نقد و بررسی اصول و عقاید شیعه دوازده امامی (جلد دوم)

فهرست کتاب

سنت از دیدگاه شیعیان معاصر

سنت از دیدگاه شیعیان معاصر

موضع‌گیری‌های شیعیان معاصر پیرامون مسائلی که در مبحث سنت بیان کردیم، هیچ تغییری نکرده است. آنان برای همیشه اقوال امامان دوازده‌گانۀ خود را همانند سخن خدا و رسولش معتبر می‌دانند. خمینی در این مورد می‌گوید: «تعالیم امامان همانند تعالیم قرآن می‌باشند كه تنفیذ، اجرا و پیروی از آنها واجب است [۱۲۳۲]». محمدجواد مغنیه می‏گوید: «قول و امر امام معصوم، دقیقاً همانند قرآن است که از طرف خداوند عزیز و علیم نازل می‏شود:

﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[النجم : ٣ و ٤] [۱۲۳۳]

«و از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید. این نیست جز آنچه به او وحی می‌شود (و بجز وحی چیزی نمی‌گوید».

گویی آنها با این اعترافات، ائمه خود را همانند پیامبران خدامی‌دانند؛ امامانی که یکی از آنها فراری است و هرگز وجود خارجی نداشته و نخواهد داشت و یکی دیگر حسن عسکری است که ابن‌جوزی در کتاب «موضوعات» او را از ضعفاء به شمار آورده است. این دیدگاه غلط شیعه از آنجا ناشی می‏شود که آنان امامان را معصوم می‏دانند که پیش‌تر باطل بودن این اعتقاد بیان شد.

آخوندهای شیعه از تصریح و اذعان به این مسئله که پیامبرجبخشی از شریعت را پنهان کرده و آن‌‌را نزد علی به ودیعه گذاشته است، خودداری نمی‏کنند و حتی در کتاب‌های دعای خود نیز این کفر را را ذکر کرده‌اند. چنان‌که می‌بینیم محمد حسین آل کاشف الغطا در کتاب خود از این نکته سخن می‌گوید [۱۲۳۴].

اما در مورد کتاب‌های موهوم و تخیلی همانند «جفر» و «جامعه» و دیگر یاوه‌هایی که کتاب‌های حدیث‌شان از آنها نام می‌برد، باید بگوییم هنگامی که شیخ موسی جارالله، شیعیان معاصر را به خاطر تصدیق کردن این اوهام و خرافات زیر سؤال ‌برد، یکی از مراجع شیعۀ معاصر به نام محسن امین، در کمال بی‌شرمی چنین پاسخ داد: «اگر صحیفۀ فرائض و جفر و جامعه و دیگر کتب مذکور نزد او و امثال او ضایع گشته، پس آن منابع نزد صاحبانش از بین نرفته است [۱۲۳۵]». حتی یکی از علمای معاصر شیعه، به ذکر چنین گنجینه‌های خیالی و نام‌هایی که هیچ وجود خارجی و مسمایی ندارد، افتخار و مباهات کرده و در کمال سبک‌عقلی این کتاب‌ها را یکی پس از دیگری نام می‌برد و به چنین اوهامی که هیچ‌گونه حقیقتی ندارند افتخار می‌کند. جالب اینجاست هنگامی که از او پرسیده می‌شود این کتاب‌های خیالی کجا هستند، در پاسخ می‏گوید نزد امام منتظر می‏باشند. اگر کلام به درازا نمی‌کشید، برخی از سخنان ابلهانۀ او را در این زمینه بیان می‌کردم [۱۲۳۶].

امام زمان شیعه که سال‌هاست ادعای زنده بودن و غیبت وی را می‌کنند، برای شیعه به یک عار و ننگ تبدیل شده است و به تدریج این عار و ننگ فزونی می‏یابد. عده‏ای از این دروغپردازان به امامی که هرگز متولد نشده است، رقعه‌هایی را نسبت می‌دهند. گمان می‌رود که شیعیان امروزی ـ به ویژه آنها که شعار تقریب و وحدت با اهل سنت سر می‌دهندـ می‌خواهند عقیده و پیروان خود را از خرافات و تُرَّهات گذشته خلاص کنند؛ اما ذره‏ای از این هدف برآورده نشده است، چرا که منابع پوچ گذشتۀ خود را جزء سنتی قلمداد می‏کنند که هرگز باطلی در آنها راه ندارد [۱۲۳۷]. از این عجیب‌تر اینکه گمان می‏برند امام غایب‌شان اکنون به صورت مستقیم با عده‏ای از علمای آنان ارتباط دارد و این از نظر ایشان به معنی ادامۀ داستان توقیعات و به منزلۀ صدور فتواهای معصوم و عباراتی است که در ردیف وحی الهی قرار می‌گیرد.

آخوند شیعه محمد تقی مدرسی دربارۀ ارتباط امام زمان با علما می‌گوید: «بعید نمی‌دانیم که ارتباطات مخفیانه‌ای میان امام مهدی و مراجع شیعه وجود داشته باشد و این راز بزرگی است [۱۲۳۸]. بدین صورت، آنان علاوه بر اینکه بر این اوهام اعتماد می‌کنند و روایات دروغگویان را می‌پذیرند، بدون هیچ دلیل و برهانی همچنان در گمراهی خود و رویگردانی از سنت رسول‌اللهجبه سر می‌برند. تنها دلیل این فریب‌خوردگان این است که خیال می‌کنند صحابۀ پیامبر، امامت علی را که به ‌گمان آنها منصوص است، رد کرده‌اند. حتی یکی از مراجع و آخوندهای معاصر آنان می‌گوید: «روایاتی که امثال ابوهریره و سمرة بن جُندَب و عمرو بن عاص روایت می‌کنند، نزد امامیه به اندازه بال مگسی ارزش ندارد [۱۲۳۹]». حتی بعضی از معاصرین شیعۀ امامیه به صراحت گفته‏اند: «شیعه معتقد است قبول روایت صحابه، یک حقه و فریب علیه اسلام است». به همین خاطر یکی دیگر از شیعیان گفته است: «همانا شیعه به سندهای حدیثی اهل سنت مراجعه نمی‌کند؛ بلکه آنها را معتبر نمی‏داند و درصدد استدلال به آنها برنمی‌آید و درنتیجه، اصلاً اهمیتی ندارد که موافق مذهب شیعه یا مخالف آن باشد [۱۲۴۰]». وی همچنین می‌گوید: «شیعیان احادیثی دارند که آنها را از راه‌های مورد اعتماد خود به دست آورده‌‏ و آنها را در کتاب‌های مخصوص خود تدوین کرده‌اند. این احادیث برای اصول و فروع دین کافی و وافی است، مدار علم و عمل آنان بر همین کتاب‌هاست و شیعیان غیر از آنها حجتی ندارند [۱۲۴۱]».

بنابراین چون موضع آنان در برابر سنت نبوی این‌گونه است، تا حد توان برای مبارزه با سنت و ایجاد تردید در آن، تلاش می‏کنند. علمای بزرگ شیعه به آن دسته از صحابه که احادیث زیادی از رسولجروایت کرده‌اند، شدیداً حمله می‌کنند؛ چنان‌که عبدالحسین موسوی در کتاب خود به نام «ابوهریره» چنین کرده ‌است. آنان همچنین علیه محدثان بزرگ امت و مصادر مهم حدیثی، اسائۀ ادب نموده و دهان به دشنام و ناسزا باز کرده‌اند؛ مصادری که مانند آنها حتی در کتاب‌های هیچیک از فرقه‌های کافر پیدا نمی‌شود. از جمله این توهین‌ها، می‌توان به یاوه‌گویی‌های امینی در کتاب «الغدیر» اشاره کرد.

****

[۱۲۳۲] کتاب الحکومة الإسلامیة: ص۱۳. [۱۲۳۳] محمد جواد مغنیه، الخمینی و الدولة الإسلامیة: ص۵۹. [۱۲۳۴] بنگرید به: أصل الشیعة و أصولها: ص۷۷. [۱۲۳۵] الشیعة بین الحقائق و الأوهام: ص۲۵۴. [۱۲۳۶] بنگرید به: محمد آصف محسنی، صراط الحق: ۳/۳۴۷؛ محسن أمین، أعیان الشیعة: ۱۵۴ تا ۱۸۴. [۱۲۳۷] خنیزی، الدعوة الإسلامیة: ۲/۱۱۲. [۱۲۳۸] الفکر الإسلامی مواجهة حضاریة: ص۳۰۵. [۱۲۳۹] محمد حسین آل کاشف الغطا، أصل الشیعة و أصولها: ص۷۹. [۱۲۴۰] عبدالله سبیتی، تحت رایة الحق: ص۱۴۶. [۱۲۴۱] همان: ص۱۶۲.