دلیل ششم غالیان معجزات و جواب آن
میگویند چون رسول و امام معجزه دارند و معجزه در عالم تکوین است پس ولایت تکوینی دارند و کار خدائی میکنند؟ جواب آنست که آری انبیاء معجزه دارند ولی طبق آیات قرآن معجزه کار آنان نیست، آیات و روایات صریحاً میگویند معجزه کار خالق است نه مخلوق، آن خدائی که هر موجودی را هستی و نیرو داده میتواند هستی آن را بگیرد و یا آن را تبدیل کند و خرق طبیعت کند مثلاً حضرت ابراهیم نیروی حرارت آتش را بگیرد و سرد کند و خدا برای تصدیق پیغمبر خود ایجاد معجزه میکند تا شهادت خدا به صدق او باشد مثلاً قرآن معجزه است آن کلام خدا است نه کلام رسول و خود فرموده: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ﴾[النساء: ۱۰۵]، و فرموده: ﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ﴾[الإسراء: ۸۸]، اگر همه جنّ و انس و پیمبران و فیلسوفان و غیر ایشان جمع شوند به معاونت یکدیگر مانند سورۀ قرآن نیاورند، پس قران معجزه از خدا است نه کلام مخلوق و در قصّۀ حضرت ابراهیم فرموده: ﴿قُلۡنَا يَٰنَارُ كُونِي بَرۡدٗا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ ٦٩﴾[الأنبیاء: ۶۹] ما که خدائیم گفتیمای آتش سرد و سلامت بر ابراهیم باش، پس امر خدا و ارادۀ او حرارت را گرفت نه امر ابراهیم و در قصّۀ حضرت صالح فرموده: ﴿وَءَاتَيۡنَا ثَمُودَ ٱلنَّاقَةَ﴾[الإسراء: ۵۹] ما که خدائیم شتر صالح را برای قوم ثمود آوردیم و ایجاد نمودیم، و در قصّۀ حضرت داود فرموده: ﴿وَأَلَنَّا لَهُ ٱلۡحَدِيدَ ١٠﴾[سبأ: ۱۰] یعنی ما برای داود آهن را نرم کردیم و در سورۀ أنبیا آیۀ ۷۹ صریحاً فرموده:
﴿وَسَخَّرۡنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلۡجِبَالَ يُسَبِّحۡنَ وَٱلطَّيۡرَۚ وَكُنَّا فَٰعِلِينَ ٧٩﴾[الأنبیاء: ۷۹]
«ما رام گرانیدیم کوهها را با داود تسبیح نمایند با مرغان و فاعل ما بودهایم».
پس ایجاد معجزه کار انبیاء نشد تا بگوئی تصرّف در هستی کردهاند و ولایت تکوینی دارند اگر سنگریزه و یا سوسمار سخن گوی خدا او را به نطق آورده و فرموده: ﴿قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيۡءٖۚ﴾[فصلت: ۲۱] آگر آب دهان رسول خداصو یا دست مبارکش اثری دارد خدا آن را بوجود آورده و در آن گذاشته، درجلد هفتم بحار ص ۲۴۷ و کفایه الموحّدین ص ۵۱۴ روایت کرده که از امام رضا÷سئوال شد از معجزاتی که از حضرت علی÷ظاهر شد با اینکه قادر نبود بر آنها جز خدا؟ آن امام فرمود چون از امیرالمؤمنین فقر و فاقه و احتیاج ظاهر شد اینها دلیل است بر اینکه او فقیر و با سایر ضعفا شرکت داشت و آن معجزات کار او نبود بلکه کار خدای قادر علی کلّ شیء بود، و حضرت صادق÷فرمود ایجاد کننده و نیست کننده و تبدیل کنندۀ جوهری به جوهر دیگر فقط خدا است نه غیر او. و قرآن مکرر فرموده است، معجزه شهادت إلهی است و اگر کار پیغمبرصبود شهادت پیغمبرصبوده به رسالت خودش مانند آنکه دکتری خود شهادت دهد برای دکتری خودش و خودش تصدیقنامۀ خود را بنویسد و این صحیح نیست بلکه باید مقام عالیتر تصدیق او کند. درگلشن قدس گفتهام:
بود هر معجزه از حق گواهی
که این عبد است منصوب الهی
و امّا معجزات امامان مدرک قرآنی ندارد بلکه روایات و احادیثی هر مذهب برای بزرگان و امامان خود نوشتهاند: شیخ عطّار برای مرشدان صوفیّه در کتاب تذکره الأولیاء هزاران معجزه نوشته، اهل سنّت برای جناب عبدالقادر گیلانی هزاران معجزه نوشتهاند، امامیّه برای ائمّه خود هزاران معجزه روایت کردهاند، بسیاری از این معجزات ضدّ قرآن و عقل و مخرّب دین اسلام است و دلیل خرافاتی و موهوم بودن آنها در خود آنها است، تذکرهالاولیاء مینویسد فلان مرشد هزاران دفعه به معراج رفت، کتب شیعه نوشتهاند که در مجلس مأمون شعبده بازی به امام رضا÷توهین کرد، حضرت به عکس دو شیر نر که در پرده بود اشاره نمود که ایجاد شیر شدند و برجستند و آن شعبه باز را پاره پاره و بلعیدند در صورتیکه این ضدّ قانون اسلام است، زیرا برای خاطر توهین کسی را نمیکشند و به اضافه اگر چنین بود تمام اهل مجلس از وحشت میمردند.
از فرهاد میرزا که از دانشمندان قاجار است نقل شده که او از طرف سلطان وقت فتح علیشاه یا دیگری استاندار خراسان و متولی آستان قدس بود، روزی شنید که نقارهها مینوازند پرسید چه خبر است؟ گفتند امام رضا کور مادرزادی را شفا داده فرهادمیرزا خیلی خورسند شد که در زمان تولیت من این حادثه بوجود آمده تا من تحقیق کنم صدق و کذب آن را بهفمم، فوری مأمور فرستاد آن کور را که شفا گرفته بود حاضر کردند از او پرسید تو کور مادرزادی بود یا کور عارضی گفت کور مادرزاد سپس دست کرد چیز سفیدی را آورد و گفت این چه رنگ است میبینی؟ گفت سپید است، سپس چیزی سبزی را آورد و گفت این چه رنگ است؟ گفت سبز است؟ سپس چیزی سیاهی آورد و گفت این چه رنگ است گفت سیاه است، پس فرمان داد مأمورین او را فلک کردن و فرمود شلّاق بزنید و گفت ای کذّاب تو گفتی من کور مادرزاد بودم حالا این رنگها از کجا دانستی که کور مادرزاد که رنگها را نمیشناسد؟ چون شروع بشلّاق زدن کردن گفت مرا رها کنید راست میگویم، پس گفت من کور نبودهم ولی چیزی از مال دنیا نداشتم یکی از کشیکچیان به من گفت خودت را بکوری بزن من تو را بپای ضریح میبرم و شبها میخوابانم تو شبی خود را بینا نشان بده و فریاد کن امام مرا شفا داد، سپس هر مقدار پول که جمع شد تقسیم میکنیم. از این قضیّۀ معلوم میشود تمام معجزات از این قبیل بوده است. حال میگوئیم ایمان به معجزات مرشدها و اقطاب و ائمه نه از اصول دین بوده و نه از فروع دین، با این حال اگر کسی انکار کند مردم عوام او را کافر میداند، چرا برای اینکه گویندگان غلات این طور به مردم تزریق کردهاند.
تازه اگر کسی بگوید فلان معجزه کار خود رسول و یا کار خود امام است تصرّف جزئی تکوینی را ثابت کرده و این دلیل بر ولایت کلیۀ تکوینیّۀ نمیشود هر بشر میتواند در مسلک خود تصرّف کند و یا فلان پرتقال را تصرّف کند.