نقد و بررسی اصول و عقاید شیعه دوازده امامی (جلد دوم)

فهرست کتاب

استدلال‌های شیعه برای توجیه تقیه

استدلال‌های شیعه برای توجیه تقیه

علمای اثناعشریه برای توجیه اعتقاد و عمل تقیه، به دو آیۀ از سوره آل‌عمران [۵۵۱]و نحل [۵۵۲]استدلال می‌کنند که استدلالی نابجاست؛ لذا اهل علم در اثنای تعریف واقعی تقیه از دیدگاه شیعه می‌گویند: «تقیۀ شیعه چیزی جز دروغ و نفاق نیست». این حقیقتی است که در خلال روایات شیعه مورد بررسی قرار گرفت و برای ما روشن شد. پس می‌بینید که تقیۀ شیعه، یعنی دروغ و نفاق؛ درحالی‌که آنها آن را [بخشی از] دین ـ و حتی تمامِ دین ـ شمرده‌اند. حال آنها در استفاده از تقیه، همانند حال منافقین است، نه حال انسانی که مجبور به تقیه شده و قلبش از ایمان لبریز و مطمئن است.

شیخ‏الاسلام ابن‏تیمیه: در توضیح تفاوت میان تقیه و نفاق می‏گوید: «تقیه در اسلام این نیست که دروغ بگوییم و چیزی بر زبان بیاوریم که در دل نداریم؛ چون این کار نفاق است، بلکه یعنی کاری می‌کنم که در توان دارم ... پس هرگاه مؤمن در میان کفار و تبهکاران قرار گرفت، بر او واجب نیست با وجود ناتوانی، با آنها جهاد کند؛ بلکه اگر توانست، با زبان جهاد و مبارزه کند وگرنه با قلب؛ ضمن اینکه‌ دروغ نمی‌گوید و چیزی را بر زبان نمی‏آورد که خلاف معتقدات قلبی اوست؛ بلکه یا دینش را آشکار می‏سازد یا نهان. او با این حال، به طور کلی موافق دین آنها نیست؛ بلکه نهایتش این است که همانند مؤمن آل‏فرعون [که در سورۀ یس ذکر شده] عمل می‌کند که نه موافق تمام دین آنها بود، نه دروغ می‌گفت و نه با زبان چیزی می‌گفت که در دل بدان اعتقاد نداشت؛ بلکه ایمان خود را پنهان نمود. پنهان کردن دین، چیزی است و اظهار کردنِ باطل چیزی دیگر است. خداوند ابرازِ دین باطل را مباح نکرده مگر برای کسی که در اکراه قرار گرفته و مجبور است سخن کفرآمیز بر زبان آورَد. در اینصورت خداوند او را معذور قرار داده است؛ ولی منافق و دروغگو هرگز معذور نیستند ... مسلمانی که از روی ناچاری و اضطرار در بین کفار زندگی می‌کند، ایمانش را پنهان نموده به مقتضای ایمانی که در دل دارد، با آن کافران با صداقت و امانتداری و خیرخواهی رفتار می‌کند ـ هرچند موافق دین آنها نباشد؛ چنان‌که یوسف÷در بین مردم مصر زندگی می‌کرد، درحالی‌که آنها کافر بودند ... درست بر خلاف رافضی‏، که تا جایی که در توان دارد، از هیچ [ظلم و] شرارتی علیه مخالفین خود دریغ نمی‌کند [۵۵۳].

[۵۵۱. ]-﴿إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً«مگر آنكه [ناچار شوید و] خویشتن را از [اذیت و آزار] ایشان مصون دارید و [به خاطر حفظ جان خود تقیه كنید]». [۵۵۲] ﴿مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ«کسی‌که بعد از ایمانش به الله کافر شود (باز خواست می‌شود) مگر کسی‌که به زور (به کفر) وا داشته شود درحالی‌که قلبش به ایمان آرام باشد». به علاوه، آیات دیگری هستند که علمای شیعه بر حسب مذهب باطنی تأویل می‌کنند؛ مانند:﴿فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا[الكهف:۹۷] «(سر انجام سد محکمی ساخت) پس آن‌ها (= یأجوج و مأجوج) اصلاً نتوانستند از آن بالا روند و نتوانستند سوراخ و نقبی درآن ایجاد کنند»، و ﴿فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء[الكهف:۹۸] «اما هنگامی که وعدۀ پروردگارم فرا رسد، آن‌را در هم می‌کوبد». علمای شیعه، این آیه‌ را به رفعِ تقیه در هنگام انتقام از مخالفان تفسیر کرده‌اند. برای تفسیر این دو آیه در عقیدۀ شیعه بنگرید به: تفسیر العیاشی: ۲/۳۵۱؛ البرهان: ۲/۴۸۶؛ بحار الأنوار: ۵/۱۶۸؛ فكرة التقريب: ص۲۲۰ و ۲۲۱. [۵۵۳] منهاج السنة: ۳/۲۶۰.