امام نووی رحمه الله

فهرست کتاب

نووی و ازدواج:

نووی و ازدواج:

نووی هرگز ازدواج نکرد، شاید علت آن این بود که او توجهی به متاع دنیا نداشت و بلکه ذره‌‌ای در عقل و قلبش چیزی که هدفش را که همان تحصیل علم و تقوی و عبادت بود به خطر بیاندازد خطور نکرد. و شاید در مدت تحصیلی جز اندکی به خواب که همانا راحتی جسم و عقل و حواس را به دنبال دارد، نرفته باشد. وقتی خواب بر او غلبه می‌نمود اندکی نشسته بر دیوار تکیه می‌زد و در حالی که وحشت‌زده بود مثل کسی که گویا چیز گرانبهائی از آن دزدیده باشند بیدار می‌شد و گرانبهاترین چیزها نزدش وقتش بود. وقتی او با خواب که از ضروریات زندگی است این گونه رابطه داشت پس باید ازدواج از عنوان جوانی اصلاً به ذهنش هم خطور نکرده است، چگونه باید باشد؟ و اگر بگوییم که او از عنفوان جوانی اصلاً به جنس مرد و زن توجهی نکرده حرف گزافی نگفته‌ایم. و گفته‌های خودش شاهدی بر ادعای ماست، همچنان که ابن‌عطار چیزهایی از او شنیده از او روایت نیز نموده است که: او در ابتدای تحصیل علم خوانده بود که یکی از مواردی که غسل بر آن واجب می‌شود التقاء ختانین می‌باشد و او گمان کرده بود که آن به معنی غرغری است که در شکم به وجود می‌آید، لذا هر موقع این حالت برایش پیش می‌آمد غسل می‌نمود حتی این عمل او را دچار حرج و بیماری نیز کرده بود و بعد از مدتها علت را می‌فهمند و معنی برای روشن می‌گردد.

شاید علت ترک ازدواج او به خاطر ورع و ترسی باشد که او از خدا داشته باشد، زیرا می‌ترسید اگر ازدواج کند نتواتد حق همسرش را به جا آورد، زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَلَهُنَّ مِثۡلُ ٱلَّذِي عَلَيۡهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَيۡهِنَّ دَرَجَةٞۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ٢٢٨[البقرة: ۲۲۸].

«و مانند همان [وظایفی] که بر عهدۀ زنان است، به طور شایسته به نفع آنان [بر عهدۀ مردان] است و مردان بر آنان درجه‌ای [۲۹۹]برتری دارند و خداوند توانا و حکیم است».

ازدواج مقدمه و زن [۳۰۰]پایه‌های اجتماع کوچک خانواده است. نووی در ذیل حدیثی از اسما‌ء از حقوق آن در شرح مسلم سخن رانده است که او اسب شوهرش زبر را علف می‌داد و رفاه و رام کردن آن نیز به عهده داشت و هستۀ خرما را آسیاب می‌کرد تا نرم گردد و آب می‌آورد و خمیر می‌نمود. نووی می‌گوید:

این‌ها خوب معلوم است که مردم آن را ساخته‌اند و اگر زن به خدمت شوهرش را با این امور که ذکر شد و امثال آن از قبیل نان و غذا پختن و شستن لباس و غیره مشغول می‌شود همه‌اش بخشش و نیکی از جانب زن به همسرش و معاشرت زیبا و کاری شایسته از طرف او به همسرش می‌باشد، اما همۀ این‌ها بر او واجب نمی‌باشد، به طوری که اگر از انجام آن سرباز زند گناهکار نمی‌گردد و شایسته است که همسرش همۀ این امور را برایش فراهم کند و حلال نیست که او را ملزم به انجام کاری کند که وظیفه‌اش نیست و انجام همۀ این‌ها از جانب زن هدیه‌ای به شوهرش می‌باشد. و این تبرّعات عادت زنان از ابتدا تا امروز بوده است. بر زن فقط دو چیز واجب است: تمکین زوجش از جسمش و رعایت حریم خانه‌اش (همدم بودن با او). نووی کسی است که تما این حقوق زن را می‌دانست و می‌ترسید که شاید امری را به او واگذار کند که شرع او را مکلف ننموده باشد و خداوند او را مورد خشم خود قرار دهد. و جاهلیت امروز این‌ها را نمی‌داند و چه بسا که بر او خشمگین می‌شود و شاید او را بزند و گاهی نیز به خاطر عدم رعایت دستوراتش طلاقش دهد. این‌ها در دین جایگاهی ندارد ولی فقط طول زمان سبب شد که این بخشش‌ها از جانب زن به صورت واجب در آید و زن به خاطر ترک آن مؤاخذه شود.

[۲۹۹] ﴿وَلِلرِّجَالِ عَلَيۡهِنَّ دَرَجَةٞسيد قطب در ذيل آيه در في ظلال القرآن در مورد درجة مي‌گويد: معتقدم كه اين برتري كه در اين سياق آمده است، مربوط به حق مردان در امر بگشت دادن زنان در مدت عده به دامان عصمت و حفاظت خويش باشد. قرآن اين حق را در اختيار مرد قرار داده است، چون او كسي است كه زن را طلاق داده است. معقول و بخردانه نيست كه او طلاق بدهد و حق مراجعت به زن اعطاء شود و اين زن باشد كه به سوي مرد رود و مرد را به دامان عصمت و حفاظت خويش برگشت دهد. چنين حقي هم حق مسلمي است كه سرشت موقعيت آن را واجب مي‌شمارد و بر آن گواهي مي‌دهد. اين برتري در اينجا مقيد است، و معني آن مطلق نيست همان ‌گونه كه بسياري چنين فهميده‌اند و در موارد نامناسب به آن استشهاد مي‌جويند و در غير جاي خود آن را به كار مي‌برند. و در پاورقي اشاره مي‌كند كه خود را نيز تبرئه نمي‌كنم و من هم‌چنين تعبيري را در برخي از نوشته‌هايم به كار برده‌ام و اينك نادرستي آن را ترجيح مي‌دهم. (مترجم) [۳۰۰] اشعار شاعر نيل حافظ ابراهيم در مورد مادر «زن» خود زبانزد عام و خاص ادباء مي‌باشد. حافظ ابراهيم ۱۸۷۱-۱۹۳۲ م/۱۲۷۸-۱۳۵۱ هجري. الأم مدرسة إذا عدتها أعددت شعبا طيب الأعراق. «مادر مدرسه است كه اگر نيك آن را تربيت كني ملتي اصيل و ريشه‌دار تربيت مي‌كند. و حتي تربيت دختران يعني همان مادران فردا چه از نظر سواد و ايمان مهمتر از تربيت مردان است»
شاعر بزرگ احمد شوقي در اين رابطه چه زيبا سروده است: وإذا النساء نشأن في أمية
رضع الرجال جهالة وخمولا
و وقتي زنان بي سواد رشد كنند
مردان شير ناداني و سستي نوشند