درسی از ولایت

فهرست کتاب

۱۱- از جهت کم و یا زیاد کردن دین امام را مخالف قرآن می‌دانند

۱۱- از جهت کم و یا زیاد کردن دین امام را مخالف قرآن می‌دانند

خدا در سورۀ احقاف آیۀ ۵ و ۶ فرموده:

﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ ٦[الأحقاف: ۵-۶]

«و کیست گمراه‌تر از آنکه غیر خدا را می‌خواند، می‌خواند کسی را که جواب او را تا روز قیامت نمی‌دهد و آنان از خواندن ایشان ناآگاهند و چون روز قیامت و حشر شود آنان دشمن ایشانند به عبارت ایشان انکار داشته‌اند».

و در سوره جنّ فرموده: ﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨یعنی احدی را با خدا نخوانید. و در همان سوره فرموده: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠. یعنی بگو فقط پروردگار را می‌خوانم و احدی را شریک او قرار نمی‌دهم. و صد آیه دیگر مثل این‌ها که چون دعا و خواندن خداعبادت است این عبادت مخصوص خداست و خواندن غیر خدا را شرک خوانده، غالیان غیر خدا را می‌خوانند و در حوائج خود متوجّه غیر خدا می‌شوند و حتّی غیر خدا را مانند خدا می‌دانند و غیر خدا را جوابگو می‌دانند و خواندن مثلاً امام را به دستور خود امام می‌دانند و خیال می‌کنند خود امام این را بدین افزوده و از آن طرف در دعای ندبه می‌گویند «إللّهم بلّغه منّا تحيه وسلاما». یعنی خدایا تحیّت و سلام ما را به امام برسان و این ضدّ و نقیض که از یک طرف امام را حاضر و ناظر و از یک طرف او را غایب و بی‌خبر دانسته و بخدا می‌گویند سلام و تحیّت ما را به او برسان و اگر امام حاضر است چرا می‌گویند فطرس که نام ملکی است سلام شیعیان را به امام می‌رساند معلوم می‌شود امام را حاضر نمی‌دانند. آنوقت آقای نم و مح برای اینکه این عبادت شرکیّه را رواج دهند می‌گویند چگونه به حاجی آقا می‌گوئیم قرض‌الحسن بده یا فلان حاجت ما را انجام بده و یا به عطّار و بقّال می‌گوئیم فلان و متاع را بده شرک نیست همانطور خواندن امام و حاجت خواستن از او شرک نیست. اینان یا واقعاً نمی‌فهمند و یا تجاهل و تخرخر می‌کنند زیرا خواندن حاجی‌آقا یا عطّار و بقّال و یا دکتر در مذاکرات عرفیّه و محاورات روزمره می‌باشد و ربطی به عبادت ندارد زیرا عبادت توقیفی و باید از شرع برسد. ثانیاً در خواندن حاجی‌آقا و عطّار و بقّال تعاون و یاری کردن یکدیگر است در امور دنیوی و خدا فرموده: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ. ثالثا اگر حاجی آقا و عطّار و بقّال مرده باشند باز از ایشان قرض‌الحسن می‌خواهید، آیا آن مردگان می‌توانند قرض دهند. این آقایان می‌گویند چون پای امام در کار است هر بدعیت را می‌توان به نام دین اضافه کرد و اگر کسی قبول نکند نعوذ بالله بی‌دین و دشمن امام است اینان دعای توسّل بی‌سند را می‌خوانند چون به نام امام است دعای ساختۀ حسن مثلۀ جمگرانی را که گفته یا محمّد یا علی اکفیانی و یا محمد یا علی احفظانی می‌خوانند یا اینکه این دعا ضدّ آیه قرآن است. زیرا در قرآن می‌گوید: ﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِكَافٍ عَبۡدَهُۥۖ. فقط خدا برای بندگان کافی است نه محمّد و نه علی مکرّر فرموده: ﴿وَمَا جَعَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظٗاۖ یعنی تو را حافظ ایشان قرار نداده‌ایم، أمّا این دعا گفته محمّد و علی مرا حفظ کنید و بعلاوه چون کسی که این دعا را جعل کرده یک بار علی را جلو می‌آورد و می‌گوید یا علیّ یا محمّد. حال چرا این دعای مخالف قرآن را می‌خوانند، برای خاطر امام می‌شود دین خدا را کم و زیاد کرد؟ خدا گفته غیرمرا مخوانید ولی حسن‌خان مثله گفته بخوانید. ما می‌گوئیم اگر سخن حسن مثله راست است چرا رسول خداصو أئمه هدی نفرمودند ما را بخوانید چنان‌چه خدا را در حوائج می‌خوانید ما را نیز بخوانید؟ پس ما چون امام را تابع قرآن می‌دانیم می‌گوئیم این دعاهای ضدّ قرآنی را نباید امام در دین آورد. آقایان می‌گویند ما وسیله را می‌خوانیم، می‌گویم خدا نفرموده وسیله را بخوانید بلکه فرموده من از رگ گردن به شما نزدیکترم خود مرا بخوانید و فرموده: ﴿وَسۡ‍َٔلُواْ ٱللَّهَ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ. خدا همه جا با شما است و از اسرار و از احوال شما باخبر و از همه کس مهربان‌تر است چرا خود او را نمی‌خوانید. آقایان در جواب ما می‌گویند پس پیغمبرصو امام چه کاره‌اند ما که قابلیّت نداریم از خدا حاجت بخواهیم، می‌گوئم چنان‌که خدا فرموده و خود امام و پیغمبر فرموده‌اند ایشان مبلّغ احکام و مروجّ آنند و نفرموده‌اند ما را بخوانید. آقایان می‌گویند شما وسیله را قبول ندارید مگر خدا نفرموده: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَيۡهِ ٱلۡوَسِيلَةَ وَجَٰهِدُواْ فِي سَبِيلِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣٥[المائدة: ۳۵]، می‌گوئیم چرا قبول داریم خدا در این آیه فرموده وسیله را بجوئید و تهیه کنید و پیدا کنید و بدست آرید و نفرموده بخوانید و آن وقت وسیله‌ای را که می‌توان جست و تهیّه کرد ایمان و عمل صالح است نه اشخاص انبیاء و اولیاء زیرا اینان از دنیا رفته و به عالم دیگرند و ما نمی‌توانیم اینان را بجوئیم و خدا فرموده بجوئید و آنچه می‌توان جست و وسیلۀ تقرّب به خدا قرار داد همان است که رسول خداصو امیر المؤمنین فرموده‌اند و خودشان وسیله قرار داده‌اند چنان‌که رسول خداصفرموده: «إلهي وسيلتي إليك ايماني بك»حضرت امیر در خطبۀ ۱۰۹ فرموده در بالای منبر به تمام اهل کوفه که وسله ایمان و عمل است. حضرت زین‌العابدین وسیلۀ من اسلام و دعا کردن است. به هر جال این آقایان هر بدعتی که نام امام در آن باشد به دین می‌چسبانند سینۀ سه ضربه زدن، قمه بر فرق کوبیدن، حجله و کتاب و علم و سنج کوبیدن و مانند این‌ها را چون به نام امام است زیاد کرده‌اند و هر کس منکر شود می‌گویند بی‌دین و کافر است، ما می‌پرسیم مگر هر چیزی که به نام امام آورده‌اند می‌شود به دین افزود مگر دین خدا کامل نبود؟ چرا چیزهائیکه رسول خداصنیاورده بدین افزوده‌اید آن وقت مهملاتی در جواب ما و مقدار فحش می‌نویسند. که ما را ناچار می‌شویم یا دست از گفتن حقائق برداریم و خرافات ایشان را امضاء کنیم و یا جواب دهیم. آنان برای اینکه مچ خود را باز و رسوا نکنند، خواندن کتاب ما را تحریم کرده و آنقدر بما تهمت می‌زنند که مردم به ما نزدیک نشوند و به کتاب ما نظر نکنند تا مبادا بیدار گردند.