فتح مکه
[حضرت] محمد از حق عقد اتحاد (که البته پیش از این نیز واجدش بود) استفادهی تام کرد و دست به کار ایجاد یک هستهی مرکزی از قبایل بدوی که نسبت به وی اظهار تبعیت میکردند و در آستانهی پذیرش اسلام بودند، شد و با این کار توانست آنان را بر ضد قبایل همپیمان مکه به راه اندازد. وی چندین ناحیه، از جمله واحهی یهودینشین خیبر را که مجاور مدینه بود، فتح کرد و چندین اردوکشی مختلف نظامی به راه انداخت. در این میان در ٦٢٩ براساس آنچه در حدیبیه شرط شده بود، مراسم حج به جای آورد و این امر بدون حادثهای انجام یافت و حتی زمینهساز نخستین فرصت برای تماس با اعیان مکه – که تا آن زمان بدخواه وی مانده بودند – شد.
در این زمان بیش از پیش روشن میشد که گفتمان [حضرت] محمد روی به غلبه دارد و از بین مخالفان سابقش کسانی که واجد بصیرت و تشخیص بودند – مثل عمویش عباس و خالد بن ولید که فاتح واقعی جنگ «احد» بود – مصلحت را در این دیدند که با وی کنار بیایند. و براین اساس حمله به شهر زادگاه خویش، از این پس امری نبود که [حضرت] محمد جرأت اقدام به آن کار را نکند. وی مقدمات را با نهایت احتیاط فراهم آورد، اما مقصد را تا پایان مخفی نگاه داشت.
در [سال] ٦٣٠ م ضربهی نهایی فرود آمد و شهر تقریباً بدون هیچ مقاومتی تسلیم شد و امنیت جانی و مالی کسانی که از جنگ دست برداشتند و در خانه ماندند، تضمین شد و این نکتهای بود که پیغمبر بر آن تاکید ورزید. علاوه براین، وی حسن نیت صادقانهای نسبت به مکیان ابراز کرد و از لحاظ مادی، به قدری به آنان امتیاز داد که اعتراض صحابهی قدیم را برانگیخت و لازم شد که پیغمبر تاکید کند که دلجویی از این «المؤلفة قلوبهم» بوسیلهی مال، امری است که کاملاً به دستور خداوند انجام گرفته است (سورهی ٩، آیهی ٦٠) و در جریان این فتح، یکی از زیباترین سورههای قرآن، سورهی یکصد و دهم است که بعد از فتح مکه بر پیامبر نازل شد و واقعه را با این کلمات کوتاه و عالی بیان میکند.
«چون یاری و پیروزی خداوند فرا رسید و دیدی که مردم گروه گروه به دین خدای درمیآیند، به ستایش خداوند تسبیح بگوی و از وی آمرزش بجوی، از آنکه اوست که همواره پذیرای توبه است»![٣٧٠]
[٣٧٠]- ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١ وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا٣﴾[النصر: ١-٣]