درسی از ولایت

فهرست کتاب

اخبار نفی ولایت تکوینی از رسول و امام

اخبار نفی ولایت تکوینی از رسول و امام

اول– دعای جوشن کبیر که از رسول خداصو ائمّه هدی روایت شده که در آن خوانده‌اند: «يا من لا يخلق الخلق إلّا هو يا من لا يبسط الرّزق إلّا هو يا من لا يدبّر الأمر إلّا هو يا من لا يصرف السّوء إلّا هو»یعنی ای خدائیکه خلق نمی‌کند جز خودش و بسط رزق نمی‌دهد جز او و امور را تدبیر نمی‌کند جز او و بدی را برطرف نمی‌کند جز او.

دوّم– حضرت أمیر÷در دعا و تسبیح نماز خود عرض می‌کند: «لا حيلة ولا أستطيع لها ضرّا ولا نفعاً».

سوّم- در دعای یستشیر عرض می‌کند: «كنت قبل كلّ شيء وكونّت كلّ شيء». یعنی خدایا تو قبل از هر چیزی بوده‌ای و تو هر چیزی را هستی داده‌ای.

چهارم- امام سجّاد در دعای روز دوشنبه می‌گوید: «الحمدلله الّذي لم يشهد أحداً حين فطرالسّموات والأرض ولا اتّخذ معينا حين برء النّسمات»یعنی ستایش و سپاس خدائی را که هنگام ایجاد آسمان‌ها و زمین احدی را شاهد قرار نداد. و یاوری نگرفت هنگامی‌که جان‌ها را آفرید.

پنجم- کفایه: الموحّدین و بحار و توحید صدوق همه روایت کرده‌اند از امام صادق که فرمود: «لا يكوّن الشّيء لا من شيء إلّا الله ولا ينقل الشّيء من جوهريته إلي جوهر آخر إلّا الله ولا ينفعل الشّيء من الوجود إلي العدم إلّا الله». یعنی ایجادکنندۀ از هیچ نباشد جز خدا و متصرّف در هستی که جوهری را به جوهر دیگر تبدیل کند نباشد جز خدا و هستی را معدوم نکند جز خدا. یعنی این کارها مخصوص او و از غیر او محال است.

ششم- در هفتم بحار روایت کرده از اما صادق÷که فرمود: «انّ الغلاه شرّ خلق‌الله يصغّرون عظمة الله ويدّعون الرّبوبية لعباد الله والله إنّ الغلاوه لشرّ من اليهود والنّصاری والمجوس والّذين أشركو»یعنی محقّقاً غالیان بدترین خلق خدایند عظمت خدا را کوچک می‌کنند و پروردگاری غیر خدا برای بندگان خدا مدّعیند. قسم بخدا که غالیان از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدترند. نویسنده گوید غالیان و مشرکین زمان ما از چند جهت بدتر از مشرکین می‌باشند:

۱- مشرکین زمان جاهلیّت در موقع راحتی و وسعت بت‌ها را می‌خواندند ولی غالیان و مشرکین زمان ما در موقع ترس و گرفتار نیز بندگان خدا را می‌خوانند و بزرگانی که هزار سال است به عالم دیگر منقل شده‌اند حاضر و ناظر و واسطه می‌شمرند.

۲- زمان جاهلیّت قرآنی نبود که به ایشان بگوید: ﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨[الجن: ۱۸] و چون قرآن را دیدند و شنیدند غیر خدا را نخوانده و بت‌هائی که مظاهر أولیاء خدا بود بنظر ایشان همه را رها کردند. ولی مشرکین زمان ما با بودن صدها آیات قرآن باز عقاید شرکیۀ و خرافات خود را رها نمی‌کنند.

۳- مشرکین جاهلیّت بت‌هائی که بی‌تقصیر بودند خوانده و به آنان متوسّل می‌شدند برای شفاعت نزد خدا، ولی زمان ما اقطاب و مرشدان و بزرگانی که اهل عصیان می‌باشند خوانده و ایشان را واسطۀ فیض می‌دانند.

۴- مشرکین جاهلیّت بت‌ها را دست‌اندرکار خلقت و رزق و حیات نمی‌دانستند و فقط در عبادت برای آن‌ها کرنش می‌کردند، ولی مشرکین زمان ما امراء هستی می‌نویسند و أولیاء خدا را أمیر در هستی و معادن و یا دست‌اندرکار خدا می‌دانند.

و البتّه فرق‌های دیگری نیز دارند، مجوس و مشرکین ایران یک شریک برای خدا قائل بودند به نام اهریمن ولی او را موجد شرّ دانسته و یزدان را فاعل خیرات می‌دانستند ولی مشرکین زمان ما مرگ و بیماری و گرفتاری‌ها را به امر خدا ولی شفا و برکت را از امام می‌دانند پس اینان بدتر از مجوسند زیرا شرور را از خدا می‌دانند و خیر را از امام.

هفتم- شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود روایت کرده از اما رضا که فرمود: «أللّهم من زعم انّ لنا الخلق وعلينا الرّزق فنحن إليك منه برءاء كبرائة عيسی بن مريم من النّصاری أللّهم انّا لم ندعهم إلي ما يزعمون فلا تؤاخدنا بما يقولون»یعنی خدا یا کسی که گمان کند که ما در خلق و رزق دست داریم ما از او بیزاریم مانند بیزاری عیسی بن مریم÷از نصاری خدایا ما ایشان را به آنچه گمان می‌کنند در حقّ ما دعوت نکردیم پس ما را مؤاخده نکن به آنچه ایشان می‌گویند. غالیان زمان ما خود را از دوستان حضرات أئمّه می‌دانند دیگر خبر ندارند که تمام انبیاء و اولیاء از ایشان بیزارند. ولی ما که ناقل قول ائمّه و آیات قرآن را برای ایشان می‌خوانیم می‌گویند وهّابی و دشمن ائمّه است، دیگر نمی‌دانند که در محکمۀ عدل الهی باید جواب همین تهمت را بدهند و ما به هیچ وجه از گناه روحانیانشان نمی‌گذریم، ولی ممکن است از گناه عوام بگذریم. به اضافه ما در کتب خود که قریب دوصد جلد نوشته‌ایم یکمرتبه از قول خلفاءش چیزی نقل نکرده‌ایم فقط قال الله و قال أمیرالمؤمنین و قال الصّادق والرّضاگفته‌ایم، آیا کتب چاپ شدۀ ما را مانند گنج حقائق در کلمات امام باقر و کلمات امام حسن و کلمات امام حسین و کتب دیگری در کلمات سایر أئمّه را ندیده‌اند؟ آیا کتب رجال و تراجم النّساء ما را ندیده‌اند؟ باضافه مگر وهّابی چه می‌گوید که باید او را بی دین و یا دشمن امام خواند دشمن امام کسی است که اصول و فروع دین او با امام فرق داشته باشد انهم غالبون زمان ما می‌باشند که چنین هستند. و بحمدالله کاسۀ خود را از ایشان جدا کرده و از ایشان کناره گرفته‌ایم. فللّه الشّکر.

هشتم- در دعای جوشن بند۹۴ رسول خداصو أئمّه خوانده‌اند: «يا مكون كلّ شيء و محوّه ياربّ كلّ شيء و صانعه»یعنی ای هستی‌بخش هر چیز و تغییر دهنده آن‌ای پروردگار هر چیز و صانع آن.

نهم- امام حسین÷در دعای عرفه بخدا عرض می‌کند: «لم تشوهني بخلقي ولم تجعل الي شيئا من أمري»یعنی خدایا مرا زشت نیافریدی و چیزی از امر خود مرا بخودم واگذار نکردی. و رسول خداصعرض می‌کند «أللّهمّ لا تكلنا إي أنفسنا طرفة عين أبداً»پس جائیکه امر خودشان به ایشان واگذار نشده چگونه امر در دیگران به ایشان واگذار شده است؟ آیا غالیان عقل ندارند. امام چهارم در دعای چهارشنبه عرض می‌کند: «أللّهمّ لك الحمد أن بعثتني من مرقدي لك الحمد أن خلقت فسوّيت وقدّرت وقضيت وأمت وأحييت وأمرضت وشفيت»تا آخر. یعنی خدا تو را ستایش می‌کنم که مرا از خوابگاهم بیدار کردی و ستایش برای تو است که مرا خلق کردی و معتدل نمودی ومقدّر کردی و حکم نمودی و می‌راندی و زنده کردی و بیمار کردی و شفا دادی من تو را می‌خوانم خواندن بنده‌ایکه حیلۀ او قطع شده و بیچاره گردیده و اجل او نزدیک شد. آیا با اینکه امامان، خودرا هیچ کارۀ در تکوین دانسته و نتوانسته جلو بیماری و پیری خود را بگیرند و اختیار موت و حیات خود را نداشته‌اند چون غالیان ایشان را همه کارۀ جهان می‌دانند.

دهم- امام صادق÷در دعای خود عرض می‌کند خدایا از تو می‌خواهم که برگردانی از من شرّ هر ستمگر عنود و شیطان مردود و شرّ هر مخلوقی را. و اگر خود امام ولایت تکوینی داشت جلو شرها را می‌گرفت و محتاج به دعا نبود.

یازدهم – در غیبت طوسی و احتجاج طبرسی و بحار مجلسی روایت کرده‌اند که امام منتظر در توقیعی فرموده: «إنّ الله تعالى خلق الأجسام وقسم الأرزاق لأنّه ليس بجسم ولا حال في جسم ليس كمثله شيء وهو السّميع البصير وأمّا الأئمّه يسئلون الله تعالى فيخلق ويسئلونه فيرزق ايجابا لمسئلتهم»یعنی محققّا خدای‌تعالی خلق اجسام و تقسیم ارزاق او جسم و حال در جسم نیست (یعنی آنکه خود جسم و حالّ در جسم است نتواند این کارها کند) وامّا امامان از خدا سئوال می‌کنند و خدا خلق می‌کند و روزی می‌دهد برای اجابت سؤال ایشان.

دوازدهم – در زیارت جامعه که غالیان آن را صحیح می‌شمردند، زائر می‌گوید: «مرتقب لدولتكم حتّي يحيي الله تعالى دينه بكم ويمكنكم في أرضه» یعنی ای امام، من منتظر دولت شمایم تا آنکه خدا دین خود را ببرکت شما زنده کند و شما را در زمین تمکّن دهد. یعنی فعلاً أئمّه تمکّنی ندارند حتّی در زمین و بعد! خدا ایشان را در زمین تمکّن خواهد داد نه در تمام جهان آن‌هم برای احیاء دین و شریعت نه تکوین.

سیزدهم – رسول خداصو هر امامی همه باید بگویند: «لا حول و لا قوّه إلّا بالله» و همه در نماز می‌گفتند: «بحول الله وقوّته أقوم وأقعد»یعنی به یاری و نیروی خدا می‌نشینم و قیام می‌کنم و حول و قوّۀ دیگر را نمی‌خواندند مثلاً بحول الإمام نمی‌گفتند.

چهاردهم – آیات و روایاتی که دلالت دارد رسول خداصو سایر مردم باید بگویند «حسبنا الله وأفوضّ أمري إلی الله»و حضرت رضا در تعقیب نماز می‌گفت: «ماشاء الله لا ما شاء النّاس حسبي الرْب من المربوبين حسبي الخالق من المخلوقين» یعنی خدا همه را کافی است و احتیاجی به مخلوق و مرزوق نیست. و امیرالمؤمنین÷در دعای کمیل می‌گویند: من مالک چیزی جز دعا نیستم و به خدا عرض می‌کند: «اغفر لا يملك ألّا الدّعاء».

پانزدهم – روایات کثیرۀ کافی و بحار که از امام صادق÷روایت کرده‌اند که فرمود: «إنّ الله عزّوجلّ أدّب نبيه فأحسن أدبه فلمّا أكمل له الأدب قال وانّك لعلي خلق عظيم ثمّ فوّض إليه أمرالدّين»یعنی خدای عزّوجلّ پیمبرش را ادب کرد و نیکو ادب کرد، پس چون ادب او را کامل نمود تو دارای خلق بزرگی سپس امر تبلیغ دین را به او واگذار کرد. و هزاران دعا و حدیث دیگر که جای ذکر آن‌ها در این مختصر نیست. و امّا براهین عقلی بر نفی ولایت تکوینی از غیر خدا پس بسیار است. ما به بعضی اشاره می‌کنیم: