بدر
اینگونه اصلاحات و مقررات، مسلمانان را به صورت یک امت به هم پیوسته درآورد. و او اکنون میتوانست از پیروان خویش بخواهد که خود را برای جنگ با شهر پدران خویش آماده کنند و برای این مهم، یک کاروان متعلق به مکیان را به عنوان هدف حملهی خویش برگزید. با این وصف رهبر دوراندیش کاروان، موفق شد آنرا از بیراهه به مقصد برساند. وقتی عدهی مکیان به ٩٥٠ مرد با ٧٠٠ شتر و یکصد اسب رسید، صلاح در آن دیدند که خود را برای یک پیکار واقعی با پیغمبر مهیا کنند و به همین منظور در مسیر راه تجاری خویش، در «بدر» با دستهی تحت فرماندهی [حضرت] محمد – که تعداد آن اندکی بیش از سیصد نفر میشد – برخورد کردند. پیامبر، با وصف کمتر بودن شمار یارانش از سپاه دشمن، در شروع حمله به خود تردید راه نداد و مؤمنان با شور و نظم کافی دست به حمله زدند، در صورتیکه مکیان با همان شیوهی نسبتاً به دور از انضباطی که از قدیم در میان اعراب معمول بود به مبارزه پرداختند. در جریان نزاعی سخت و نسبتاً خونین (که طی آن پیغمبر در حق دشمنانش دعای بد کرد و این امر، از قرار مذکور، کفه را به زیان آنان برگرداند)[٣٦٤] مکیان مغلوب شدند و نخستین پیروزی نظامی برای [حضرت] محمد به دست آمد.
[٣٦٤]- قول پیغمبر درین مورد براساس آنچه در الکامل ابن اثیر ٢/٨٥ [والسیرة النبویة ابن هشام ٢/٢٧٣] هست، چنین است: «اللهم هذه قريش قد أقبلت بُخيلائها وفخرها، تحادك وتكذب رسولك، اللهم فنصرك الذي وعدت. اللهم أحنهم الغداة» (آریان). «بار خدایا! اینان قریشیانند که خرامان و خودنمایان از راه رسیدهاند تا با تو بستیزند و پیامبرت را دروغگو بخوانند. بار خدایا! یاریات را به من رسان که نوید آن را به من دادی! خدایا! بامداد فردا نابودشان فرمای!» (ترجمه فارسی تاریخ کامل ٣/٩٥٢). (مؤلف)