زندگانی پیامبر
وقتی زندگی پیغمبر از نظر میگذرد، هیچکس نمیتواند در این باب تردید کند که ظهور وی بر بسیاری از کارهایی همچون: زنده به گورکردن دختران (از آنجا که اعراب به بازماندگان ذکور بیشتر اهمیت میدادند) بختآزمایی و آوازهخوانی خط بطلان کشید و قماربازی و شرابخواری را به کلی ممنوع اعلام کرد. لزوم تعاون، نیکی در حق بردگان و فقیران و اسیران و مسافران درمانده دراین آیین، بطور بارزی با آنچه پیش از آن متداول بود، تفاوت داشت. خود وی هرگز مدعی نشد که انسان پاک و بیگناهی است، بلکه همواره خاطر نشان میساخت که عاری از ضعفهای بشری نیست و با سایر مردم تفاوتی ندارد؛ البته این امر مانع از آن نشد که از همان مراحل نخست، در جامعهی اسلامی سیمایش مورد تجلیل و تکریم فوق العاده واقع نشود و عصمت و لغزشناپذیری و علم به احوال آینده به وی منسوب نگردد و یک سلسله افسانهها دربارهی شخصیتش که از دوران جوانیاش آغاز میشود و تمام زندگیاش را دربر میگیرد، پدید نیاید و این طرز تلقیها حتی در سیرهای که به قلم ابن اسحاق (٧٦٨م) نوشته و توسط ابن هشام (٨٣٤م) تهذیب شد، نیز آمده است!
این طرز تلقی از پیغمبر، در تطور زندگی عامه مسلمانان تأثیر وسیعی داشته است و هنوز هم دارد. و براساس آن گفتار و کردار [حضرت] محمد به عنوان نمونهی عالی رفتار و گفتار، نگریسته شده و به تمام احکام و اوامر او اهمیتی که خاص کلام وحی است، داده شده و سعی بر این بود تا تمام امور را بدانگونه که ممکن بود و او چنان خواسته باشد، تحت ضابطه درآورند. بدینگونه علم خاصی به نام «علم حدیث» به وجود آمد که احوال و اقوال پیغمبر یا آنچه را که گمان میرفت اقوال و احوال او بوده است، جمع و تدوین میکرد و میکوشید تا آنان را به عنوان قواعد رفتار عمومی تنظیم و تعیین کند؛ این احادیث در آغاز بطور شفاهی نقل میشد، اما بعدها مجموعهی مفصل مکتوبی از این روایات شفاهی پدید آمد.