شرح صحیح مسلم
مردم شرحی محکمتر و قویتر و برجستهتر بر کتاب حدیثی از کتاب شرح صحیح مسلم تألیف امام نووی آن هم به طور اختصار نیافتند. این کتاب برای خوانندهاش در هر سطحی که باشد در نهان یا آشکارش سؤالی باقی نمیگذارد مگر اینکه او جوابش را در آن مییابد؛ نمونههایی از بحث سند وقتی به آن نیاز داشته باشد و از لغت و آنچه که متعلق به آن است و تسمیۀ اسمهایی که مجهولند و شرح معنی و آنچه که احکام از آن استنباط میگردد و کسی که قائل به ظاهر حدیث و کسانی که مخالف آنند و حجت آن دو با فوائد بسیار و علوم سرشار دیگر که قابل حصر نیست در آن آمده است.
او /در مقدمۀ شرح مسلم میگوید: و اما از خدای متعال، کریم و رؤوف و رحیم، طلب خیر نمودم در جمع نمودن کتابی که در شرح آن بین مختصر نوشتن و مبسوط نوشتن آن رعایت اعتدال کنم؛ یعنی نه آن طور به اختصار سخن بگویم که مخلّ معنی گردد و نه آن طور به اطالۀ کلام بپردازم که موجب خستگی و ملال خواننده گردد. اگر ضعف همّتها و کمی علاقههای علاقهمندان، و ترس از عدم انتشار کتاب به خاطر کمی طالبین علاقمند به درازگویی نبود چنان سخن را به دراز میکشیدم که شرح کتاب بالغ بر صد جلد میرسید آن هم بدون تکرار و هم شایستۀ این کلام میبود زیرا کلام فصیحترین مخلوقات که درود همیشگی خدا بر او باد میباشد. ولی من اختصار به همراه اعتدال در این کتاب پیشۀ خود ساخته و بر ترک اطالهگویی حریص بودهام و در بسیاری از حالات اختصار را ترجیح دادهام. لذا در آن ـ اگر خدا بخواهد ـ مطالبی از علوم شکوفای اسلامی مانند احکام و اصول و فقه و فروعات و ادب و اخلاق و اشارات و راههای سلوک (زهدیات) و بیان قوائد ارزشمند فقهی شرعی و روشن نمودن معانی الفاظ لغوی و اسماء رجال و توضیح مسائل مشکل و بیان اسماء صاحبان کنیه و اسماء اجداد رجال حدیث کسانی که نامشان مجهول است و بعضی اوقات گوشزدنمودن نکتههای ظریفی از زندگی نامۀ بعضی از راویان و دیگران، کسانی که معروفاند، و بیرون آوردن نکات ارزشمند پوشیدۀ علم حدیث از متون و سند که مورد استفاده است، و توضیح اسمهائی که مترادف و یا متضادند، و جمع و توفیق احادیثی که در ظاهر اختلاف دارند و افرادی که در دو علم حدیث و فقه و اصول فقه ماهر نیستند چنین گمان میکند که با هم تعارضی دارند و در برخی اوقات به ذکر احکام عملی حدیث میپردازم و دلایل هر یک از آنها را بیان خواهم نمود مگر در مواقعی که نیاز به طولانی کردن مطلب میباشد. در بقیۀ موارد دیگر به ایجاز و روشن نمودن عبارات میپردازم.
زمانی که چیزی از اسماء رجال و لغت و توضیح مسائل مشکل و احکام و معانی و دیگر چیزهای نقل شده اگر مشهور باشد به گویندۀ آن نمیپردازم مگر در موارد نادر و در زمان مصلحت و اگر نامأنوس باشد گویندهاش را بیان میکنم مگر وقتی که به خاطر اطالۀ کلام ذکر آنها را فراموش کنم یا در ابواب گذشته از آن سخن گفته باشم. هنگامی که به حدیثی یا اسمی یا لفظی از لغت و امثال آن برخورد کنم، ابتدا مقصود از آن را توضیح میدهم و اگر در بابی از آن سخن گفته شده باشد، میگویم در فلان قسمت سابق از آن سخن رانده شده است و آن را به طور خلاصه میآورم مگر اینکه فاصلهها زیاد باشد که در این صورت به خاطر دوری ارتباط کلام و مسائل دیگر و یا به خاطر مصلحت دوباره آن را ذکر میکنم.
در مقدمۀ کتاب به شرح مسائلی میپردازم ـ که اگر خدا بخواهد ـ دارای منفعت فراوانی است و طالبان تحقیق به آن نیازمند میباشند و آن را در فصلهای پشت سر هم تقسیمبندی میکنم تا مطالعۀ آن آسانتر و از خستهکردن خواننده به دور باشد [۳۰۷].
شرح مسلم از تألیفات آخر اوست که آن را پس از سال ۶۷۴ هجری نوشته و دلیل آن، سخن او در صحیح مسلم است [۳۰۸]:
این جزء در قسمت غنائم هنگامی که نیاز بهآن میرفت در اول سال ۶۷۴ هجری توضیح دادهام؛ یعنی حداقل دو سال قبل از وفاتش میباشد. او شرح مسلم را نوشت و کاری را تمام نمود که در توانِ غیر او نیست و این کار را در حالی انجام داده که مشغول تألیف یا تکمیل کتابی دیگر بوده است و یا اینکه او در یک زمان به تألیف کتابهای مختلف مشغول بوده است. و این نشانههای فضل خدا میباشد که به افراد خاص خود مانند او بخشیده، و این از رازهای اطاعت خدا و خالصبودن برای او در نهان و آشکار میباشد.
[۳۰۷] مقدمه شرح مسلم، دارالفكر، ص ۱۵۰. [۳۰۸] شرح مسلم، ۱۲/۵۷.