نقد و بررسی اصول و عقاید شیعه دوازده امامی (جلد دوم)

فهرست کتاب

مفهوم امامت در شیعه و منشأ آن

مفهوم امامت در شیعه و منشأ آن

شاید نخستین کسی که از لفظ امامت به‌ مفهوم امروزی سخن به میان آورد، ابن̀سبأ یهودی بود که به ترویج بدعتِ امامت پرداخت؛ با این استدلال که این امر، وصیتی از جانب پیامبرجبوده و مخصوص وصی است و اگر کسی غیر از وصی آن‌را برعهده گیرد بیزاری جستن از او و تکفیرش واجب است. کتاب‌های شیعه به این حقیقت اعتراف کرده‌اند که‌ ابن̀سبأ نخستین کسی بود که به شایعه̀پراکنی در مورد واجب بودن امامت علی پرداخت و از مخالفان او اظهار برائت نمود و به معرفی مخالفین امامت علی و تکفیرشان اقدام کرد [۲]؛ زیرا او در اصل یهودی بود و اعتقاد داشت که «یوشع بن نون» وصی موسی÷است؛ پس وقتی ادعای مسلمانی کرد، این سخن را در مورد علی بن ابی̀طالب نیز اظهار داشت [۳].

این عقیده را بزرگان شیعه نیز پذیرفتند؛ مثلاً ابن̀بابویه قمی که عقاید شیعه را در قرن چهارم تدوین و ثبت نموده می‌گوید: «شیعه معتقد است که هر پیامبری یک وصی دارد که به فرمان خدا برای او وصیت کرده است» [۴]. وی یادآور شده که تعداد اوصیا یکصد و بیست و چهار هزار نفر است [۵]. چنان‌که مجلسی نیز در روایات خود علی را آخرین وصی دانسته [۶]و برخی از باب‌های «بحار الأنوار» را چنین نام گذارده است: «باب اینکه‌ امامت از جانب خدا منعقد می‌گردد و هر کدام از آنان [= امامان] این مسئولیت را به‌ دیگری واگذار می‌نماید» [۷]و «باب نصوص خدا و رسولشجبر امامت هريك از آنها» [۸]. وی در این ابواب، مجموعه‌ای از روایات را ذکر کرده است‌ که [علمای شیعه] آنها را دلایل قطعی امامت به حساب می‌آورند؛ لذا مقداد حلی (م۸۲۱ ق) گفته است: «از نظر شیعه کسی استحقاق امامت دارد که از جانب خدا معهود [= پیمان̀گرفته] باشد، نه هر کسی که به اتفاق [و بر اساس رأی] انتخاب شود» [۹].

محمدحسین آل کاشف̀الغطاء ـ یکی از مراجع معاصر شیعه ـ می‌گوید: «امامت نیز مانند نبوت، یک منصب الهی است؛ بنابراین همان‌گونه که خداوند هرکس را بخواهد برای نبوت برمی‌گزیند و با معجزاتی تأیید می‌کند که مانند نص و تصریح از جانب خدا هستند به همان‌صورت، هر که خود بخواهد برای امامت برمی‌گزیند و به پیامبرش فرمان می‌دهد به امامت او تصریح کند و او را برای امامت مردم بعد از خود منصوب گردانَد» [۱۰].

پس چنان‌که می‌بینید، مفهوم امامت به نظر آنها مانند مفهوم نبوت است و همان‌گونه که خداوند متعال در میان مردم کسانی را برای پیامبری برگزیده است، افرادی را نیز برای امامت با نص صریح برگزیده، به مردم اعلام نموده، حجت را با آنها اقامه کرده است، آنها را با معجزه تقویت نموده، برای‌شان کتاب نازل فرموده، به آنها وحی می‌فرستد و آنها جز با امر و وحی خداوند سخنی نمی‌گویند و کاری نمی‌کنند. به بیان دیگر، امامت همان نبوت است و امام همان پیامبر است و تفاوت این دو فقط در نام است. به همین دلیل مجلسی می̀گوید: «بررسی تفاوت بین نبی و امام در این روایات، خالی از اشکال نیست ... ما برای آنکه امامت را همچون نبوت توصیف نکنیم، توجیهی نمی‌بینیم جز رعایت خاتم̀الانبیاء؛ و عقل ما نمی‌تواند هیچ فرقی بین نبوت و امامت بیابد» [۱۱]. این بود گفتۀ شیعه در مورد مفهوم امامت. برای نقد این گفته‌ها همین کافی است که بگوییم این ادعاها هیچ سندی ندارد مگر دروغ‌های ابن‏سبأ و یهودیت.

[۲] رجال الکشی: ص۱۰۸ و ۱۰۹؛ قمی، المقالات والفرق: ص۲۰؛ نوبختی، فرق الشيعة: ص۲۲؛ رازی، الزينة: ص۳۰۵. همچنین بنگرید به: شهرستانی، الملل والنحل: ۱/۱۷. وی در مورد ابن‌سبأ می‌گوید: «او نخستین کسی بود که قول وجود نص بر امامت علیسرا مطرح کرد». [۳] منابع پیشین. [۴] عقاید الصدوق: ص۱۰۶. [۵] همانجا. [۶] بحار الأنوار: ۳۹/۳۴۲. این سخن بدین معناست که بعد از علی هیچکس نمی‌تواند ادعای وصی بودن نماید و امامت بعد از او باطل است؛ زیرا آنها وصی نیستند و این اصل، مذهب اثناعشریه را باطل می‌کند. [۷] أصول الکافی: ۱/۲۲۷. [۸] همان: ۱/۲۸۶. [۹] النافع یوم الحشر: ص۴۷. [۱۰] أصل الشيعة وأصولها: ص۵۸. [۱۱] بحار الأنوار: ۲۶/۸۲.