درسی از ولایت

فهرست کتاب

بحثی از علم امام÷و تضادّ روایات آن با قرآن

بحثی از علم امام÷و تضادّ روایات آن با قرآن

قدر مسلّم و اجماع مسلمین این است که علم امام به تعلیم و تعلّم از رسول خداصاست چنان‌که امیرالمؤمنین÷مکرّر فرموده علّمنی رسول الله و أخبرنی رسول الله و در خطبۀ ۱۰۰ نهج‌البلاغه فرموده: «إنّ الّذي أنبّئكم به عن النّبي ص»یعنی آنچه را به شما خبر می‌دهم از پیغمبر نقل می‌نمایم که أمّی بوده و در خطبۀ ۲۰۱ فرموده: «و كان لا يمرّبي من ذلك شيء إلّا سألته عنه وحفظته». یعنی بر من چیزی نمی‌گذشت مگر اینکه از آن‌حضرت سوال نموده و حفظ می‌نمودم.

و به یقین علم امام بیش از علم رسول خداصنیست. پیغمبر اسلامصطبق آیاتیکه ذکر شد چیزی از خود نمی‌دانست مگر آنچه به او وحی می‌شد و آنچه خدا به او وحی کرده فرموده قلیل است و در تفسیر سورۀ کهف آیۀ ۲۳ وارد شده که مسائلی از رسول خداصسئوال کردند وعده داد جواب دهد و چون إنشاءالله نگفت تا چهل روز وحی نیامد و آن‌حضرت ندانست و نتوانست جواب دهد. با اضافه خدا در سورۀ نحل آیۀ ۷۸ به رسول خود فرموده:

﴿وَٱللَّهُ أَخۡرَجَكُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَيۡ‍ٔٗا[النحل: ۷۸]

«خدا شما را بیرون آورد از شکم‌های مادرانتان در حالیکه چیزی نمی‌دانستید».

و مورد اجماع است که به امام وحی نمی‌شود و شیخ مفید فرموده: «من قال بالوحي اللإمام فهو خارج عن الإسلام». یعنی کسیکه بگوید به امام وحی می‌شود از اسلام خارج است. امّا غالیان شیعه روایات نقل کرده‌اند که امام از طفولیّت در شکم مادر «يعلم ما كان وما يكون وما هو كائن وليس بكائن إلي يوم القيامة». یعنی آنچه در جهان بوده و باشد و نباشد تا قیامت همه را امام می‌داند در حالیکه رسول خداصبالاتر از امام است و در سن چهل سالگی تا به او وحی نشود نمی‌داند ولی امام در طفولیت همه را می‌داند. مدرک این بی‌خرد آن دو خبر در کافی است در باب «أنّ الأئمّه يعلم علم ما كان وما يكون». مرحوم مجلسی در کتاب مرآت العقول که شرح بر کافی نوشته می‌گوید این دو خبر هر دو ضعیف است، یعنی سند صحیحی ندارد، حال باشد که این بی‌خردان جواب دهند. اولاً آیا جایز است بواسطۀ این دو خبر ضعیف از آیات واضحات قرآن صرفنظر کنیم «أبداً لا والله». ثانیاً این دو خبر بدلیل اخبار دیگر تقطیع شده و ذیل یا صدر آن افتاده و چنین بوده «علم ما كان وما يكون من الحرام والحلال ممّا يحتاج النّاس إليه في أمر الدّين». دلیل ما روایاتی است که این جمله در آن ذکر شده از آن جمله جلد ۲۶ بحار جدید ص ۲۹ روایت کرده از حضرت أمیر که فرمود: «انّ رسول الله علّمني ألف باب من الحلال والحرام ممّا كان وما يكون وممّا هو كائن إلی يوم القيامه». یعنی که رسول خداصبمن هزار در علم را تعلیم کرد از حلال و حرام از آنچه بوده و می‌باشد و خواهد بود تا روز قیامت. در این خبر قید من الحلال و الحرام می‌باشد که در کافی نیاورده، از این خبر معلوم می‌شود که امام مانند خود رسولصعلم حلال و حرام را که در زمان‌های سابق و برسولان الهی وحی شده می‌داند و همه چیز را نمی‌داند. اگر کسی بگوید خیر امام همه چیز را می‌داند و اخبارکافی تماماً صحیح است؟ می‌گوئیم خیر علّامه مجلسی که استاد فنّ حدیث بوده نه هزار حدیث آن را ضعیف و مجهول و مرسل شمرده، رجوع کنید به مرآت العقول. مثلاً حدیث سلسله الحمار در کافی ج ۱ ص ۲۳۷ باب ما عند الأئمّه من سلاح رسول الله که ضعف این حدیث مسلم است و آن حدیث این است که: روی أنّ امیرالمؤمنین÷قال: «انّ ذلك الحمار كلّم رسول الله فقال بأبي أنت وأمّي انّ أبي حدّثني عن أبيه عن جدّه عن أبيه أنّه كان مع نوح في السّفينه فقام إليه نوح فمسخ علي كفله ثمّ قال: يخرج من سلب هذا الحمار حمار يركبه سيد النّبينيين وخاتمهم فالحمد لله الّذي جعلني ذلك الحمار». یعنی روایت شده که أمیرالمؤمنین÷فرمود: آن الاغ با رسول خداصسخن گفت، گفت پدر و مادر فدایت بدرستیکه پدرم مرا حدیث کرد از پدرش او از جدّش و او را از پدرش که او با حضرت نوح در کشتی بود، حضرت نوح برخاست و دستی بر کفل او کشید و سپس گفت خارج می‌شود از صلب این الاغ، الاغی سید پیمبران و خاتم آنان بر او سوار می‌شود، پس حمد خدای را که مرا قرار داد همان الاغ. حال ما از آقای نم می‌پرسیم شما آن الاغ و پدر و مادر و جدّش را کلّاً ثقه می‌دانید یا خیر؟ و آیا این روایت کافی صحیح است یا خیر؟ ممکن است ایشان تمام خرها را ثقه و معتمد بدانند.