تهمت چهارم
تهمت چهارم که بر محمد[ ج] میزنند این است که او با به رسمیتشناختن تعدد زوجات، شهوتپرستی را تشویق کرده است. تعدد زوجات بطور کلی از دوران ابراهیم به بعد، در تمام مشرق زمین معمول و رایج بوده است و در صفحات بیشماری از کتب مقدس به آن اشاره شده است که در ادامه به بخشهایی از آن اشاره خواهیم کرد و در آن روزگاری که سادگی و صفای زندگی بیشتر وجود داشت، این امر گناهی محسوب نمیشد.
تعدد زوجات در میان یونانیان قدیم نیز مجاز بوده است و چنانکه پلو تاریخ در بحث از یک دسته از جوانان ارتش، به این موضوع اشاره کرده است «اروپلیدس و افلاطون نیز این موضوع دفاع کردهاند».
رومیان قدیم دارای اخلاق محکمتری بودند و هیچگاه در این باره اقدامی نمیکردند، گو اینکه در میانشان ممنوع نبوده است و «مارک آنتونی»[٤٢٠] را نخستین کسی میدانند که آزادی گرفتن دو زن را به دست آورد، و از آن تاریخ به بعد، این امر در امپراتوری روم به خوبی معمول شد تا دوران سلطنت «تئودوسیوس»[٤٢١] و «هرونیوس» و «آرکاویوس» که برای نخستین بار در سال ٣٩٣ م ممنوع اعلام شد.
دربارهی دلایل تعدد زوجات از نظر فیزیولوژی[٤٢٢] «علم وظايف الاعضاء» منتسکیو دانشمند مشهور، تصریح میکند: که زنان در آب و هوای گرم در سنین هشت، نه سالگی و ده سالگی آماده زناشویی هستند[٤٢٣]، بنابراین در آن کشورها دوران طفولیت و ازدواج اکثراً مقارن یکدیگر واقع میشوند. زنان در سن بیست سالگی پیر میشوند. به همین جهت هیچگاه عقل و زیبایی در آن واحد (در چنان مناطقی) با یکدیگر جمع نمیشوند و هر وقت زیبایی جلوهگر میشود، عقلی نیست و هنگامی که عقل پدید میآید، دیگر زیباییای وجود ندارد. بنابراین، زنان الزاماً باید در حال تبعیت به سر برند، چون عقل قادر نیست که در پیری آن برتری را ایجاد کند و حتی جوانی و زیبایی توام قادر به اعطای آن نیستند؛ لذا کاملاً طبیعی است که در اینگونه موارد، وقتی که قانونی برای مردم وجود نداشته باشد، مرد یک زن را ترک خواهد کرد و زن دیگری خواهد گرفت و تعدد زوجات به وجود خواهد آمد.
در مناطق معتدله که زیباییهای زن به بهترین شکل محفوظ میماند و در جاهایی که سن بلوغ آنان دیرتر فرا میرسد، سن پیری شوهرانشان تا حدی نزدیک به همان سنین پیری زنان است و چون زنان در هنگام ازدواج، عقل و اطلاع بیشتری دارند، اگر این اطلاع و عقل، فقط مولود عمر بیشتر باشد، طبیعتاً باید یک نوع مساواتی بین دو جنس ایجاد کند و در نتیجهی قانونی که فقط به مرد اجازهی گرفتن یک زن میدهد حاکم و نافذ خواهد بود.
طبیعت که مردان را بوسیلهی نیروی عقلانی و جسمانی، ممتاز قرار داده است، قیود و حدودی غیر از همین قدرت و عقل، برقرار نکرده است، زیباییهایی به زنان داده و مقرر کرده است که برتری زنان بر مردان با پایانیافتن این زیباییها سپری شود؛ ولی در ممالک گرمسیر، آن زیباییها فقط در آغاز جوانی هویداست و هیچگاه در سیر حیات (یعنی در مراحل بعدی) خبری و اثری از آنها نیست.
بنابرآنچه گفته شد، قانونی که فقط از لحاظ صلاحیت جسمی و طبیعی، اجازهی ازدواج یک زن را میدهد، با آب و هوای اروپا سازگار است، نه آسیا.
این است آن علتی که اسلام به آن سهولت در آسیا تاسیس شد و با آن همه اشکالات در اروپا پیشرفت کرد. چرا مسیحیت در اروپا محفوظ ماند؟ و بالاخره چرا مسلمانان در چین آنقدر زیاد پیشرفت کردند و مسیحیان آنقدر کم؟!
از (نوشتههای قیصر چنین به دست میآید که پدران ما (انگلیسیان) در ادوار اولیه، تعدد شوهر را برای یک زن عملی میکردند، بطوری که ده یا دوازده شوهر فقط یک زن را نزد خود نگاه میداشتند! مبلغان کاتولیک روم به میان این مردم بدوی رفتند و عزوبت و تجرد را تشویق کردند و نظرشان این بود که ازدواج یک زن بیوه با هر مردی در حکم تعدد شوهر است و متخلف قانوناً باید مجازات شود، و در نهایت به داشتن یک زن اکتفا کردند و این عملی است که مورد پسند آلمانیان قدیم هم بود.
اما موضوع مشروعیت تعدد زوجات: از مراجعه به منابع اسفار زیر که در کتاب مقدس ذکر شده است، معلوم میشود که این امر نه فقط مورد قبول یهوه (خدای یهودیان) بوده است، بلکه آن را متبرک نیز کرده است[٤٢٤]. سنت گری سوستوم وقتی که از ابراهیم و هاجر بحث میکند، میگوید:
«این چیزها در آن زمان ممنوع نبود و به همین جهت «سنت اگوستین» میگوید: به همسریگرفتن چند زن توسط یک مرد در آن روزها عادت ناروا و ناپسندی نبود، بلکه وظیفهای بود که در این اوقات جز بر شهوتپرستی و عیاشی حمل نمیشود؛ زیرا برای ازدیاد نسل هیچ قانونی تعدد زوجات را منع نکرده است»[٤٢٥].
بونیفاس اعترافکنندهی آلمانی سفلی، در ٧٢٦م برای اطلاع از اینکه یک شوهر چه زمان میتواند با دو زن ازدواج کند، از پاپ گریگور سؤال کرد و گریگور در ٢٢ نوامبر همان سال جواب داد: «اگر زن به علت ابتلا به مرضی صلاحیت ارتباط جنسی نداشته باشد، شوهر میتواند زن دیگری به همسری بگیرد، البته به شرطی که شوهر از هر جهت تأمین کلیه ضروریات زن را تعهد کند».
تألیفات زیادی در دفاع از تعدد زوجات – حتی به قلم نویسندگان مسیحی، منتشر شده است.
برنارد واکینوس پیشوای فرقه کاپوچین، در اواسط سدهی شانزدهم در دفاع از تعدد زوجات، رسالهای منتشر کرد مقارن همان زمان رسالهای براساس تجویز تعدد زوجات منتشر شد و نام حقیقی نویسندهاش «لیزاروس» بود که اسم مستعاری با عنوان ««تیوفیلوس آلبوتین» برگزیده بود. سلدن در تالیفی به نام اوگزورهبریکا ثابت میکند که تعدد زوجات، تنها در میان یهودیان، بلکه در میان کلیهی ملل دیگر نیز مرسوم بوده است، ولی نامورترین مدافع تعدد زوجات، جان میلتون معروف بود که در صفحهی ٢٣٧ رسالهای به نام تحقیق دربارهی فلسفهی مسیحیت پس از بیان مدارک مختلفی از کتاب مقدس در زمینهی دفاع از این عمل میگوید: «به علاوه، خدا به صورت یک داستان مجازی جلوه میکند که گویی دو زن دارد؛ یکی اهولاه و دیگری اهولیاء».
در هرحال، این نوع بیان به ویژه با آن طول و تفصیل، حتی بر سبیل تمثیل، به هیچ وجه در خور مقام خدا نیست، مقصود این است که اگر آن عملی که مدلولش دربارهی خدا ذکر شد، در ذات خود، خلاف احترام یا شرمآور میبود، حتهی بر سبیل تمثیل نیز گفته نمیشد. بنابراین، محمد، عملی را به رسمیت شناخت که نه تنها مرسوم بود، بلکه در گذشته نیز از جانب خدا مورد برکت و رحمت واقع شده بود و در دوران جدید، مشروع و محترم اعلام شد. در اینصورت او باید از اتهام تشریع تعدد زوجات و در نتیجه، رواج شهوتپرستی مبرا دانسته شود.
از اعتراضات مهم بر ضد تعدد زوجات، این است که: این امر به ظلم در رابطهی زناشویی میانجامد و مساوات بین دو جنس را به هم میزند و برای عشق و محبت، مضر است و حسد، خشم و از همگسیختگی نظم داخلی را در پی دارد.
باور بر اینکه در ممالکی که تعدد زوجات، مرسوم است، دارندهی خانوادهای که مرکب از چند زن است، قدرت ظالمانهای نسبت به آنان اعمال میکند، یکی از آن اشتباهاتی است که اروپاییان به علت عدم اطلاع از اخلاق آسیایی مرتکب میشوند. در مشرق زمین هرجا که نظام خانوادگی حکومت میکند، قضیه برعکس است و استبداد در خانوادههای فقرا که محکوم به داشتن یک زن هستند، رواج دارد. غالباً اتفاق میافتد که در جایی که زنان متعددی هستند، یک نفر بر دیگران ریاست میکند و شوهر در این میان، راحت است. کسانی که آثار نویسندگان مشرق زمین را مطالعه کردهاند و از این راه به خصوصیات اخلاق شرقی پی بردهاند، در همان نظر اول درمییابند که اظهارنظر راجع به اینکه زنان در این بخش از جهان در منزل مورد ظلم و ستم واقع میشوند، امری است توهمی.
مستر ات کنسن در کتابی به نام عادات و اخلاق زنان در ایران میگوید: «در انگلستان افزون بر اینکه تصور شده است زنان در مشرق زمین در مقابل شوهران ستمکار، همچون برده زندگی میکنند و در حرمسرا مثل اینکه در قفس باشد به سر میبرند و این زندگی کمتر از حبس نیست، از اوضاع واقعی زنان مشرق خبری دیگر ندارند».
ولی آن نویسنده منکر این جریان است و نشان میدهد که زنان مسلمان، چه امتیازات و اقتداری دارند؛ صرفنظر از اینکه: حرمسرا برای زنان زندان نیست، بلکه محیط آزادی است و با شوهر همان رفتاری میشود که با یک نفر قاچاقچی. به محض اینکه شوهر پایش را از خانه بیرون میگذارد، در ذهنش این اندیشه هست که او دیگر آقای منزل نیست و بچهها و نوکران فقط تابع خانم بزرگ و در حقیقت، قدرت فایقه در دست اوست. وقتی که این خانم حالش خوب باشد، اوضاع از هر جهت خوب است، ولی وقتی که حالش خوب نباشد، هیچ کاری صورت درستی ندارد.
میرزا ابوطالب خان[٤٢٦] یکی از اشراف ایران که شصت الی هشتاد سال پیش از این سفری به انگلستان کرده و در عادات و اخلاق داخلی ما مطالعات دقیق داشته است و در رسالهای که بعداً منتشر کرد و به انگلیسی ترجمه شده است، دلایلی ذکر میکند و نشان میدهد که زنان مسلمان، قدرت و آزادی بیشتری دارند و نسبت به زنان اروپایی از امتیازات بیشتری برخوردارند و به کلی اظهارات اروپاییان در خصوص ستمگریهای شوهران در تعدد زوجات را تکذیب میکند و میگوید:
«تا جایی که میدانم زندگی با دو پلنگ ماده آسانتر است تا زندگی با دو زن»!
سیاح معروف نیبوهر نیز بر همین عقیده است و میگوید:
«اروپاییانی که میپندارند زناشویی در میان مسلمانان غیر از آنی است که در میان ملل مسیحی وجود دارد، در اشتباهاند. من چنان اختلافی در آسیا ندیدم و همان آزادی و راحتی زنان اروپایی را، زنان آن مناطق هم دارند. تعدد زوجات در میان مسلمانان مجاز است و ظرافت طبع خانمهای ما (اروپاییان) تاب تحمل این فکر را ندارد، ولی اعراب به ندرت میتوانند چهار زن رسمی داشته باشند و در عین حال، چندین کنیز نیز نگه میدارند. هیچکس جز ثروتمندان شهوتپرست نمیتواند آن قدر زن بگیرد و رفتار این قبیل مردان، مورد توبیخ و ملامت کلیهی مردان موقر و متین است.
اشخاص متفکر و حساس، در حقیقت بر این باورند که این برتری مرد، بیش از آنچه موجب راحتیاش باشد، مایهی زحمت اوست؛ زیرا هر شوهری طبق قانون، موظف است که نسبت به همسرانش در خور شأن و مقام هر یک رفتار کند و محبت و عنایتش را با تساوی کامل نسبت به همه ابراز دارد، و اینها وظایفی است که انجام آن در نظر مسلمانان به هیچ وجه ناگوار نیست، اما برای اعرابی که به ندرت وسایل رفاه برایشان آماده میشود، رعایت این مراسم و تشریفات، خیلی گران تمام میشود».
اما اینکه میگویند: تعدد زوجات برای عشق حقیقی و محبت و دوستی زن و شوهر، مضر است، نظریهای مشکوک است؛ زیرا اگر این تعدد زوجات در این نیم کره (اروپا) مجاز و مباح میبود – و طبعاً (به علت هزینهی سنگین آن) مخصوص افراد طبقهی بالا قرار میگرفت – معلوم نیست که تبادل عشق و محبت در مورد ازدواج دوم، یا سوم کمتر از ازدواج اول، به صورتی که فعلاً وجود دارد، جلوه میکرد.
مراسم و تشریفات سرد و خنکی که در ازدواج ما (اروپاییان) معمول است از قبیل: پول سنجاق، پول درشکهی جداگانه و سایر مقررات و رسومی که میان طبقات بالاتر معمول است، باید بیشتر موجب اخلال در احساسات لطیفی گردد که مربوط به عشق پاک و بیشائبه است و زنان در این زندگی کنونی مبتنی بر مُدهای گوناگون بیشتر از کشورهایی که تعدد زوجات، در آنجا رواج دارد، خرید و فروش میشوند.
و باز در خصوص اینکه تصور میکنند، تعدد زوجات، یکی از علل و موجبات خاموششدن شعلهی عشق است، باید گفت:
این بیان از همان منبع اغراض فاسدی سرچشمه میگیرد که مثلاً انگلستان قدیم را تنها سرزمین آزادی و سعادت میپندارند!
اگر تعدد زوجات، مقتضی آن همه بدگویی و عامل آن همه معایب، مفاسد و سرچشمهی تقلیل و تخفیف در عیش و لذت میبود، مطابق قاعده، باید از شیوع آن در چنان بخش وسیعی از جهان که تمدن و تهذیب، کمتر وجود دارد، کاسته میشد[٤٢٧].
[٤٢٠]- مارک آنتونی Anthony, Mark (تولد ٨٣ق.م).
[٤٢١]- تئودوسیوس Theodosius ملقب به کبیر، امپراتور روم از ٣٧٩ تا ٣٩٥م.
[٤٢٢]- فیزیولوژی Physiologie: علم بررسی اعمال طبیعی سلولها و بافتهای بدن و رابطۀ آنها با یکدیگر.
[٤٢٣]- در سن نه و ده سالگی به سن بلوغ میرسند. (مؤلف)
[٤٢٤]- کتاب خلقت، فصل ٣٠، آیۀ ٥، سفر خروج، آیۀ ٢١، فصل ١١؛ کتاب پنجم از پنج کتابی که موسی نسبت داده میشود، فصل ١٧، آیۀ ١٧، کتاب شموئیل، فصل اول، آیهی: ٢٠١، ١١ و ٢٠؛ و باز همان مدرک. فصل ٢٩، آیهی ٣٢ و ٤٣ و کتاب ٢ شموئیل، فصل ١٢، آیۀ ٨ و همان منبع، فصل ٥، آیۀ ١٣ و کتاب قضاتت، فصل ٨، آیۀ ٣٠؛ ایضاً فصل ١٠، آیۀ ٤ و ایضاً فصل ١٢، آیۀ ٩ و ١٤. (دیون پورت)
[٤٢٥]- به گروتیوس، جلد اول، صفحۀ ٢٦٥ مراجعه شود. (دیون پورت)
[٤٢٦]- ابوطالب خان لندنی (١١٦٥-١٢٢١ق) در سال ١٢١٤ تا ١٢١٧ق سفری به اروپا کرد و سفرنامۀ وی با عنوان «مسیر طالبی فی بلاد افرنجی» چاپ شده اسست.
[٤٢٧]- عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص ١٨٨-٢٣٥.