درسی از ولایت

فهرست کتاب

کسانیکه امام را عالم به مکان و مایکون می‌دانند جواب دهند

کسانیکه امام را عالم به مکان و مایکون می‌دانند جواب دهند

ما از کسانیکه به هر حسابی اعتنا ندارند سئولاتی داریم، بروند با همکاران خود اجتماع نموده و جواب منطقی بما می‌دهند؛ اگر جواب صحیح دادند ما با آنان هم‌عقیده خواهیم شد:

س ۱- اگر پیغمبر علم بماکان و ما یکون داشت چرا وقتیکه ابوبراء بزرگ طائقه بنی‌عمر آمد مدینه نزد رسول خداصو برای اغفال و کشتن مسلمین حیله کرد و گفت یا رسول الله چند نفر از اصحاب خود را بفرست به طرف طائفۀ ما در نجد تا ایشان را با اسلام دعوت کنند. رسول خداصچهل نفر از اصحاب خود را فرستاد چون بنجد در بئر معونه رسیدند، نجدیان دور ایشان را گرفتند و همه را به قتل رساندند. چون این خبر به رسول خداصرسید افسرده شد و ایشان را تا مدّتی لعن کرده و آیۀ: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ١٦٩[آل‌عمران: ۱۶۹]، در شأن ایشان نازل شد حال ما می‌پرسیم اگر رسول خداصمی‌دانست که ابوبراء مکر کرده چرا اصحاب نازنین خود را بدم شمشیر فرستاد؟ مگر اینکه بگوئید رسول خداصنمی‌دانست.

س ۲- در مراجعت از غزوۀ بنی‌المصطلق چون بین راه مجاهدین منزل کردند و سپس خواستند حرکت نمایند هودج‌ها را حرکت دادند از آن جمله هودج ام المؤمنین عایشهلدر حالیکه او در هودج نبود و رفته بود در جستجوی گردن‌بند خود. چون برگشت دید رسول خداصبا لشکر رفته‌اند و او را جا گذاشته‌اند، از آن طرف صفوانسرسید و عایشهلرا دید و شناخت و او را با تمام محافظت و عفّت سوار کرد و خود پیاده به قافله پیوست، ولی مخالفین و منافقین سخنانی به افترا دربارۀ عایشهلگفتند که رسول خداصو بستگانش افسرده شدند و تا دو ماه رسول خداصنسبت به او کم‌لطف بود و می‌خواست او را رها کند تا اینکه آیات افک برای تطهیر و تبرئۀ عایشهلنازل شد. حال ما می‌پرسیم هیچ مرد با غیرتی حاضر می‌شود عیال جوانش را دانسته میان بیابان بگذارد تا این همه بدنامی حاصل شد و این همه افسرده گردد. بسورۀ نور مراجعه شود.

س ۳- در تفسیر آیۀ ۶ سورۀ حجرات:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَكُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَيَّنُوٓاْ [الحجرات: ۶]

وارد شده که رسول خداصولیدبن عتبه را فرستاد به قبیلۀ بنی‌المصطلق برای اخذ صدقات، چون در زمان جاهلیّت بین ولید و ایشان خونی واقع شده بود و ایشان برای تعظیم به استقبال او آمدند، ولید خیال کرد به قصد قتل وی آمده‌اند فرار کرد، و آمد نزد رسول خداصو گفت بنی‌المصطلق مرتدّ شده و زکات ندادند، رسول خداصدر غضب شد و خالد را با جمعی بر سر ایشان فرستاد و فرمود پس از تجسّس احوال ایشان اگر ارتداد مسلّم شد مقاتله نما، پس آیۀ فوق نازل شد که ولید فاسق است و دروغ گفته، حال ما می‌پرسیم اگر رسول خدا صعلم ماکان و مایکون داشت می‌دانست که ولید دروغ می‌گوید و لشکر بر سر ایشان نمی‌فرستاد.

س ۴- از نامۀ ۴۳ نهج‌البلاغه که حضرت أمیر÷به مصقله بن هبیره نوشته و او عمل حضرت با رد شیر خوزستان بوده و خیانت و اختلاس کرده از بیت‌المال و به فامیل خود تقسیم کرده و بعداً حضرت مطّلع شده، حال ما می‌پرسیم اگر علی÷علم ما کان و مایکون داشت چرا خائنی را عامل خود قرار داد.

س ۵- از نامۀ ۴۴ نهج‌البلاغه و از تواریخ معلوم می‌شود که زیاد بن ابیه عامل حضرت بوده بر فارس، در حالیکه زیاد خائن و سفّاک وبیباک درآمد و چقدر از مسلمین را به قتل رسانید. حال ما می‌پرسیم اگر علی÷بما کان و مایکون عالم بود چرا خائنی مانند زیاد را عامل خود قرار داد؟

س ۶- از نامۀ ۶۱ نهج‌البلاغه و تواریخ معلوم می‌شود کمیل بن زیاد عامل حضرت بوده بر هیئت و چون خبر لشکر معاویهسبه او رسید مقاومت نکرد و شهر را خالی و فرار نمود و حضرت او را بر این کار مذمّت کرد و برای او گناه بزرگی دانست، حال ما می‌پرسیم اگر علی÷علم بما کان و مایکون داشت چرا چنین کسی را عامل آنجا نمود؟

س ۷- از نامۀ ۷۱ نهج‌البلاغه و هم از تواریخ معلوم می‌شود که منذر بن جارود از عمّال حضرت بود برای جمع صدقات و خیانت کرد و اموال صدقه را اختلاس کرد، حضرت به او می‌نویسد، «أمّا بعد فإنّ صلاح أبيك غرّني من وظننت أنبك تتّبع هديه»، حال اگر حضرت عالم بما کان مایکون بود چرا صلاح پدر او باید موجب غرور حضرت گردد و خائنی را متصدّی کند.

س ۸- در ج ۱ وسائل‌الشّیعه باب ۴۰- از ابواب جنایت روایت کرده از امام صادق که پدرم امام باقر÷غسل کرد از جنابت و پس از غسل به او عرض کردند مقداری از شانۀ شما را آب نگرفته، حضرت پس از آن برگشت و آب را با دست به آنجا رسانید، حال اگر امام علم بما کان و مایکون داشت، چگونه ندانست که بگوشه‌ای از بدنش آب نرسیده.

س ۹- در ج ۱ وسائل الشّیعه ابواب نواقص وضوء باب ۱۲ روایت کرده از امام صادق÷که امیرالمؤمنین÷زیاد از وی آب مذی خارج می‌شد و خجالت می‌کشد حکم آن را از رسول خداصسئوال کند برای آنکه حضرت فاطمه زوجۀ او بود، پس به مقداد گفت تو از رسول خداصسئوال کن تا من بدانم، حال ما می‌پرسیم اگر آن‌حضرت عالم بما کان و مایکون بود چگونه حکم آب مذی را نمی‌دانست.

س ۱۰- حضرت موسی بن جعفر÷چنان‌که علّامه مجلسی و آقای ممقانی در جلد اول رجال خود و کشّی در کتاب رجال خود و سایر محدّثین و مورّخین نوشته‌اند که سه نفر را وکیل و از قوّام امور خود نمود که بامر او وجوهات نزد ایشان جمع می‌شد، یکی زیاد بن مروان قندی و دیگر علی بن ابی حمزۀ بطائنی و یک نفر دیگر، و این هر سه برای آنکه وجوهات جمع شدۀ بیت‌المال را تصاحب و کنیزهای بیت‌المال را تصرّف کنند منکر فوت امام هفتم و منکر امامت امام رضا÷شدند و اموال مجموعه را خوردند و به اضافه مذهب واقفیّه را ایجاد کردند. حا ما می‌پرسیم اگر امام کاظم÷علم بما کان و مایکون داشت چگونه این خائنان را وکلا و قوّام خود نمود.

س ۱۱- حضرت امیر÷در اوّل خلافتش قیس بن سعد بن عباده را بولایت مصر منصوب داشت واو چون شجاع و با سیاست و از دهات عرب بود، معاویه در منبر گفت قیس بن سعد با من همراه شده و طالب خون عثمان است، این خبر چون به حضرت امیر÷و اصحاب او رسید محزون شدند و قیس را معزول کردند، و محمّد بن ابی‌بکر را والی مصر نموده و موجب تسلطّ معاویه را فراهم کردند تا اینکه مصر از دست حضرت خارج شد و بعداً از عزل قیس تأسّف می‌خورد. حال می‌پرسیم اگر حضرت او علم بما کان و مایکون داشت می‌دانست قیس را معزول نمی‌داشت.

ما در اینجا از هزاران سؤال به این چند عدد قناعت کردیم، ما میل داریم هر کس عقائد خود را از مدرک تعلیم گیرد نه پیش خود برای امام علم‌تراشی کند و بواسطۀ اخبار جعلیّه براه ضدّ قرآن و عقل برود بلکه آقایان نم و مح به خطبای خود واقف شوند و بروند توبه کنند. در ج ۲ بحار باب ۲۸ حدیث ۱۴ از امام باقر÷فرموده: «يحدّثون ويروون عنا ما لم نقل تهجينا مهم لنا وكذبا منهم علينا وتقرببا إبي ولاتهم وقضاتهم بالزّور والكذب وكان عظم ذلك وكثرته في زمان معاويه بعد موت الحسن عليه‌السّلام». جائیکه در زمان امام باقر چنین بوده، وضع زمان ما روشن است.