اشعاری که به وسیلۀ آنها مثل زده است:
کم هستند از علماء که در زمینۀ شعر خود را نیازموده باشند برخی کم و برخی بسیار به شعر گفتن پرداختهاند و شعر آنها از روی طبع و ذوق درون نبوده که به درجۀ شعر برسد و اکثراً از روی تکلّف، به شعر گفتن پرداختهاند و شعر آنها بیشتر به نظم شبیه است تا اینکه از روی طبع باشد.
کسی که سیرۀ نووی را مطالعه کرده باشد گمان نمیکند که او شاعر باشد یا حداقل دو بیت یا سه بیت شعر را به نظم آورده باشد، زیرا حیات او کاملاً نشان از جدیت و خردمندی است و به این خاطر از او بعید به نظر میرسد که حتی یک بیت سروده باشد، ولی سخاوی میگوید: گفته شده که از او در نزدیکیهای وفاتش ابیاتی شنیده شده، و در جای دیگر گفته شده که: این اشعار به او منسوب میباشد و از او اشعار دیگری شنیده نشده است:
بشائر قلبي في قدومي عليهم
ويا لسروري يوم سيري إليهم
«خوشحالی و مژدههای قلب من به خاطر رفتن به سوی ایشان است و چه خوشحالی! روزی که به سوی ایشان کوچ میکنم».
وفي رحلتي يصفو مقامي وحبذا
مقام به حط الرحال إليهم
«در کوچکردن من جایگاه و مقام من خالص میشود و چه زیباست مقام و جایگاهی که نزد آنان باشد».
ولا زاد إلا يقيني بأنهم
لهم كرم يغني الوفود عليهم
«هیچ زاد و توشهای ندارم جز اعتماد به آنها. آنها دارای کرمی هستند و هیئتهایی که بر آنها وارد میشود بینیاز میشود».
ابیاتی با دستخط او دیده شده که بعضیها گمان کردهاند که از اشعار او میباشد، و آن شبیه به آن است که او به آنها مثل زده باشد و از اشعار او نیست. از جمله آن ابیات که در حاشیۀ کتاب الروضة از شعرهای او یا گفتار دیگران وجود دارد این است:
وأنت الذي أرجوه في الأمر كله
عليك اعتمادي في جميع النوائب
«و تو کسی هستی که در هر امری از امورات و در تمام مصیبتها بر تو امید و اعتماد میرود».
وأنت الذي أدعوك سراً وجهرة
ج أجرني بلطف من جميع المصائب
«و تو کسی هستی که در آشکار و پنهانی تو را میطلبم با لطف خود از تمام مصیبتها به من پناه بده».
و به خط شاگردان علاء بن عطار که او با دست خط امام نووی چیزهائی یافته است:
أموت ويبقي كل ما قد كتبته
فياليت من يقرأ كتابي دعاليا
«میمیرم و هر چه که نوشتهام باقی میماند. ای کاش کسی که نوشتهۀای مرا بخواند دعائی هم نصیب ما کند!».
لعل إلهي أن يمن بلطفه
ويرحم تقصيري وسوء فعاليا
«شاید خدای من با لطفش بر من منت نهد و از تقصیرات و افعال بدم با رحمتش بگذرد».