چگونگی معیشت وی و برخی اخبار وارده در این خصوص
زينت و لباسش:
اگر کسی وی را میدید او را نمیشناخت و گمان میکرد که یکی از کشاورزان نوا است که برای زیات به دمشق میآید و از ظاهر او تشخیص داده نمیشد که از علمای بزرگ باشد، زیرا علمای دورانش از لباسهای مخصوصی که به لباس قضاوت دادگستری شبیه بود استفاده میکردند که او به خاطر زهدش قانع و غیر از دیگران میپوشید و توجهی وافی و کافی به دنیا نداشت و تمام تلاشهای خود را مصروف از علمآموزی و آموزش و غیره آخرتش نموده بود و با خدای خود و خودش صادقانه رفتار میکرد و خود را مشغول عبادت کرده و ترس از خدا تمام راهها غیر از طاعت را به رویش بسته بود. ذهبی [۲۸۲]در توصیفش میگوید: گندمگون، ریش پرپشت، میانه اندام، پر هیبت، کم خنده اهل سرگرمی و شوخی نبود، بلکه جدی کامل، حق را میگفت هرچند تلخ باشد و در راه خدا از ملامت هیچ ملامتکنندهای نمیهراسید.
همچنین ذهبی در توصیف او میگوید: او دارای ریش سیاهی بود که موهای سفید درآن وجود داشت (جو و گندمی) و دارای هیبتی همراه با آرامش و وقار بود. اسنوی [۲۸۳]گفته: در ریشهای وی موهایی سفید وجود داشت و در هنگام بحث با فقهاء آرامش و وقار مثالزدنی داشت.
اما راجع به لباسش، ذهبی در تاریخ اسلام [۲۸۴]میگوید: او به لباس همانند سایر فقهاء که حوارنه [۲۸۵]میپوشیدند اهمیت نمیداد و همیشه از پارچهای کوچک مثل شبختانیه استفاده مینمود و در «التذکرة» [۲۸۶]میگوید: لباسش پارچۀ ندوخته بود و عمامهاش شبختانیهای کوچک. باز در [التذکره] [۲۸۷]میگوید: او همیشه ژندهپوش بود و مادرش برایش پیراهن و امثال آن میفرستاد تا بپوشد.
[۲۸۲] سيره نووي، تأليف سخاوي، ص ۳۹. [۲۸۳] شذرات الذهب، ه/۳۵۶. [۲۸۴] سيره نووي، تأليف سخاوي، ص ۳۹. [۲۸۵] همچون جبه تنگ. [۲۸۶] التذكره، ۴/۱۴۷۱. [۲۸۷] التذكره، ۴/۱۴۷۴.