زندگی بیآلایش
عالیجناب باسورث اسمیت میگوید: «اگر در زمین مردی باشد که بتواند ادعا کند، از طرف خداوند فرمان رانده است، او [حضرت] محمد است؛ چون تمام قدرت را بدون ابزار آن و حامیان معمول، در اختیار داشت. او اهمیتی به زرق و برق نمیداد و سادگی زندگی خصوصیاش در راستای زندگی عمومیاش بود».
با فتح مکه [در سال هشتم هجری] بیش از یک میلیون مایل مربع سرزمین در اختیار او بود، با این حال همچنان کفشهایش را، خود وصله میزد؛ لباسهایش را از پشم خشن انتخاب میکرد، شیر بزها را میدوشید، اجاق را تمیز میکرد، آتش را روشن و به امور معمول خانواده، رسیدگی میکرد. خوراکش خرما و آب بود. برخی اوقات چندین شب خانوادهاش چیزی برای خوردن نداشت. تُشَک او از برگ درختان خرما تهیه شده بود و بیشتر شبها را به عبادت میایستاد[٣٣٣]. او با تضرع و زاری از خداوند درخواست میکرد که قدرت کافی برای عمل به وظایف به او اعطا کند. هنگامی که از دنیا رفت، تنها داراییای از خود باقی گذاشت[٣٣٤]، چند سکه بود که بخشی از آن بابت بدهیهایش پرداخت و مابقی به مستمندان انفاق شد. لباسهایی که هنگام مرگ بر تن داشت، پر از وصله بود.
[٣٣٣]- عروه از حضرت عایشه ل روایت میکند که: پیامبر خدا در شب به عبادت میایستاد و بر اثر آن پاهایش میآماسید. عایشه ل گفت: ای رسول خدا! چرا چنین میکنی؟ درصورتیکه خداوند گناهان پیشین و پسینت را آمرزیده است؟ پیامبر فرمود: «آیا دوست نداری که بندهای سپاسگزار باشم»؟ این حدیث را امام بخاری (حدیث ٤٨٣٧) و امام احمد (حدیث ٢٤٨٤٤) و امام مسلم (حدیث ٢٨٢٠) (٨١) و امام بیهقی در السنن الکبری (٢/٤٩٧ و ٧/٣٩) و امام طبرانی در المعجم الاوسط (حدیث ٣٨٢٢) روایت کردهاند. مؤلف
[٣٣٤]- از ام المؤمنین عایشه ل روایت است که فرمودند: رسول خدا ل درحالی از دنیا رفت که زره وی در عوض ٣٠ صاع جو به رهن نماده شده بود (گرو بود). این را امام بخاری (احادیث ٢٩١٦ و ٤٤٦٧) و احمد (حدیث ٢٥٩٩٨) و بیهقی در السنن الکبری (٦/٣٦) و بغوی در شرح السنة (حدیث ٢١٢٩) و ابن حبان (حدیث ٥٩٣٦) و اسحاق بن راهویه (حدیث ١٥٥١) روایت کردهاند. مؤلف