ما قرآن را تفسیر کردهایم
در کتاب نم ص ۲۳ مینویسد در تفسیر آیات واجب است به عترت مراجعه شود در جواب ایشان وترجمه رأی کسی مربوط نیست اگر طبق لغت ترجمه شود صحیح است و إلّا خیر، و ترجمۀ آن دیگر احتیاج به عترت ندارد و اگر قرآن قابل ترجمه نباشد از حجیّت میافتد و خدا چیزی را که قابل فهم و ترجمه نباشد حجّت قرار نمیدهد. به اضافه این همه ترجمه که از قرآن شده در مورد تمام منزلهای خود شما موجود است، آیا تماماً ضلالت است، اگر ضلالت است چرا تا به حال ساکت بودهاید و چرا فقط بما حمله میکنید. ثالثاً بسیاری از آیاتست که تفسیرش از عترت نرسیده اگر به آن آیات رسیدیم چه بکنیم چشم و گوش و فهم خو را ببندیم و در اختیار آقای نم و مح بگذاریم و آن آیات را لغو انگاریم و بگوئیم هر کس آن آیات را ترجمه کند کافر است. راستی من زورگوتر و نادانتر از این قبیل روحانینمایان ندیدهام.
رابعاً تفاسیری که بنام أئمّه نوشتهاند مملوّ از خرافات است و اگر بخواهیم قرآن را طبق آن روایات و خرافات عرضه کنیم مورد تمسخر و استهزاء عقلاء واقع میشویم و قرآن را از اعتبار میاندازیم. مثلاً در تفسیر: ﴿ٱقۡتَرَبَتِ ٱلسَّاعَةُ وَٱنشَقَّ ٱلۡقَمَرُ ١﴾[القمر: ۱]
نوشتهاند که ماه شقّ شد و دو نصف گردید و آمد و رفت در یقۀ پیراهن رسول خداصو نصف آن از آستین راست و نصف دیگر از آستین چپ بیرون آمد، و در تفسیر: ﴿وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ ١﴾[النجم: ۱]، نوشتهاند که امام فرمود ستارۀ زهره از آسمان به زمین آمد و رفت میان خانۀ امیرالمؤمنین÷تا معلوم کند که فاطمۀ زهرا باید نامزد او گردد نه دیگری، ستاره زهره که چندین مقابل کرۀ زمین است رفته در خانۀ محقّر مدینه، آنهم زمانیکه حضرت علی÷خانه نداشته به اضافه سورۀ والنّجم مکّی است و اصلاً در مدینه نازل نشده، و در تفسیر: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ﴾[الإسراء: ۱]، از قول امام صادق÷نوشتهاید که هر کس شب جمعه آن را بخواند امام قائم را میبیند، در صورتیکه زمان امام صادق قائمی نبوده و به اضافه ما خواندیم، و امام قائم را ندیدیم، حال چگونه بگوئیم این حدیث راست است، و باز در همانجا نوشتهاند که چون رسول خداصبه آسمان هفتم رسید، تمام ملائکه آنجا فرداً فرد به او میرسیدند و میگفتند برو حجامت کن، و باز نوشتهاند که رسول خداصچون به آسمان اول رسید تمام ملائکه رم کرده و فرار کردند و پریدند، و در هر آسمانی چون سر و کلّه رسول خداصپیدا میشد، ملائکه رم کرده و میپریدند، و از قول همین امام صادق÷در کتاب کافی که معتبرترین کتب حدیث ایشان است در باب فضل القرآن از قول این امام نقل کرده که قرآن هفدههزار آیه بوده و زمان ما شش هزار و خوردهای آیه دارد بنابراین یازدههزار آیۀ آن را دزدیدهاند وهزاران مانند این خرافات به أئمّه بستهاند که اکثراً ضدّ قرآن است. ما چون امام را عاقل و عالم و کامل میدانیم این هذیانات تفسیری را به او نسبت نمیدهیم، و میگوئیم اینها جعلی است، در جلد دوم بحار باب بیست و نهم حدیث ۶۲ از حضرت رضا÷روایت کرده که فرمود: «إنّ أبا الخطّاب كذب علی أبي عبدالله÷لعن الله أبا الخطّاب وكذلك أصحاب أبي الخطّاب يدّسون هذه الأحاديث إلی يومنا هذا في كتب اصحاب أبي عبدالله÷فلا تقبلوا علينا خلاف القرآن فإنّا إن تحدّثنا حدثّنا بموافقه القرآن وموافقة السّنّة إنّا عن الله وعن رسوله نحدّث». و نیز در همان باب از امام صادق÷روایت کرده که فرمود: «فإنّ المغيره بن سعيد لعنه الله دسّ في كتب أصحاب أبي احاديث لم يحدّث بها أبي، فاتّقوا الله ولا تقبلوا علينا ما خالف ربّنا تعالى وسنّه نبينا محمّدص، فإنّا إذا حدّثنا قلنا قال الله عزّوجلّ وقال رسول اللهص».
و در حدیث ۶۳ از همان باب روایت کره از امام صادق که میفرمود: «كان المغيره بن سعيد يتعمد الكذب علي أبي ويأخذ كتب أصحابه وكان أصحاب المستترون بأصحاب أبي، يأخذون الكتب من أصحاب أبي فيدفعونها إلی أصحابه فيأمرهم أن يبثّوها في الشّيعه كلّ ما كان في كتب أصحاب أبي÷من الغلوّ فذاك ممّا دسّه المغيره بن سعيد في كتبهم». بنابراین احادیث جعلی و نوشته شده و نسبت داده شده به امام زیاد است، ولی آقای نم و مح چون امام را مخالف و مقابل قرآن میدانند میگویند اینها راست است، این امامی که آقایان معرّفی کردهاند برای مشتریان احمق دکّانشان خوبست. خامساً این تفاسیری که بنام امام جعل کردهاند برای تفرقۀ میان مسلمین و از بین بردن کاخ عظمت اسلام خوبست و موجب سیادت یهود و نصاری و سایر کفّار و دشمنان است جنگ برادرکشی و لعن و فحش پرش شده است. مثلاً در تفسیر: ﴿وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ﴾[النحل: ۹۰]. امام فرموده مقصود خلفاء ثلاثه میباشند، شما را به خدا قسم اینگونه تفاسیر چه دردی را دوا میکند و چه فائده دارد جز تخریب اسلام، و جنگ داخلی، آقای نم و مح چون خودشان از عقائد قرآنی بیاطلاعند و به اخبار خرافی خو کردهاند میل دارند همه کس مانند خودشان باشد. آقای نم از ص ۱۵ تا ۲۳ میگوید کسی حق ندارد به ظاهر قرآن تمسّک جوید یعنی قرآن حجّت نیست با اینکه تمام علمای شیعه و سایر مسلمین ظاهر قرآن را حجّت و واجب العمل میدانند، ولی آقای نم میگوید چون بعضی از افراد به آیات متشابهات تمسّک جسته و خطا رفتهاند ما باید قرآن را کنار و مهجور گذاریم، جواب ایشان آنست که بعضی از اخبار نیز طبق گفتار حضرت را درجلد ۲ بحار ص ۱۸۵ در چندین خبر که فرموده: «إنّ في أخبارنا متشابها كمتشابه القرآن»متشابهاتست، بنابراین باید اخبار را مهجور و کنار گذارید چون متشابهات گمراه شدهاند، پس شما به اخبار نیز تمسک نجوئید. ثانیاً عدّهای بواسطۀ آیات متشابهات گمراه شدند به ما و شما چه مربوط است، ممکن است آنان روی اغراض نفسانی به متشابهات تمسّک جسته باشند، البتّه عدّهای به خطا رفتهاند. ثالثاً عدّهای از مجسّمه که عقل خود را حجّت نمیدانند از آیات متشابهات سوء استفاده کردهاند و بما و شما چه مربوط است. ای خوانندۀ عزیز انصاف بده ببین منطق میگویند به قرآن مراجعه نکنید و مردم را از هدایت قرآن باز داشتهاند.
نصاری نمیگویند انجیل قابل فهم نیست و نباید فهمید، ولی اینان میگویند قرآن را ما نمیفهمیم و قابل فهم نیست و مردم را از قرآن دور میکنند. کلاً دستان در مجلس لردها، قرآن را بدست گرفت و گفت تا قرآن میان مسلمین است و به آن مراجعه میکنند، نمیشود بر آنان سوار شد فعلًا روحانی نمایان ما نیز با او همصدا شدهاند و میگویند تا قرآن مرجع باشد ما نمیتوانیم بر سر خر مراد سواری کنیم. آقای نم میگوید قرآن متشابهات دارد، ما میگوئیم باشد متشابهات لغو نیست و قابل فهم است و اگر چه تأویل آن را ندانیم.