شیعه نباید بدتر از مجوس باشد
در اثر نشر کتب و تبلیغ این غالیان، عوام ما شفای مریض را از امام و امامزاده میداند با اینکه رسول خداصو أئمّۀ هدی÷فرمودهاند «لا يشفي المرضي إلّا هو»و قرآن از قول پیغمبری بزرگ میفرماید: ﴿وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ ٨٠﴾[الشعراء: ۸۰] یعنی من که پیغمبرم چون مریض شوم خدا مرا شفا میدهد ولی عقیدۀ عوام این است که در مشهد اگر کسی زیر ماشین رود یا بمیرد یا غرق شود یا بیمار گردد مستقیماً و بلاواسطه از تقدیر خدا است، ولی اگر از صدها هزار نفر بیمار یک نفر خوب شود میگویند امام شفا داده و باقی که مردند خدا میرانده. در این صورت باید گفت صد رحمت به مجوس که خیرات را از یزدان و شرور را از اهریمن میدانستند، ولی شیعیان بعکس آنان شرور و مرگ و بیماری را از خدا و شفا و خیر و برکت را از امام میدانند، ولی گاهی میگویند ما امام را واسطه قرار میدهیم در حالیکه دعا عبادتست و در عبادت بین خدا و بنده واسطه نیست وگر نه شرک در عبادتست زیرا خدا بندگان مقرّب را واسطه قرار نداده واسطۀ نزد خدا ایمان و عمل صالح است که خدا در قرآن فرموده: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَيۡهِ ٱلۡوَسِيلَةَ وَجَٰهِدُواْ فِي سَبِيلِهِۦ﴾[المائدة: ۳۵] یعنی ای مؤمنین به سوی خدا وسیله بجویید و نفرموده وسیله را بخوانید و یا کسی را واسطه کنید چنانکه رسول خداصعرض میکند «إلهي الإيمان». ایمان و تقوی را میتوان جست ولی بندگان مقرّب که از دنیا رفتهاند و از دنیا خبر ندارند نمیتوان جست، ولی به مردم نگفتند طبق قرآن أنبیاء و أولیاء پس از وفات از دنیا خبر ندارند چنانکه در آیه ۲۵۹ سورۀ بقره که دربارۀ عزیر پیغمبر نازل شده:
﴿أَوۡ كَٱلَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرۡيَةٖ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا﴾[البقرة: ۲۵۹]
که حضرت عزیر را خدا میرانید و پس از صد سال او را زنده و فرمود:
﴿كَمۡ لَبِثۡتَۖ﴾چند مدّت اینجا ماندهای؟ گفت یک روز و یا ساعتی از روز و نمیدانست صد سال است مرده و خر او خاک شده از بدن و خر خود خبر نداشت. و همچنین در آیۀ ۱۱۷ سورۀ مائده حضرت عیسی÷عرض میکند خدایا پس از رفتن من از دنیا من از امّتم خبر ندارم: ﴿وَكُنتُ عَلَيۡهِمۡ شَهِيدٗا مَّا دُمۡتُ فِيهِمۡۖ فَلَمَّا تَوَفَّيۡتَنِي كُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِيبَ عَلَيۡهِمۡۚ﴾[المائدة: ۱۱۷]، و در آیۀ ۱۰۹ همین سوره روز قیامت تمام پیغمبران عرض میکنند پس از وفات ما از امت خود خبر نداشتیم و مسلّم است که نباید خبر داشته باشند زیرا اگر مثلاً اگر پیغمبری مطّلع باشد از گرفتاری امّتش و از فسق و فجو امّتش و از بیعدالتی و ظلم امّتش و از شکنجهگاهها و از خلاف قانون قرآنی که در محکمهها و منبرها گفته میشود نارحت خواهد بود و آن عالم برای او دارالغصّ و الهمّ میگردد حتّی خدا راضی نیست کسی از احوال دیگری تجسّس کند و به رسول خود میفرماید: لا تجسّسوا پس چگونه ممکن است بر خلاف قول خدا و رسول صو امام از احوال و درد دل و حاجات بندگان خدا مطلّع گردند اصلاً دلیلی در شرع نرسیده و در قرآن ذکر نشده، بلکه روح اولیاء در عالم باقی هستند و نمیتوانند به عالم فانی برگردد، چنانکه صریح آیات قرآن است. متأسّفانه عوام امام را مهربانتر از خدا میدانند از بس از گویندگان و غالینان شنیدهاند که امام و یا فلان امامزاده الآن در مجلس حاضر است، بچسبید متوسل شوید. دعای توسّل جعلی را بخوانید. بنابراین زیر منبر ایشان نشستن و گوش دادن حرام است.
بهر حال کتاب آقای نم هزاران اشکال دارد چه اشکال عقلی و چه اشکال دینی که حوصلۀ بیان آن نیست. شاعر در وصف اینان گفته:
درس خواند و کفر و شرکش کم نشد
شیخ گشت و مسلم و آدم نشد