۷- کامل کردن رکوع و سجده و سکون و آرامش در آنها
این امر موجب خشوع در نماز است و اخلال در آن نماز را باطل میکند، یعنی اگر کسی در رکوع یا سجده سکون کافی نداشته باشد، و بلافاصله و بدون آرامش کافی در آنها وارد رکن بعدی گردد، نمازش باطل خواهد شد، و برای رعایت این امر لازمست تا مفاصل نمازگزار برای مدتی در رکوع و سجود و قیام از حرکت بیافتند. «علما حداقل مدت آن را، به مدت زمانی که یک بار سبحان الله گفته شود، تخمین زدهاند. و شایسته است که تسبیحات در سجود از سه بار کمتر نباشد، ترمذی گفته: «عمل اهل علم بر این بوده و مستحب میدانند که در رکوع و سجود از سه بار تسبیح کمتر نباشد». و جمهور بر آن میباشند که کمترین قدری که کفایت کند، اندازه یک بار تسبیح گفتن است« [۵۴].
پیامبر جمردی را دید که رکوعش ناقص بود و در انجام دادن سجده نیز عجله میکرد، گویی هم چون طیور بر زمین نوک میزد، فرمود: «لَوْ مَاتَ عَلَى هَذَا مَاتَ عَلَى غَيْرِ مِلَّةِ مُحَمَّدٍ، يَنْقُرُ صَلاَتَهُ كَمَا يَنْقُرُ الْغُرَابُ الدَّمَ، إِنَّمَا مِثْلُ الَّذِى يُصَلِّى وَلاَ يَرْكَعُ وَيَنْقُرُ فِى سُجُودِهِ كَالْجَائِعِ لاَ يَأْكُلُ إِلاَّ تَمْرَةً أَوْ تَمْرَتَيْنِ، مَاذَا يُغْنِيَانِ عَنْهُ» [۵۵]. «اگر این مرد هم اکنون بمیرد، او بر ملت غیر امت محمد مرده است، در نمازش گویی کلاغی است که به خون نوک میزند، کسی که رکوعش را تمام نکند و در سجودش بمانند نوک زدن کلاغ عمل کند، مانند گرسنهای است که یکی دو عدد خرما میخورد ولی سیرش نمیکند». و میفرمود: «أَسْوَأَ النَّاسِ سَرِقَةً الَّذِى يَسْرِقُ صَلاَتَهُ. قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَكَيْفَ يَسْرِقُهَا قَالَ: لاَ يُتِمُّ رُكُوعَهَا وَلاَ سُجُودَهَا» [۵۶]. «بدترین دزدها کسی است که از نمازش بدزدد. گفتند: یا رسول الله، چگونه از نمازش دزدی میکند؟ فرمود: رکوع و سجودش را کامل نمیکند». همچنین فرموده است: «لاَ تُجْزِئُ صَلاَةُ الرَّجُلِ حَتَّى يُقِيمَ ظَهْرَهُ فِى الرُّكُوعِ وَالسُّجُودِ» [۵۷]. «نماز کسی که در رکوع و سجود، پشتش را راست نکند کامل نیست».
بنابراین یکی از اسباب خشوع، طمأنینه و سکون در تمامی ارکان و واجبات نماز است، و کسی که در نمازش آرامش و طمأنینهی کافی نداشته باشد نخواهد توانست که خشوع داشته باشد، زیرا سرعت انجام اعمال، خشوع را از وی خواهد گرفت.
[۵۴] فقه السنة، سید سابق. [۵۵] ابویعلی در مسند: ۳۴۰/۳۴۹/۱، بیهقی، طبرانی، و ضیاء در «الـمنتقی...» و ابن عساکر ، و در «صفة الصلاة» البانی. [۵۶] ابن ابی شیبه: ۱/۸۹/۲، و طبرانی و حاکم آوردهاند، در ضمن حاکم صحیحش دانسته و ذهبی با وی موافق است، و در «صفة الصلاة» البانی. [۵۷] ابوعوانه، ابوداود و سهمی: ۶۱، روایت کردهاند. دارقطنی هم صحیحش دانسته است، و در «صفة الصلاة» البانی.