نووی و ادبیات عرب:
کسی نمیتواند قادر به فهم قرآن و سنت نبیاکرم و استنباط احکام از آنها و فتوای امامان دین چه از متقدمین و چه از متأخرین باشد مگر اینکه در زبان عرب از جمله صرف و نحو و اشتقاق و معانی مفردات آن تبحر حاصل نماید و این چیزیست که امام نووی خود در آن بسیار چیرهدست بود و به فهم آن نیز تشویق مینمود همچنان که در مقدمه کتاب (التهذیب الأسماء واللغات) میفرماید: همانا لغت عرب از آن وقتی که جایگاه ویژه و مکان ارزشمندی را کسب نمود و بوسیلۀ آن قرآن و سنت بهترین آدمیان ـ صلوات خدا بر او و بر سایر پیامبران و تابعین تا روز قیامت باد! ـ به وسیلۀ آن فهم میشد. انسانهای صاحب بصیرت و نفسهای پاک و همتهای بالا و والا در توجه و تبحّر به آن به حفظ اشعار عرب و خطبهها و نثرهایشان و غیره ... پرداختند و این توجه حتی در زمان صحابه شفرزندانشان را به خاطر سستی در حفظ ادبیات عرب تنبیه نمودهاند اما آنچه که از تابعین و بعد از آنها در این زمینه نقل شده بیشتر از این میباشد که در قید نوشتن آید و مشهورتر از آن است که بیان گردد.
اما مدح امام شافعی و تشویق وی در فراگیری لغت عرب که نشاندهندۀ منصب والای او میباشد که در اول کتاب «الرسالة» به وضوح دیده میشود.
در اینجا نیازی به بیان و تشویق بر آموزش زبان عرب و طولانی نمودن مطلب نمیبینم. زیرا تمام علماء در این زمینه اتفاقنظر دارند و حتی کسب مقام مفتی و امام اعظم و صلاحیت و کسب مقام قضاوت را مشروط به تبحر در زبان عربی میدانند و بر آن اتفاقنظر دارند که فراگیری آن از فروض کفایه میباشد [۱۷۵].
لذا گمان نمیکنم کسی از علمای دین در عصر امام نووی مهارتش در زبان عرب به او برسد، چون او علاوه بر اینکه یک نحوی و صرفی ماهری بوده یک نحوی محقق و حتی ماهرتر از یک لغویدان بوده است که مقدمۀ کتاب «تحریر ألفاظ التنبیه» پس از بیان ارزش کتاب «التنبیه» خود گویای این مطلب میباشد. وی در مقدمۀ این کتاب میگوید:
«و نوع دوم، بیان لغاتش و ضبط الفاظش و تشخیص کلمات نکره از معرفه و جداکردن فصیح از غیر آن، و از خداوند استخاره نمودهام در نوشتن کتابچهای که مختصری از آنچه که در ذیل بیان شده در آن بیاورم:
- لغات عرب و غیرعرب و الفاظ جدید که وارد عربی شدهاند و مقصور و ممدود و آنچه که مذکر و مونث بودن آن جایز میباشد و جمع و مفرد و مشتق و تعداد لغات لفظی و اسمهای هم معنی و تعریف کلمه و بیان الفاظ مشترک و معنای آنها و آنچه که اختلاف در مجاز و یا حقیقت آن همچون کلمۀ «النکاح» وجود دارد و آنچه که مفردش معلوم و جمع آن نامعلوم و برعکس ...
و در آن جملاتی از حدود فقهی مهم ذکر میکنم همچون حد مثلی و حد غضب و امثال آن و فرق میان کلمات متشابه همچون هبه ـ هدیه و صدقه تطوع و امثال رشوه و هدیه و بیان کلماتی که اشتباه در تلفظ آن صورت گرفته است و آنچه که مؤلف جواب دادن به آن را ناپسند دانسته و یا جوابی برای آن نداشته و مطالبی جالبتر از آنها و در مورد آنچه که درست بوده ولی گروهی بر اساس توهمشان آن را غلط پنداشتهاند و بیان جملات مهمی که ما آن را از نسخۀ مؤلف در حالی که درست میباشند نوشتهایم ولی در بسیاری از نسخهها خلاف آن بیان شده است. و بیان چیزهایی که فقهاء آن را ناپسند دانستهاند ولی ناپسند نیستند و بیان جملاتی از مسائل مشکل و بسیاری دیگر از چیزهای نفیس و ارزشمند که انشاءالله در آینده در جای خودش بیان خواهد شد. من در آن کتاب نهایت دقت در روشنگویی همراه با اختصار و ضبط و ثبت مطالب محکم و گویا خواهم نمود و چه بسا مطالبی هستند که خیلی واضح و گویا میباشند ولی واضح بودن آن بر افراد مبتدی مخفی میماند و هر موقع در آن، دو لغت یا لغاتی بیان نمایم ابتداء لغت فصیحتر و پله پله تا بیان لغات مشکل پیش خواهم رفت تا خواننده را متوجه کنم. و تمام لغات غریب و لغاتی که دارای معانی غریب میباشند به ناقل آن وصل خواهم نمود. این کتاب گرچه موضوعش روشن کردن مطالب «التنبیه» میباشد ولی در اصل شرحی برای اکثر الفاظ کتابهای مذهب شافعی میباشد که من با توکل به خدا آن را نگاشتهام. و کتاب «تحرير التنبيه» درست مشابه کتاب لغوی رایج «المصباح المنير في غريب الشرح الكبير» میباشد از این جهت که هر دوی آنها حاوی شرح ألفاظ مبهم فقه شافعی میباشند. کتاب اولی تألیف ابو اسحاق شیرازی و دومی، «الشرح الكبير» تألیف رافعی میباشد که در آن کتاب «الوجیز» غزالی را شرح داده و آن را «فتح العزيز في شرح الوجيز» نامیده است. ولی کتاب «تحریر التنبیه» خلاصه و شیوا و در بردارندۀ کامل مسائل میباشد و در آن مطالبی بیان شده که قبلاً عنوان نمودیم. این مطالب در «المصباح» یافت نمیشود ولی امتیاز «المصباح» در این است که مطالب براساس حروف الفبا همراه با گسترش نسبی مفردات چیده شده است. و اما کتاب «تهذیب الأسماء واللغات» نووی نیز کتابی میباشد برای روشن نمودن اسماء و لغات در کتابهای فقهی بزرگ معتبر در مذهب شافعی همچون کتاب «مختصر المزني» [۱۷۶]و «المهذب والتنبيه» تألیف ابواسحاق شیرازی و «الوسيط والوجيز» امام محمد غزالی و «الروضة» تألیف خود امام نووی میباشند.
امام نووی در ادامه میافزاید:
در این کتابهای ششگانه همۀ لغاتی که فقهاء به آن نیاز دارند در آنها وجود دارد و من نیز در کتاب مذکور جملاتی که فقهاء به آن نیازمندند و آنچه که در این کتابهای «ششگانه» وجود ندارد آوردهام تا بتوانند استفادههای کاملی ببرند. مطالب کتاب مذکور لغات عربی و عجمی و اصطلاحات شرعی و الفاظ فقهی و همچنین در بردارندۀ لغاتی است که در این کتابها آمده همچون اسمهای مردان و زنان و فرشتگان و جن و غیره [۱۷۷].
این دو کتاب «تحریر التنبیه» و «تهذیب الأسماء واللغات» خود گویای توان امام نووی در علم لغت میباشند که در همتایان او در عصرش کم به چشم میخورد.
پسر [۱۷۸]قاضی شهبه در کتابش «طبقات النحاة واللغویین» میگوید: نووی، فقیه، حافظ، لغوی، شیخ الإسلام و صاحب تألیفات مشهور و امامی در نحو و لغت میباشد که وی آن را نزد جمالالدین ـ ابن مالک مشهور ـ خواند و از او در تألیفاتش نقل نموده است، و کتاب «تهذیب الأسماء واللغات» را تألیف کرد ولی فرصت تمامکردن آن را پیدا ننمود و همچنین کتاب «التحریر علی کتاب التنبیه» که خود گویای توان و تبحّر امام نووی در علم لغت میباشد تألیف نمود و به همین خاطر است که او در گروه نحویون بزرگ به شمار میآورند این بازتاب آنچه که در ابتدای کتاب گفتیم که وی هر روز دوازده درس را میخواند از جمله درسی در اصلاح المنطق تألیف ابن سکیت در لغت و درسی در صرف و درسی در نحو از کتاب اللّمع تألیف ابن جنی و غیره میباشد.
[۱۷۵] [۱۷۶] او اسماعيل بن يحيي بن اسماعيل ابو ابراهيم المزني دوست امام شافعي ميباشد. وي مجتهدي قوي و چيرهدست و داراي دلايل قوي بود كه در سال ۲۶۴ هجري وفات نمود. [۱۷۷] تهذيب الأسماء واللغات «مقدمه». [۱۷۸] مخطوط شماره «۵۲۹».