نقد و بررسی اصول و عقاید شیعه دوازده امامی (جلد دوم)

فهرست کتاب

فصل دوم عصمت امام

فصل دوم عصمت امام

مسئله عصمت امام در اندیشۀ شیعه اهمیت بسیاری دارد [۴۳۱]و از اولین مبادی اعتقادی آنهاست [۴۳۲]. «عصمت» در زبان عربی به معنی «منع و جلوگیری» است و عصمت بنده از جانب خدا یعنی خداوند او را از گناه حفظ می‏کند [۴۳۳]. معنای عصمت از دیدگاه شیعه، طی دوره‌های مختلف تحول و دگرگونی تشیع تفاوت می‌کند. از ظواهر امر، چنین برمی‏آید که دیدگاه شیعه در مورد عصمت ائمه، در زمان مجلسی (م۱۱۱۱ق) استقرار یافت. وی در این مورد می‌نویسد: «بدان که امامیه بر عصمت ائمهاز گناه کوچک و بزرگ اتفاق‏نظر دارند؛ پس هیچ گناهی از آنها سر ‌نمی‌زند، نه از روی عمد و نه بر اثر فراموشی، نه در تفسیر و تأویل خطا می‌کنند و نه خداوند سبحان آنها را دچار سهو می‌کند» [۴۳۴]. بنابراین مجلسی جایز می‌داند که ائمه از تمام گناهانی که به فکر خطور می‏کند معصوم باشند؛ اعم از گناهان صغیره و کبیره، یا هر فراموشی و اشتباهی.

تصویری که مجلسی برای عصمت ترسیم و اتفاق شیعه را برآن اعلام نموده، به تصریح قرآن و سنت نبوی و اجماع امت، حتی برای پیامبران الهی نیز تحقق نیافته است [۴۳۵]. بلکه این عقیده، با اصول اسلامی بیگانه است. و نفی مطلق اشتباه و فراموشی از ائمه، تشبیه آنها به خداوند متعال است که در توصیف ذات اقدس خود ‌فرموده است:

﴿لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞ[بقره: ۲۵۵]

«نه چرت او را فرا گیرد و نه خواب».

از این‌رو وقتی به علی بن موسی الرضا که شیعه او را هشتمین امام معصوم می‏داند، گفته شد: «در کوفه گروهی هستند که گمان می‌کنند رسول‌خدا ج در نماز دچار فراموشی و اشتباه نشده است. او گفت: "دروغ گفتند. خدا لعنت‌شان کند! تنها کسی که دچار سهو نمی‌شود، خداوندی است که یگانه معبودِ بحق است"» [۴۳۶]. اگر این روایت صحیح باشد، ممکن است از آن چنین استنباط ‌شود که عصمت و نفی سهو که بعدها به یکی از اصول شیعۀ دوازده‏امامی در دوران اخیر تبدیل شد، در زمان رضا÷اعتقاد قومی بود که خود را به تشیع نسبت می‌دادند و به دلیل اندک بودن تعدادشان، حقارت‌شان یا زشتی اعتقادشان، نامی از فرقۀ آنها به میان نیامده است. آنان که برای بهترین بندۀ خدا ـ‏ محمدجـ قائل به عصمت بودند، با چنین موضع‌گیری تندی از سوی امام شیعیان مواجه شدند که با این لحن شدید، آنان را لعن و تکفیر و تکذیب نمود؛ چرا که این اعتقاد، درواقع تشبیه کردن رسول‌خداجبه خداوندی بود که نه خواب او را می‌گیرد و نه چرت می‌زند. اگر رضا÷می‌دید که دربارۀ خودِ او و پدران و فرزندان و نوادگانش چنین اعتقادی وجود دارد، چه می‌گفت؟ بی‏تردید، واكنش او نسبت به این اعتقادات با لحن و انکار بسیار تندتری همراه بود. به علاوه، از این نص این نکته نیز برداشت می‌شود که اعتقاد به عصمت امامان شیعه، بعد از عصر رضا رایج شده است [چرا که اگر در زمان او چنین عقیدۀ کفرآمیزی وجود داشت، وی حتماً به آن واکنش نشان می‏داد و درباره‏اش اظهارنظر می‏کرد] .

[۴۳۱] عبدالله فیاض، تاریخ الإمامیة: ص۱۵۷. [۴۳۲] باقر شریف القرشى، حیاة الإمام موسى بن جعفر: ۱/۱۱۱. [۴۳۳] تهذيب اللغة: مادة «ع ص م» [۴۳۴] بحار الأنوار: ۲۵/۲۱۱؛ نیز بنگرید به مرآة العقول: ۴/۳۵۲. [۴۳۵] بنگرید به: فكرة التقريب: ص۲۹۹. [۴۳۶] بحار الأنوار: ۲۵/۳۵۰؛ نیز بنگرید به: ابن‏بابویه، عیون أخبار الرضا: ص۳۲۶.