نقد و بررسی اصول و عقاید شیعه دوازده امامی (جلد دوم)

فهرست کتاب

فصل دوم: رابطۀ شيعۀ دوازده‌امامي با فرقه‌هاي قديمي‌اش

فصل دوم: رابطۀ شيعۀ دوازده‌امامي با فرقه‌هاي قديمي‌اش

حدود و کیفیت رابطۀ شیعیان معاصر با فرقه‌های شیعۀ قدیمی که در کتب فرق و مقالات معرفی شده‌اند، چگونه است؟ سران و آخوندهای معاصر شیعی هنگامی که می‌خواهند از طایفه و گروه خود و مردان و دولت‌های خود بحث کنند، تمامی فرقه‌ها، دولت‌ها و افرادی را که گرایشی به تشیع داشته‌اند، به خود نسبت می‌دهند؛ حتی اگر از اسماعیلیه،‌ باطنیه، کافرانِ دهریه یا از غلوپردازانِ اهل تجسیم باشند. به عنوان مثال وقتی می‌خواهند از دولت شیعه سخن بگویند، دولت فاطمیه را در صدر حکومت‌های‌شان قرار می‌دهند؛ با اینکه آنها دوازده‌‌امامی نیستند [۱۰۴۶].

وقتی سخن از رجال شیعه به میان می‌آید، می‌توان بسیاری از سران گمراهی و بی‌دینی را در میان آنان یافت؛ حتی کسانی‌که فرقه‌های خاص به آنها نسبت داده می‌شود و دوازده‌امامی نیستند؛ تا جایی که آن گروه‌ها را به نام آنان نامگذاری کرده‌اند؛ مثلاً: یکی از شیوخ شیعه محسن امین می‌گوید: «از نظر امامیه هشامیه، پیروان هشام بن حکم و یونسیه، پیروان یونس بن عبدالرحمن قمى و شیطانیه، پیروان محمد بن نعمان شیطان طاق و... مورد اعتماد و دارای عقیدۀ درست بوده و همگی اماميه و دوازده‌امامی هستند» [۱۰۴۷]. خطرناک‌تر این است که می‌بینیم امامیه تلاش می‌کند هر فرقه‌ای را که تمایلی به تشیع دارد، به خود نسبت دهد؛ حتی اگر به اعتراف کتب قدیمی شیعیان، از فرقه‌های کفر باشد. برای نمونه، آنان برخی گروه‌ها را که به اتفاق مسلمانان از غُلاتِ کافر به شمار می‌آیند، مشروع می‌شمارند؛ مانند «نصیریه».

یکی از علمای امامیه به نام حسن شیرازی در رساله‌ای با عنوان «علویان، شیعۀ اهل بیت هستند» (علویان لقب فرقه نصیریه است) اعتراف می‌کند به دستور یکی از مراجع دینی به ‌نام آیت الله محمد شیرازی، با نصیریان سوریه و لبنان دیدار نموده ‌است. وی می‌گوید آنان از شیعیان اهل بیت و از زمرۀ کسانی هستند که در نهایت اخلاص و پاکی و پایبندی به حق به‌ سر می‌برند و ولایت ‌علی بن ابی‌طالب را پذیرفته‌اند؛ و علوی و شیعه دو کلمۀ مترادف، همانند امامیه و جعفریه‌ است» [۱۰۴۸]. هیچیک از بزرگان شیعه این سخن شیرازی را رد نکرده است؛ با اینکه کفر و بی‌دینی نصیریه بسیار مشهور بوده و همگان از آن آگاهند [۱۰۴۹]. و بلکه کتب قدیمی شیعه، نصیریه را تکفیر کرده و آن‌را یک فرقۀ خارج شده از اسلام به شمار آورده‌اند [۱۰۵۰].

شیعیان معاصر، نصیریه را جعفری می‌دانند هرچند با عنوان دیگری نامگذاری شده‌اند؛ و بعضی از بزرگان و مراجع بزرگ شیعه بر این باورند که امروزه هیچ فرقه‌ای از فرقه‌های غالی بر روی زمین وجود ندارد. گویی آنان به هیچ وجه نصیریه، دروزیه و آقاخانیه را در گرامی‌داشت بزرگان و امامان‌شان اهل غلو و زیاده‌روی نمی‌دانند. محمد حسین کاشف الغطاء می‌گوید: «تمام گروه‌های غالی از بین رفته‌اند و امروز هیچ فرقه‌ای از این فِرَق یافت نمی‌شود [۱۰۵۱]». دکتر سلیمان دنیا/در این‌باره می‌گوید: «آیا آقاخانیه قائل به حلول نیستند؟ آیا با وجودی که معتقد به حلول هستند، ملحد به شمار نمی‌آیند؟ یا منتسب به شیعه نمی‌باشند؟ آیا امروزه بر روی بخشی از این زمین وجود ندارند؟ [۱۰۵۲]».

واقعیت این است که امروزه نام بسیاری از گروه‌های شیعی پنهان مانده، ولی دیدگاه‌ها و نظرات و عقاید آنان هنوز در کتب دوازده ‌امامی‌ها پابرجاست. شیعیان معاصر هنگامی که کتب هشت‌گانه و امثال آنها را به عنوان مصادر فقهی و اعتقادی خود تأیید می‌کنند، در واقع آراء و عقاید همۀ گروه‌های شیعی را در همۀ ادوار تاریخی قبول دارند و این منابع و کتب مدون همانند رودی است که تمام جویبارهای شیعیان بدان منتهی می‌گردد و این واقعیت انکارناپذیری است که شواهد زیادی بر آن دلالت می‌کند. چنان‌که ملاحظه می‌شود، هیچ عقیده‌ای از عقاید این فرقه‌ها وجود ندارد، مگر اینکه می‌توان شاهد و دلیلی از آن‌را در کتب اثنی‌عشریه پیدا نمود. مثلاً می‌بینیم که فرقه‌شناسان، عقیدۀ بداء [بازگشت خداوند از یک تصمیم به خاطر یک تصمیم بهتر از آن] را از عقاید غُلات می‌دانند [۱۰۵۳]و آن‌را به فرقۀ مختاریه نسبت می‌دهند [۱۰۵۴]. با وجود این، در اصول کافی شانزده حدیث دربارۀ بداء نقل شده است و در بحارالأنوار در «باب بداء و نسخ» بیشتر از هفتاد روایت آمده و درواقع، بداء جزئی از عقاید شیعۀ اثناعشری شده است؛ هرچند بزرگان‌شان به دنبال گذرگاه و راه فراری هستند تا به خاطر داشتن این اعتقاد فاسد و غلط، از تیغ تکفیر مسلمانان نجات یابند. همچنین عقیدۀ رجعت را نیز از عقاید غُلات به حساب آورده‌اند. کتاب‌های اهل‌سنت این موضوع را بیان نموده و کتاب‌های شیعه نیز بدین حقیقت معترف‌اند که «رجعت» از اصول اعتقادی ابن‌سبأ یهودی است. با این وصف، رجعت از اصول عقاید شیعۀ دوازده‌امامی نیز به شمار می‌رود [۱۰۵۵].

عقیدۀ «خداپنداری ائمه» نیز یکی از عقاید فاسد فرقه‌های غالی مانند سبئیه است. با وجود این، در کتب معتبر شیعه مانند کافی و بحار و در کتب تفسیر به مأثور [تفسیر با استناد به احادیث] مانند تفسیر قمی و عیاشی و هم در کتب رجال، همانند کتاب رجالِ کشی، نصوص زیادی دیده می‌شود که می‌کوشد تا الوهیت امامان را به اثبات برساند -كه نقل بخشی از آنها پیش‌تر گذشت-.

مسئله برتری امامان بر پیامبران نیز یکی از بنیان‌های فکری و اعتقادی شیعیان غالی است که امام عبدالقاهر بغدادی (م ۴۲۹ ه‍) و قاضی عیاض (م۵۴۴ ه‍) و شیخ‌الإسلام ابن‌تیمیه آن‌را به تفصیل بیان داشته‌اند. شیعیان دوازده‌امامی این عقیدۀ فاسد را از غُلات پیشین به ارث برده‌اند.

بررسی و تحقیق در آراء و نظرات فرقه‌های قدیمی شیعی و نزدیکی آن با آنچه در کتاب‌های دوازده‌امامی آمده است، یک تحقیق و بررسی جدید می‌باشد که روابط و پیوند این طایفه را با سایر گروه‌های قدیمی نمایان می‌کند.

نظرات فرقه‌های غالی شیعه به صورت روایات منسوب به ائمه در کتاب‌های شیعیان دوازده‌امامی منعکس شد و علمای معاصر آنان نیز بدین امر رضایت دادند. سبب ورود این آراء نیز خود بزرگان شیعه بوده‌اند. تعصب شیعی بودن، آنها را وادار نمود تا هر روایتی را که منسوب به یکی از منابع شیعه با هر مذهبی بود، قبول کنند و از هر روایتی که از ناحیۀ عامه [اهل سنت] بود روی‌گردان شوند. شیخ طوسی اعتراف کرده که بیشتر رجال حدیث شیعه، از اصحاب و پیروان مذاهب فاسد بوده‌اند؛ با این حال گفته ‌است کتاب‌های آنان مورد اعتماد است و کسی که به شرح حال رجال آنها مراجعه نماید، این واقعیت را درمی‌یابد؛ چرا که در میان این رجال حدیثی، واقفی و فَطَحی نیز وجود دارند [۱۰۵۶].

برخی از متفکران معاصر شیعه اقرار کرده‌اند که تفکر دوازده‌امامی‌ها شامل آراء و عقاید فرقه‌های شیعۀ قدیم می‌باشد. آنجا که می‌گوید: «قبل از اینکه قلم را بر زمین بگذاریم، لازم است اشاره کنیم که آنچه از افکار شیعه گذشت و مربوط به فرقه‌های خاصی بود، پس از مدتی وارد تشیع دوازده‌‌امامی شد و با براهین عقلی و نصوص پوشش داده شد. تشیع کنونی چکیده‌ای از همۀ جریانات شیعی می‌باشد؛ از عمار گرفته تا حجر بن عدی و مختار و کیسان، تا محمد بن حنفیه و ابی‌هاشم تا بیان بن سمعان و از غلوپردازان کوفی تا غُلات و یاران عبدالله بن‏حارث و تا زیدی‌ها و اسماعیلی‌ها. سپس امامیه‌ای که دوازده‌امامی شدند. آنگاه متکلمان و مصنفان شیعه این ترکیب را انجام داده و شیعۀ امروزی را پدید آوردند [۱۰۵۷]».

بنابراین تشیع کنونی دربردارنده چکیدۀ گرایش‌های فکری شیعه با همۀ غلو و افراط‌گرایی آن می‌باشد. حتی گرایش فکری سبئیه با تمام غلو و زیاده‌روی آن در مورد امام علی، از لابلای روایات شیعه به چشم می‌خورد. هرکس فقط عناوین ابواب اصول کافی و بحارالأنوار را نگاه کند، متوجه این واقعیت خواهد شد.

همچنین گرایش به باطنی‌گری در کتاب‌های شیعه، از لابلای تأویلات آنان نسبت به آیات قرآن و ارکان اسلام و آنچه در مورد تقیه و کتمان گفته‌اند، به وضوح دیده می‌شود. بنابراین شیعۀ اثناعشری به آخرین امید برای تمام جریانات شیعی تبدیل شده ‌است؛ به طوری که هر غالی و افراطی، آنچه آرزو نموده و مذهبش را تأیید می‌کند، در کتاب‌های این گروه می‌یابد.

سخن مهمی از یکی از رجال‌شناسان معاصر و بزرگ شیعه نقل شده که به تغییر مذهب شیعه و سیر تکاملی آن اعتراف می‌کند و اینکه آنچه امروز مذهب اثنا‌عشری به آن اعتقاد دارد، نزد قدمای شیعه غلو و افراط به حساب می‌آمد. شیعیان معاصر عقایدی را از ضروریات مذهب خود و ارکان آن می‌دانند که از نظر علمای پیشین شیعه، زیاده‌روی و کفر به حساب می‌آمد.

یکی از بزرگان شیعه به نام عبدالله ممقانی [۱۰۵۸]در دفاع از مفضل بن عمرو جُعفی و در جواب بعضی از علمای شیعۀ قدیمی که وی را مورد طعن قرار می‌دادند، این واقعیت را بیان و اعتراف می‌کند که: «ما بارها گفته‌ایم نمی‌توان بر متهم کردن کسی به غلو و زیاده‌روی از سوی قدمای شیعه اعتماد کرد و بدان اهمیت داد؛ چرا که سخن گفتن از کمترین مراتب فضایل امامان، نزد گذشتگان شیعه غلو به حساب آمده و پر واضح است که آنچه ما امروزه آن‌را از ضروریات مذهب تشیع می‌دانیم، نزد قدما غلو به شمار می‌آمده است. مثلاً شیخ صدوق نفی سهو از امامان را غلو می‌داند، درحالی‌که امروزه از ضروریات مذهب انگاشته می‌شود. همچنین از نظر قدما، توانایی امامان بر علم غیب به واسطۀ جبرئیل و پیامبر غلو شمرده می‌شود، حال آنکه امروز از ضروریات مذهب به شمار می‌آید [۱۰۵۹]».

از این عبارت روشن می‌شود که شیعۀ عصر حاضر به پیروی از گذشتگان خود اکتفا نکرده و در غلو و زیاده‌روی از آنان پیشی گرفته‌اند تا جایی که بزرگان شیعه در قرن چهارم مانند شیخ صدوق و... می‌گویند: هرکس معتقد به عدم سهو از سوی ائمه یا قائل به غیب‌دانی آنان باشد و یا چنانچه کلینی در کافی می‌گوید: ما کان و ما یکون را دانسته و چیزی از آنان پنهان نمی‌ماند، چنین کسانی با چنین عقایدی در نظر بزرگان شیعه در آن زمان از افراطیون شمرده شده و روایات آنان از امامان مقبول نبوده ‌است؛ اما مذهب تغییر کرد و ـ چنان‌که ممقانی بدان اعتراف می‌کندـ امروزه این عقاید از ضروریات مذهب تشیع محسوب می‌گردد. این بدان معناست که قدمای شیعه، دیدگاه معاصران شیعه را غلو دانسته و چنین سخنانی را قابل اعتماد نمی‌دانستند.

ببیند که حکم افراط‌گرایی اینان از سوی بزرگان شیعه صادر شده، نه از جانب علمای اهل سنت؛ و مهم‌تر اینکه این نظرات آنان در قرن چهارم و بعد از تغییر و دگرگونی تشیع بوده است. پس باید موضع‌گیری شیعیان نخستین چگونه باشد، آنانی که تشیع‌شان تنها در مقدم دانستن امام علی بر حضرت عثمان در مسئله خلافت خلاصه می‌شد؟

شاید همین پدیده‌هاست که شیخ محب‌ الدین خطیب را بر آن داشته تا بگوید مدلول دین نزد شیعه دگرگون می‌شود؛ و در این بیان به این کلام ممقانی اشاره کرده و گفته ‌است: «این یک اعتراف علمی در بزرگ‌ترین و تازه‌ترین کتاب آنها دربارۀ جرح و تعدیل (علم رجال) است، که در آن اعتراف می‌کنند مذهب فعلی آنان جدای از مذهب قدیم‌شان می‌باشد. آنچه را در گذشته افراط و غلو پنداشته و آن‌را دور انداخته‌اند و به سبب آن غالیان را نیز طرد کرده‌اند، امروزه به ضروریات مذهب تبدیل شده‌ است. بنابراین مذهب امروز آنان جدای از مذهب‌شان پیش‌از صفویه؛ و مذهب آنان قبل از صفویه غیر از مذهب ایشان قبل از ابن‌مطهر؛ و مذهب قبل از ابن‌مطهر غیر از مذهب پیش از آل بویه؛ و مذهب قبل ‌از آل‏بویۀ جدای از مذهب آنها پیش از شیطان طاق؛ و مذهب قبل از شیطان طاق جدای از مذهب آنان در زمان حیات حسن و حسین و علی بن حسین می‌باشد» [۱۰۶۰].

[۱۰۴۶] بنگرید به: الشیعة في المیزان، بحث دول الشیعة: ص۱۲۷ به بعد، و همچنین: أعیان الشیعة: ۱/۴۴ و ۴۵ و دول الشیعة، محمدجواد مغنیه. [۱۰۴۷] أعیان الشیعة: ۱/۲۱. [۱۰۴۸] حسن شیرازى،علویون شیعة اهل البیت، ص۲ و ۳. [۱۰۴۹] بنگرید به: مجموعه فتاواى شیخ الإسلام ابن تیمیه: ۳۵/۱۴۵ به بعد. [۱۰۵۰] بنگرید به: بحار الأنوار: ۲۵/۲۸۵. [۱۰۵۱] أصل الشيعة و أصولها: ص۳۸، و بنگرید به: دعوة التقریب: ص۷۵. [۱۰۵۲] بین السنة و الشیعة: ص۳۷. [۱۰۵۳] بنگرید به: شهرستانى، ملل و نحل: ۱/۱۷۳. [۱۰۵۴] مختاریه: پیروان مختار بن ابى عبید ثقفى هستند. وی قایل به بداء برای خداوند بود. ملل و نحل: ۱/۱۴۷ و ۱۴۸، و بنگرید به تعریف كیسانیه. [۱۰۵۵] به فصل رجعت مراجعه کنید. [۱۰۵۶] به فصل سنت مراجعه کنید. [۱۰۵۷] مصطفى کامل الشیبى، الصلة بین التصوف و التشیع: ص۲۳۵. [۱۰۵۸] عبدالله بن محمد حسن ممقانی، از بزرگان شیعه (متوفی ۱۳۵۱ﻫ) است. از جمله كتب اوست: تنقیح المقال فی علم الرجال (معجم المؤلفین: ۶/۱۱۶). [۱۰۵۹] تنقیح المقال: ۳/۲۴۰. [۱۰۶۰] حاشیۀ المنتقى: ص۱۹۳.