محمد صلی الله علیه وسلم از دیدگاه خاورشناسان

فهرست کتاب

رمز سیاست

رمز سیاست

دکتر واکستون کوستا دانشمند نامی ایتالیایی می‌نویسد: «[حضرت] محمد اعلان می‌کرد که فرستاده‌ی خداست و مأمور است که دین پاک ابراهیم – که مردم به بوته‌‌ی فراموشی‌اش سپرده‌اند – را اصلاح کند. او پرستش خدای یگانه را که ابراهیم بنیانش نهاد و بر اثر مرور زمان از بین می‌رفت، دوباره زنده کرد و نظر به اینکه خاتم پیغمبران است، بر آنچه که خداوند بر پیغمبران سلف، همچون موسی و داود و اشعیا فرود آورد، مهر تأیید نهاد و پیشرفتی که در این راه نصیبش شد، دلیل بر یک نیروی شگرف و عظیم بود.

شما ملاحظه می‌کنید که دکتر مارکوس – که یکی از فلاسفه‌‌ی بزرگ است – چه شهادت گران‌بهایی درباره‌ی [حضرت] محمد می‌دهد، وقتی که می‌گوید: «بیایید با کمال بی‌طرفی و انصاف، حق دین مبین اسلام و پیغمبر بزرگ آن [حضرت] محمد را ادا کنیم و بهتر این است که موضوع بحث خود را حکومت اسلامی صدر اسلام قرار دهیم و نظم و اداره‌ی آن را در دوره‌‌ی بزرگ و فرمانده و پیشوایش که همان پیغمبر بزرگوار است، از مدنظر بگذرانیم و ثابت کنیم که صحابه، خلفای راشدین و بزرگان اسلام از روی کمال دقت و درستی براساس آیینی که [حضرت] محمد آورده بود، وظایف خود را انجام می‌دادند. در صدر اسلام، گروه و حزبی وجود نداشت و حکومت اسلامی در آن روز نماینده‌‌ی عموم مسلمانان بود و این حکومت یک هیأت اجتماع منظم و مشترک بود که به راستی از زبان عموم مسلمانان سخن می‌گفت و نماینده‌ی حقیقی آنان بود. در این حکومت، هر مسلمانی برادر دینی خود را حمایت می‌کرد و بر خود فرض و واجب می‌دید که در شادی و اندوه او شرکت داشته باشد و عدل و داد [حضرت] محمد چنان در جامعه‌ی اسلامی منتشر بود که هر مسلمانی در کمال امنیت و آسایش می‌زیست و در زندگانی خوشبخت بود و معتقد بود که در هرحال، مشمول آن عدل است و البته در این اعتقاد به خطا نرفته بود؛ زیرا حقیقت و واقعیت همین بود. از دیگر سو مسلمانان صدر اسلام گرفتار سختی و تنگدستی نبودند، زیرا این پیامبر بزرگ و بی‌مانند، مالیاتی وضع کرد و پرداختش را بر مسلمانان توانگر، فرض کرد و آن را یکی از پایه‌های دین مبین اسلام قرار داد؛ این مالیات «زکات» نامیده می‌شود و پس از جمع‌آوری، به بیت المال سپرده و برای انفاق به نیازمندان و بینوایان در نظر گرفته می‌شود و بسیار شبیه به مالیاتی است که برای فقرا گرفته می‌شود. گذشته از اینکه زکات، یک نوع مالیات دینی محض و یکی از ارکان قوی دین اسلام محسوب می‌شود، یک روش اجتماعی عمومی است که از فقرا حمایت و معیشت و زندگی آنان را تأمین می‌کند و یکی از مزایای دیگرش این است که حقوق فقرا را در ساختار جامعه حفظ می‌کند و آنان را بسان دیگر انسان‌ها در ردیف سایر بندگان خدا قرار داده و عزت نفس و آبرویشان را پاس می‌دارد و به این ترتیب، هیچ فقیری در اسلام، سربار جامعه نخواهد بود و همچون دیگران حقوقی دارد که از آن‌ها بهره‌مند می‌شود.

این نوع مالیات بی‌سابقه که [حضرت] محمد مقدر کرد، به منزله‌ی چشمه‌ی سرشاری بود که نیازهای مسلمان فقیر را تأمین می‌کرد، زیرا مرتبا سهم خود را از بیت المال می‌ستاند و بدیهی است که از این راه مساعدت بزرگی – که سودش قابل تصور نیست – عاید امت [حضرت] محمد می‌شد و فقرای مسلمانان به ذلت نمی‌افتادند و همواره عزیز و گرامی می‌زیستند و درمانده و محتاج نمی‌شدند.

مسلمانان نیز این مالیات شرعی را که در نظرشان فرض و واجب بود، با کمال گشاده‌رویی و از روی میل می‌پرداختند و بسیار خشنود بودند که با پرداخت آن، سود فراوانی عاید برادران فقیر مسلمان‌شان می‌شود و این روش در نوع خود یکی از مزایای بسیار عالی تاریخ بشری است که افتخارش نصیب [حضرت] محمد شد و با آن ثابت کرد که در اسلام، هیچ تفاوتی بین افراد بشر نیست و هیچ گروهی بر دیگری برتری ندارد و اگر مزیتی برای زکات، قایل شویم، باید اعتراف کنیم که آن مزیت عبارت از این است که اسلام، مبتی بر عدل، مساوات و مراعات سود اجتماعی است و این یک مزیت و برتری است که ثابت می‌کند قوانین و نظامات اسلامی در جهان، بالاترین قوانین و نظام‌هاست که از هرگونه خودخواهی و سودپرستی و مزایای طبقاتی، مبراست»[١٢٧].

[١٢٧]- نظریات دانشمندان جهان دربارۀ قرآن و محمد؛ ٧٩- ٨١.