ما متن حدیث ثقلین را از دو کتاب نقل میکنیم
۱- ج ۲ بحار ص ۲۰ «قال رسول اللهصإني مخلف فيكم الثّقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي لن تضلّوا ما تمسّكتم بهما و انّهما لن يفترقا حتّي يردا علي الحوض». یعنی رسول خداصفرمود: من میگذارم در میان شما دو چیز سنگین را، کتاب خدا و عترتم را مادامیکه به این دو چیز چنگ زنید گمراه نمیشوید، و محقّقاً این دو را از یکدیگر جدا نخواهد شد تا لب حوض کوثر بر من وارد شوند.
۲- ج ۱۷ بحار ص ۷۶ «قالص: معاشرالنّاس... أمرني جبرئيل عن الله عز وجل ربي و ربكم ان اعلّمكم انّ القرآن هو الثّقل الأكبر و انّ وصيي هذا و ابناي و من خلفهم من أصلابهم هم الثّقل الأصغر يشهد الثّقل الأصغر لثقل الأكبر كلّ واحد منهما ملازم لصاحبه غير مفارق له حتّي يردا علي الله فيحكم بينهما و بين العباد». یعنی رسول خداصفرمودای گروه مردم! جبرئیل از طرف خدای عزّوجلّ که پروردگار من و شما است، امر کرده که به شما تعلیم دهم که قرآن ثقل بزرگتر واین وصی و فرزندانم و کسانیکه از اصلاب ایشانند همانا ثقل کوچکترند، ثقل اکبر گواهی میدهد به صدق ثقل اصغر و ثقل اصغر گواهی میدهد برای صدق ثقل اکبر، هر یک از این دو ملازم یکدیگرند و از هم جدا نمیشوند تا بر خدا وارد شوند و خدا حکم کند بین ایشان و بین بندگانش.
توضیح اینکه اگر قرآن مطالبی بگوید و یا راهی را به مردم نشان دهد و اهل بیت و عترت رسول نیز موافق آن بگویند در این صورت طبق گفتۀ رسول خداصاین دو ملازم یکدیگر و مصدّق همدیگرند، و اگر قرآن مطلبی بگوید و یا راهی را نشان دهد و عترت رسول ضدّ آن را بگویند و یا ضدّ آن را به مردم نشان دهد، در این صورت قرآن و عترت از هم جدا و مکذّب یکدیگرند پس باید هرچه قرآن بیان کند عترت نیز همان را بدون کم و زیاد بیان کند تا جدا نشوند و ملازم یکدیگر باشند، و اگر بین قرآن و عترت تفرقه شد و مکذّب یکدیگر شدند معلوم میشود آن عترت مصداق قرآن نیست در حالیکه خدا به رسول خود و به تمام مؤمنین فرموده تابع قرآن و مصدّق آن باشید.