درسی از ولایت

فهرست کتاب

۳- مخالفت با قرآن از جهت علم بما کان و ما یکون

۳- مخالفت با قرآن از جهت علم بما کان و ما یکون

قرآن در سورۀ توبه آیۀ ۱۰۱ فرموده:

﴿وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ لَا تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡۚ[التوبة: ۱۰۱]

«بعضی از اهل مدینه ثابت بر نفاقند تو‌ای پیغمبر نمی‌دانی و ایشان را نمی‌شناسی ما که خدائیم می‌دانیم».

در این آیه می‌فرماید رسول خداصاز همسایگان خود که منافق بوده‌اند بی‌اطلاع است. در سوره ص آیۀ ۶۹ فرموه:

﴿مَا كَانَ لِيَ مِنۡ عِلۡمِۢ بِٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰٓ إِذۡ يَخۡتَصِمُونَ ٦٩[ص: ۶۹]

«مرا علمی بملإ اعلی نیست هنگام گفتگوی ایشان».

و در سورۀ إسراء آیۀ ۳۶ فرموده:

﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ[الإسراء: ۳۶]

«آنچه را به آن علم نداری پیروی مکن».

و در آیه ۸۵ فرموده:

﴿وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِيلٗا ٨٥[الإسراء: ۸۵]

«به شما علم داده نشده مگر کمی».

و در آیه ۱۷ فرموده:

﴿وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِيرَۢا بَصِيرٗا ١٧[الإسراء: ۱۷]

«بینائی و آگاهی به گناه بندگان منحصر به خدای سبحان است».

یعنی کسی غیر از خدا چه رسول و چه امام از گناه مردم خبر نباید داشته باشد، زیرا خدا ستّارالعیوب است و به رسول خود فرموده: ﴿وَ لَا تَجَسَّسُواْ [الحجرات: ۱۲]،

از گناه مردم تجسّس مکن. ولی آقای نم در ص ۴۸ و مح بر ضدّ قرآن می‌گویند امام فرموده من از همۀ گناهان مردم باخبرم. یعنی امام تکذیب قرآن کرده. بنابر سخن آقای نم اگر کسی گناهی کند، تمام انبیاء و اوصیاء و أئمه را می‌بینند و همه به او ناظرند و حتّی از ظلم و جور ستمگران مطّلعند، با این همه غم و غصّه نداند، و در بهشت: ﴿وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢[البقرة: ۶۲] محزون نمی‌شوند، چون خدا خواسته ایشان بر ضدّ قرآن و بر ضدّ دستور و بر ضدّ معارف آن باشند، عجب دینی و عجب امامی درست کرده‌اند.

خدا می‌فرماید پیغمبران÷علم به همه چیز ندارند ولی آقای نم می‌گوید خیر، امام بالاتر از رسول است علم دارد، خدا در سوره لقمان آیۀ ۳۴ فرموده:

﴿وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسُۢ بِأَيِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ[لقمان: ۳۴]

«هیچ کس نمی‌داند فردا چه خواهد کرد و هیچ کس نمی‌داند به کدام زمین می‌میرد».

و در تفسیر این آیه حضرت امیر÷در خطبۀ ۱۲۸ فرموده آنچه در این آیه ذکر شده پیغمبرصو وصیّ او نیز نمی‌داند، یکی از آن پنج چیز که در آیه ذکر شده، علم به ساعت قیامت است که کسی جز خدا نمی‌داند ولی آقایان نم و مح می‌گویند خدا در قرآن بی‌خود گفته و امیرالمؤمنین÷حقّ نداشته چنین بگوید، چون ما چنین فهمیده‌ایم، البته این سخن را صریحاً نمی‌گویند ولی به غیر صریح گفته‌اند برای اینکه دکّانشان بسته نشود. در سورۀ انبیاء آیۀ ۱۱۱ فرموده:

﴿وَإِنۡ أَدۡرِي لَعَلَّهُۥ فِتۡنَةٞ[الأنبیاء: ۱۱۱]

«من که رسول خدایم نمی‌دانم شاید این آیات برای شما امتحانی باشد».

و در سورۀ احقاف آیۀ ۹ فرموده:

﴿وَمَآ أَدۡرِي مَا يُفۡعَلُ بِي وَلَا بِكُمۡۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ[الأحقاف: ۹]

«من که رسول خدایم نمی‌دانم با من و شما چه معامله‌ای می‌شود من جز وحی را پیروی نمی‌کنم».

و در سوره طلاق آیۀ ۱ فرموده:

﴿لَا تَدۡرِي لَعَلَّ ٱللَّهَ يُحۡدِثُ بَعۡدَ ذَٰلِكَ أَمۡرٗا ١[الطلاق: ۱]

«ای محمّد جتو نمی‌دانی شاید خدا بعد از این امری بوجود آورد».

حقّ تعالی مکرر در قرآن فرموده: ﴿ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا سَقَرُ ٢٧ [المدثر: ۲۷]، ﴿ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ ٢[القدر: ۲]، ﴿ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا سِجِّينٞ ٨[المطففین: ۸]، ﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا ٱلۡحُطَمَةُ ٥[الهمزة: ۵]، ﴿ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا ٱلۡعَقَبَةُ ١٢[البلد: ۱۲]، ﴿وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا عِلِّيُّونَ ١٩[المطففین: ۱۹]، یعنی تو این‌ها را چه می‌دانی، و یا نمی‌دانی و فرموده:

﴿يَسۡ‍َٔلُكَ ٱلنَّاسُ عَنِ ٱلسَّاعَةِۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِۚ[الأحزاب: ۶۳]

و در سوره عبس آیۀ ۳ فرموده:

﴿ وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ ٣[عبس: ۳]

«چه می‌دانی شاید آن مرد پاگیزه گردد».

آقایان مخالفین ما می‌گویند این‌همه آیات را رها کن و اخبار مجعولۀ ضدّ این‌ها را بپذیر. می‌پرسیم خبر ثقلین که فرموده لن یفترقا چیست؟ عترت که نباید راه ضدّ قرآن برود، آقایان می‌گویند ما همۀ آیات را به دلخواه تأویل می‌کنیم و می‌گوئیم این آیات نفی علم ذاتی واثبات علم غیر ذاتی است؟ ما می‌گوئیم در کجای این آیات ذات و غیر ذات ذکر شده، آیات نفی مطلق است، برای چه آیات را تفسیر و تأویل به رأی می‌کنید؟ مگر نخوانده‌ای «من فسّر القرآن به رأيه لليتبوّأ مقعده من النّار»، برای چه قرآن را تحریف می‌کنید؟ برای چه با قرآن بازی می‌کنید؟ بما می‌گویند قرآن را نباید ترجمه کرد و نباید فهمید ولی خودشان چنین که ذکر شد می‌کنند و حتی به تأویل دست می‌زنند.