محمد صلی الله علیه وسلم از دیدگاه خاورشناسان

فهرست کتاب

دعوت به مکارم اخلاقی

دعوت به مکارم اخلاقی

لورد هیدلی می‌گوید: «از من خواستند در فضل و برتری پیغمبر اسلام بر سایرین و مختصری از شرح زندگانی و سیره‌ی او رساله‌ای بنویسم. من نیز پس از بحث و تحقیق و استقرا[٢٦٢] معتقد شدم که [حضرت] محمد مدعی یا دروغگو نبوده و به راستی و از روی حق فرستاده‌ای بود که با رسالت صادق و شک‌ناپذیری از طرف خداوند مبعوث شده و این رسالت که راهنمای پرهیزکاران است، از سوی خدا به او وحی شد و به او مأموریت داد که به عموم بشر ابلاغ کند و این رسالت، تصدیق‌کننده‌ی احکام تورات و مکمل کتاب مسیح است.

مسیح در انجیل می‌گوید: «هرکه به گونه‌ی راست تو سیلی زد، گونه‌ی چپ را نیز در اختیارش بنه!.»[٢٦٣] این دستور، گرچه سودمند است، ولی بدبختانه به درد این روزگار نمی‌خورد و عمل به آن، افزون بر اینکه مشکل و ناشدنی است، غیر عادی به نظر می‌رسد و ناملایماتی در پی دارد و جز هرج و مرج، حاصلی در بر ندارد، پس باید آن را تکمیل کرد، وصایای دهگانه‌ی موسی نیز سودمند است، ولی به شرطی که مردم از آنان پیروی کنند.

نکته‌ی دیگری که درباره‌ی مسیح می‌توان گفت، این است که: کتابش جنبه‌ی تقنین نداشته و برای کسانی که خرق نوامیس الهی می‌کنند، عقوبتی قایل نشده است و فقط آنان را به توبه فرا خوانده و توبه‌کنندگان را به رحمت و بخشایش خداوند نوید داده است.

اما [حضرت] محمد وقتی مبعوث شد، مردم را به رحمت، عدل، بخشش، جوانمردی، دلیری، صبر بر سختی‌ها و سایر مکارم اخلاقی و بویژه به راستی – که آن را بیش از هر چیز دوست می‌داشت و مقدس می‌شمرد – فرا خواند. او معتقد بود که تنها قانون طبیعی‌ای که بشر ملزم به پیروی از آن است، دین است و خداوند او را به عنوان «رحمة للعالمین» فرستاده است تا راه رستگاری و گمراهی را به انسان‌ها بنمایاند و آنان را از تاریکی به نور آورده و به راه راست هدایت‌شان کند.

[حضرت] محمد معتقد است که دین از هر چیزی به عقل و طبیعت نزدیک‌تر است و انسان یکی از مظاهر خداوندی است که به او عقلی داده شد تا بتواند نیکی و بدی را [از هم] تمیز دهد، پس هرکه به راه راست رفت و ایمان آورد، خود را رستگار کرده و هر که به کفر گروید، وَبالِ کفر دامن‌گیرش خواهد شد؛ زیرا خداوند، بی‌نیاز از جهانیان است.

پس تصدیق باید کرد که دینی که [حضرت] محمد مردم را به آن فرا می‌خواند، دین واضح و آشکاری است که هیچ گونه ابهام و اشکالی در آن نیست.

[حضرت] محمد می‌گوید: مردم همه دارای یک دین بودند که عبارت از اسلام بود، اما به واسطه‌ی آز و حسد در میان‌شان اختلاف حاصل شد و خداوند برایشان پیغمبرانی فرستاد تا آنان را به سوی حق و راستی و راه راست رهبری کنند...»[٢٦٤]

[٢٦٢]- تلاش و جست و جو.

[٢٦٣]- انجیل متی، فصل ششم، آیه ٣٩، انجیل لوقا، فصل ششم، آیه ٢٩.

[٢٦٤]- نظریات دانشمندان جهان... ١٧١- ١٧٣.