جایگاه امامت از دید شیعه
امامت نزد اهلسنت از اصول دین نیست و شخص مکلف نیازی ندارد نسبت به آن آگاهی داشته باشد؛ همانگونه که عدهای از علما نیز به تبیین این امر پرداختهاند [۱۲]. اما امامت نزد شیعه ـ با مفهوم سَبَئی آن ـ شأن و منزلتی دیگر دارد. نوبختی ذکر کرده است که برخی از فرقههای شیعه، امامت را بزرگ̀ترین امر بعد از نبوت میدانند [۱۳]، ولی به نظر آل کاشف̀الغطاء امامت مانند نبوت یک منصب الهی است [۱۴]. کلینی در احادیث «الکافی» امامت را بالاتر از نبوت به حساب آورده [۱۵]و این عقیده̀ای است که جمع زیادی از بزرگان شیعه بدان تصریح نمودهاند. نعمت̀الله جزایری می̀گوید: «امامت عامه، از درجۀ نبوت و رسالت بالاتر است» [۱۶]. هادی تهرانی ـ از مراجع تقلید معاصرـ نیز معتقد است: «امام مقام و مرتبهای بالاتر از نبوت است؛ چراکه امامت مرتبهای سوم است که خداوندأابراهیم را بعد از نبوت و خلیلیت بدان مشرّف کرد» [۱۷]. در «الکافی» نیز روایات زیادی وجود دارد که امامت را بزرگ̀ترین رکن اسلام قرار داده است. کلینی با سند خود از ابو̀جعفر باقر چنین روایت کرده است: «اسلام بر پنج اصل نماز و زکات و روزه و حج و ولایت بنیان نهاده شده است و به هیچ کدام مانند ولایت تأکید نشده است؛ ولی مردم سه تای آنها را گرفتند و این [ولایت] را رها کردند» [۱۸].
چنانکه میبینید، علمای شیعه شهادتین را از ارکان اسلام ساقط کردهاند و به جایش امامت را قرار داده و آنرا بزرگ̀ترین رکن دین دانستهاند؛ همانگونه که جملۀ «و به هیچ کدام مانند ولایت تأکید نشده است» بر این امر دلالت میکند و همانطور که حدیث دیگری نیز بر این دلالت میکند. این حدیث، همان حدیث قبلی است به اضافۀ این جمله: «[راوی می̀گوید:] گفتم: بین اینها کدامیک از همه بالاتر است؟ [امام] گفت: ولایت» [۱۹]. روایتی دیگر شبیه به این با این افزوده میگوید: «به آنها اجازه داده شده که فرایض چهارگانه را انجام ندهند [۲۰]؛ اما در ترک ولایتِ ما به هیچيك از مسلمانان رخصت داده نشده است. قسم به خدا که هیچ رخصتی در آن نیست» [۲۱]. آنان حتی در روایات خود گفتهاند: «پیامبرجصد و بیست بار به معراج رفت؛ خداوندأهر بار ولایت علی و امامان پس از او را بیشتر از فرایض به او توصیه فرمود» [۲۲]و دیگر اینکه «در مورد هیچیک از فرایض به اندازۀ امامت به بندگان تأکید نشده است؛ اما مردم هیچ چیزی را مانند امامت انکار نکردهاند» [۲۳].
آری، بزرگان شیعه با این گمراهیها هذیان میگویند. یکی از مراجع معاصر شیعه میگوید: «یکی از بزرگ̀ترین مسایل دین که خداوندأپیامبر را به خاطر آن مبعوث کرد، امامت است» [۲۴]. آری، این ارزش امامت از دیدگاه اثناعشریه است. من نمیدانم که آنان سند و دلیل این منزلت موهوم و خیالی را از کجا آوردهاند؛ درحالیکه قرآن بارها و بارها تأکید میکند ارکان اسلام عبارتند از: شهادت به لا اله الا الله و محمد رسول الله، نماز، روزه، زکات و حج؛ و در هیچ کجا در مورد شأن ولایت ائمه چیزی بیان نفرموده است.
[۱۲] بنگرید به: آمدی، غایة المرام: ص۳۶۳؛ غزالی، الإقتصاد: ص۱۳۴؛ مقدمة ابن خلدون: ۳/۱۰۸۰. [۱۳] نوبختی، فرق الشيعة: ص۱۹. [۱۴] أصل الشيعة: ص۵۸. [۱۵] بنگرید به: أصول الکافی: ۱/۱۷۵. [۱۶] زهر الربیع: ص۱۲. [۱۷] ودائع النبوة: ص۱۱۴. [۱۸] أصول کافی، کتاب الإیمان والکفر، باب دعائم الإسلام: ۲/۱۸، شماره ۳. در شرح الکافی در بیان درجۀ این حدیث نزد شیعه گفته شده: «همانند حدیث صحیح، موثق است» (الشافی شرح الکافی: ۵/۲۸، شماره ۱۴۸۷). [۱۹] أصول الکافی: کتاب الإیمان والکفر، باب دعائم الإسلام، ۲/۱۸. بنا به گفتۀ علمای شیعه، سند این حدیث صحیح است؛ بنگرید به: الشافی: ۵/۵۹؛ تفسیرعیاشی: ۱/۱۹۱؛ البرهان: ۱/۳۰۳؛ بحار الأنوار: ۱/۳۹۴. [۲۰] مجلسی گفته است: «مانند کوتاه کردن نماز و روزه نگرفتن در سفر و بیماری و ادا نکردن حج و زکات در موقع ناتوانی» (مرآة العقول: ۴/۳۶۹). [۲۱] أصول کافی:۲/۲۲. مجلسی گفته است: «این حدیث، صحیح است» (مرآة العقول: ۴/۳۶۹). [۲۲] ابن̀بابویه، الخصال: ص۶۰۰ و ۶۰۱، بحار الأنوار: ۲۳/۶۹. [۲۳] حمیری، قرب الإسناد: ص۱۲۳؛ بحار الأنوار: ۲۳/۶۹. [۲۴] هادی تهرانی، ودایع النبوة: ص۱۱۵؛ محمدحسین آل کاشف̀الغطاء، رسالة عین المیزان: ص۴.