محمد[صلی الله علیه وسلم] در سنین پیری
جایگاه [حضرت] محمد در بین مؤمنان و قبایل بدوی لطمه دید. اما؛ با نزول آیاتی (سوره/٣ آیات ١٠٣ به بعد) در سرزنش گروه اول به علت بیانضباطیشان در جنگ، جایگاهش در میان این گروه اعاده شد و چند لشکرکشی هرچند کوچک هم، به تثبیت دوبارهی جایگاه وی و مسلمانان در میان قبایل بدوی انجامید و سرانجام با محاصره و تبعید دومین قبیله از قبایل سهگانهی یهودی مدینه، آرامش و امنیت مسلمانان از نو تامین شد.
در خلال سالهای ٦٢٦ و ٦٢٧، وقتی مکیان در صدد برآمدند با لشکری بالغ بر ده هزار نفر مدینه را محاصره کنند، خطر تازهای مسلمانان را تهدید کرد. ظاهراً به سفارش سلمان فارسی، شخصیتی که دربارهاش افسانههایی پدید آمده و بیانگر وجود عنصر ایرانی در آغاز دعوت اسلام است، برای محافظت از قسمتهای بیدفاع مدینه، خندقی حفر شد و برای مکیان ناآشنا به فنون جنگی، چنان مانعی ایجاد کرد که هرچند سوارانشان به آسانی میتوانستند از آن بگذرند، اما جرأت این کار را به خود ندادند و سرانجام هوای نامساعد و کمبود آذوقه مجبورشان کرد که بدون دستیابی به مقصود، عقبنشینی کنند. جنگ خندق برای محمد یک موفقیت واقعی بود و توانست از آن همچون امری که بطور آشکارا تسخیر ناپذیری مدینه را اثبات میکرد، به خوبی استفاده کند.
به طور کلی در دورهی مدینه، آنچه به عنوان وحی بر [حضرت] محمد نازل میشد، خیلی کمتر بود و دیگر در قالب آن شور و جذبهی دینی اوایل عهد مکه ظاهر نمیشد و غالب آموزهها اکنون احکام فقهی و قواعد مربوط به زندگی جاری امت بود.