أدلّۀ عقلیّه و نقلیّه بر نفی ولایت تکوینی مخلوق
دلیل اول تحیّز که هر جسم و جوهری چه لطیف و چه کثیف، محتاج بحیّز یعنی مکان است و هر موجود ممکن الوجودی محدود است. انبیاء و اولیاء همه بشر و دارای روح و بدن محدود و محتاج به مکان میباشند و در آن واحد ممکن نیست در دو مکان باشند. و دلیل بر آنکه روح مکان دارد علاوه بر وجد آن همان آیۀ: ﴿وَنَفَخۡتُ فِيهِ مِن رُّوحِي﴾[ص: ۷۲] میباشد که روح دمیده شده در قالب بدن چنانکه اگر روح پیغمبر را در خواب ببینی او را به اندازه و حدودی خواهی دید، و هر کسی از مکانهای دیگر غیر از مکان خودش غایب است. و کسیکه از سایر موجودات غایب است چگونه ولایت تکوینی بر آنها دارد و این دلیل عقلی را امیرالمؤمنین÷در نهجالبلاغه در کلام ۴۶ بیان داشته و چون بر مسیر به سوی شام بود به خدا عرض کرد: «اللّهمّ أنت الصّاحب في السّفر وأنت الخليفة في الأهل ولا يجمعهما غيرك لأنّ المستخلف لا يكون مستصحبا والمستصحب لا يكون مستخلفا»یعنی خدایا تو همراه منی در سفر و تو جانشین منی در میان خانوادهام و این دو را جامع نیست جز تو (یعنی کسیکه هم همراه من باشد و هم در میان اهلم بماند غیر تو این صفت را ندارد، و بعد دلیل آن را میآورد که جانشین همراه نیست و همراه جانشین نیست، و این کلام را رسول خداصنیر وقت سفر فرموده است. آیا غالیان این دلیل روشن را نمیفهمند و یا عقل را حجت نمیدانند و یا به حضرت علی÷و کلام او عقیده ندارند.