نقد و بررسی اصول و عقاید شیعه دوازده امامی (جلد دوم)

فهرست کتاب

نقد مقولۀ رجعت

نقد مقولۀ رجعت

اندیشۀ بازگشت به دنیا پس از مرگ [و پیش از قیامت]، مخالف نص صریح قرآن است و با استناد به آیات متعددی از کتاب اللهأباطل است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ ٩٩ لَعَلِّيٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِيمَا تَرَكۡتُۚ كَلَّآۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ[المؤمنون : ٩٩ و ١٠٠]

«(کافران پیوسته به راه و روش خود ادامه می‌دهند) تا زمانی‌که مرگ یکی از آنها فرا رسد، گوید: پروردگارا! مرا (به دنیا) باز گردان؛ باشد که در آنچه (در دنیا) ترک (و کوتاهی) کرده‌ام، کار شایستۀ انجام دهم. هرگز چنین نیست، بی‌گمان این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و به فرض محال اگر باز گردد، به کارهای گذشته‌اش ادامه می‌دهد) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی‌که برانگیخته شوند». ‏ ‏

این فرمودۀ خداوند که «پشتِ سرِ آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند»صراحتاً و به طور مطلق، رجعت را نفی می‏کند [۹۳۸]. همچنین خداوند متعال در آیاتی دیگر فرموده است:

﴿أَلَمۡ يَرَوۡاْ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَيۡهِمۡ لَا يَرۡجِعُونَ[يس: ٣١]

«آیا ندیدند که پیش از آنها چه بسیار نسل‌ها را نابود کردیم که آنها هرگز به سوی ایشان باز نمی‌گردند؟!»؛

﴿وَأَنذِرِ ٱلنَّاسَ يَوۡمَ يَأۡتِيهِمُ ٱلۡعَذَابُ فَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِيبٖ نُّجِبۡ دَعۡوَتَكَ وَنَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَۗ أَوَ لَمۡ تَكُونُوٓاْ أَقۡسَمۡتُم مِّن قَبۡلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٖ[ابراهيم: ٤٤]

«و (ای پیامبر!) مردم را از روزی ‌که عذاب به سراغ‌شان می‌آید، بترسان؛ آنگاه آنان که ستم کرده‌اند، گویند: پروردگارا! ما را تا یک مدت نزدیک (و کمی) مهلت بده (تا) دعوت تو را اجابت کنیم و پیامبران را پیروی نماییم. (به آنان گفته می‌شود:) آیا شما نبودید که پیش از این سوگند یاد می‌کردید که هیچ (فنا و) زوال برای‌تان نیست»؛

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلۡمُجۡرِمُونَ نَاكِسُواْ رُءُوسِهِمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ رَبَّنَآ أَبۡصَرۡنَا وَسَمِعۡنَا فَٱرۡجِعۡنَا نَعۡمَلۡ صَٰلِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ[السجدة: ١٢]

«و اگر ببینی مجرمان را هنگامی ‌که در پیشگاه پروردگارشان سر‌‌‌های‌شان به زیر افکنده‌اند، (گویند:) پروردگارا! دیدیم و شنیدیم، پس ما را بازگردان تا کار شایستۀ انجام دهیم، بی‌گمان ما (به قیامت) یقین داریم»؛

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَى ٱلنَّارِ فَقَالُواْ يَٰلَيۡتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِ‍َٔايَٰتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٢٧ بَلۡ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخۡفُونَ مِن قَبۡلُۖ وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ[الأنعام: ٢٧ و ٢٨]

«و اگر (آنها را) هنگامی‌که در برابر آتش نگه داشته‌اند، ببینی (شگفت زده می‌شوی) پس می‌گویند: ای کاش بازگردانده می‌شدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی‌کردیم و از مؤمنان می‌بودیم؛ (نه چنین نیست) بلکه آنچه را که پیش از این پنهان می‌کردند برای‌شان آشکار شده و اگر بازگردانده شوند، بی‌تردید به آنچه از آن نهی شده بودند باز می‌گردند و اینان دروغگویانند». ‏

بنابراین تمام این افراد در هنگام مرگ و زمان رسیدن به حضور پروردگار و رؤیت آتش دوزخ، خواستار بازگشت به دنیا می‌شوند و خواستۀ آنها اجابت نمی‏گردد؛ زیرا در قضا و قدر الهی چنین مقدر شده که آنها هرگز به دنیا برنگردند. از این‌روست که علما و بزرگان، اعتقاد و ادعای رجعت به دنیا را از شدیدترین مراحل غلو و افراط در بدعت تشیع به شمار آورده‌اند. برای مثال، ابن‏حجر در این‌باره گفته است: «شیعه‌گری، محبت علی و ترجیح دادنِ او بر [دیگر] صحابه است. پس هرکس [از شیعیان] که او را بر ابوبکر و عمرسمقدّم بداند، شیعۀ افراطی است و رافضی نامیده می‌شود؛ در غیر این ‏صورت، شیعه است. اگر وی دشنام و ناسزا را بدان [عقیده] افزود یا با صراحت بُغض و ناخوشنودی خود از آنها را اعلام کرد، در رافضی‏گری غلو کرده است؛ و اگر معتقد به رجعت به دنیا بود، در امرِ غلو، بسیار شدید و افراطی است» [۹۳۹]. امام احمد نیز روایت کرده که عاصم بن ضمره که از یاران علیسبود، به حسن ‌بن ‌علی گفت: «شیعیان گمان می‌کنند که علی رجعت می‌کند. حسن گفت: آن دروغگویان، دروغ می‌گویند. اگر ما به چنین چیزی اعتقاد داشتیم، همسرانش ازدواج نمی‌کردند و میراث او را تقسیم نمی‌کردیم» [۹۴۰].

ادعای ‏رجعت ‏به‏ دنیا برای ‏مجازات‏ بدکاران ‏و پاداش ‏نیکوکاران، با طبیعت و سرشت این دنیا منافات دارد؛ چرا که این دنیا، محلِ ‏پاداش ‏و جزا نیست و خداوند متعال در این‌باره می‏فرماید:

﴿وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ[آل عمران: ١٨٥]

«و همانا روز قیامت پاداش‌های‌تان بطور کامل به شما داده می‌شود، پس هر که از آتش (دوزخ) دور داشته شد و به بهشت درآورده شد، قطعاً رستگار شده ‌است. و زندگی دنیا چیزی جز مایه فریب نیست».

این در حالی است که عقیدۀ روافض در مورد رجعت، جانب ایمان به معاد و روز قیامت را تضعیف می‏کند و چنین به نظر می‏رسد که اهداف بنیان‌گذاران این اعتقاد نیز همین بوده است [۹۴۱]. علمای امامیه با تاویل آیاتی که در مورد قیامت هستند به رجعت، عملاً این نقش را بازی می‌کنند، این تأویلات و این اعتقاد، بر برخی از فرقه‏های منتسب به شیعه تأثیر بسزایی گذاشته و باعث شده که قیامت را به کلی انکار کرده و به تناسخ ارواح معتقد باشند؛ یعنی باوری که عقیدۀ رجعت، راهِ ورود به آن است و تفسیرهای شیعه، مردم را به این امر دعوت می‌کنند.

برخی از محققین بر این باورند که اعتقاد به رجعت، از طریق تأثیرات یهودیت و مسیحیت در اعتقادات شیعه نفوذ کرده [۹۴۲]و باورهای یهودیان و مسیحیان به تشیع‌ وارد شده ‌است. صادقی ـ یکی از آخوندهای معاصر شیعه ـ به این نتیجه رسیده که مبدأ اعتقاد به رجعت نزد همفکرانِ او، در اصل به کتاب‌های یهودی برمی‌گردد [۹۴۳]؛ و آن‌را به عنوان بشارتی برای شیعه به حساب آورده ‌است [۹۴۴]. ابن سبأ یهودی- چنان‌که کتاب‌های شیعه و سنی به طور یکسان نقل می‌کنندـ در تأسیس عقیدۀ رجعت نقش اساسی داشته است. وی رجعت را ویژۀ علی؛می‌دانست و حتی مرگ او را به طور کلی انکار می‌کرد؛ مانند اثناعشریه که گمان می‌کنند مهدیِ خیالی وجود دارد.

به نظر می‌رسد کسی که گناه بزرگ ترویج این بدعت را به دوش می‏کشد، مفهوم آن‌را عمومی ساخت و آیات قرآن را برای [اثباتش] تأویل کرد «جابر جُعفی» بود. این شخص، کسی است که علمای شیعه احترام بسیاری برایش قائلند؛ تا جایی که روایات شیعه او را به خاطر فقهش در امر رجعت ستوده‏اند. در تفسیر قمی آمده است که ابوجعفر باقر گفت: «رحمت خدا بر جابر؛ فقه و آگاهی‌اش به جایی رسید که تفسیر این آیه را فهمید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِي فَرَضَ عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّكَ إِلَىٰ مَعَادٖ [۹۴۵]که منظور، رجعت است» [۹۴۶].

به گفتۀ سویدی، عقیدۀ رجعت در امامیه با ضروریات و بدیهیات معلومِ دین اسلام مخالف است. و این از ضروریات اسلام است که قبل از روز قیامت، حشری در کار نیست و هرگاه خداوند متعال، کافر یا ظالمی را تهدید و وعید می‏کند، او را تنها به روز قیامت وعده می‏دهد [۹۴۷]. به علاوه، این عقیده بر خلاف آیات قرآن و احادیث متواتر و انکارناپذیری است که تصریح دارند قبل از روز قیامت، بازگشتی به دنیا در کار نیست [۹۴۸]. با این همه، بزرگان امامیه صراحتاً بر عقیدۀ رجعت پافشاری می‌کنند و عقیدۀ انحصاری خود را در این مورد دلیل درستی‌اش می‏دانند؛ حق این است که:

﴿ٱلشَّيۡطَٰنُ سَوَّلَ لَهُمۡ وَأَمۡلَىٰ لَهُمۡ[محمد: ٢٥]

«شیطان اعمال زشت‌شان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است».

[۹۳۸] مختصر التحفة: ص۲۰۱. [۹۳۹] هدى السارى مقدمة فتح البارى: ص۴۵۹. [۹۴۰] مسند أحمد: ۲/۳۱۲، حدیث ۱۲۶۵. احمد شاکر گفته: «اِسنادش صحیح است»؛ بنگرید به: طبقات ابن‏سعد: ۳/۳۹. [۹۴۱] برخی هم گفته‌اند ابن‏سبأ نخستین کسی بود که این اعتقاد را بنیان نهاد و اعتقاد به آخرت را باطل نمود. (السكسكى، البرهان: ص۵۰). [۹۴۲] گولدزیهر، العقيدة والشريعة: ص۲۱۵؛ أحمد أمین، فجر الإسلام: ص۲۷۰؛ محمد عمارة، الخلافة: ص۱۵۹. [۹۴۳] وی برخی از نصوص یهود را در این‌باره نقل کرده و آن‌را به کتاب دانیال (۱۲/۱ تا ۱۳) نسبت داده است. [۹۴۴] رسول الإسلام في الكتب السماوية: ص۲۳۹ تا ۲۴۱. [۹۴۵] ترجمۀ آیه: «بی‌تردید کسی که قرآن را بر تو فرض (و نازل) کرد، قطعا تو را به جایگاهت (مکه) بازمی‌گرداند» [القصص: ٨٥]. [۹۴۶] تفسیر القمى: ۲/۱۴۷. ابن‌كثیر در تفسیر این آیه می‌گوید: «خداوند تعالى به رسولش ـ صلوات الله وسلامه علیه ـ به ابلاغ رسالت و تلاوت قرآن بر مردم امر می‌کند و به او خبر می‌دهد که او را به معاد باز خواهد گرداند و از سنگینی بارِ نبوت از او سئوال می‌شود ... یعنی ادای ابلاغ آن به مردم را بر وی واجب کرده است (تفسیر ابن‌کثیر: ۳/۴۱۹). برای اطلاع از تفسیر این آیه بنگرید به: تفسیر طبرى: ۲۰/۱۲۳ تا ۱۲۶؛ تفسیر البغوى: ۳/۴۵۸ و ۴۵۹؛ زاد المسیر: ۶/۲۴۹ تا ۲۵۱. تعبیر دیگر معاد، قیامت است؛ بنگرید به: تفسیر ابن‌كثیر: ۳/۴۲۰. [۹۴۷. - ولی علمای شیعه، تمام غیرشیعیان را به رجعت تهدید می‌کنند. [۹۴۸] السویدى، نقض عقائد الشيعة: برگه ۱ (نسخه خطی).