۱۱- جادوگری در دوران معاصر
اهل روستا بعد از هر حادثهای که بر اثر رعد و برق یا جز آن برای آنان پیش میآمد، اطراف جادوگر روستا جمع میشدند و از او میخواستند که دلیل حادثهای که بر روستای آنان وارد آمده است را مشخص نماید. در این هنگام جادوگر به آینه نگاه میکرد و نام یک یا چند نفر از ساکنان روستا را ذکر میکرد و اهل روستا آنان را زنده میسوزاندند و هیچیک از محکومان به اعدام و نزدیکان آنان حق اعتراض نسبت به این کیفر سخت را نداشتند، چون تمام اهل روستا به این قناعت رسیده بودند که کسانی که محکوم به این کیفر شدهاند ابزار شیطان بوده که شیطان از طریق آنان به دیگر اهالی روستا ضرر و زیان میرساند.
کسی که این حادثه را بخواند، گمان میکند که مربوط به قرون وسطی است، ولی این روستا هم اکنون در جنوب آفریقا وجود دارد و شش نفر از اهالی آن سوزانده شدهاند، چون جادوگر روستا گفته است آنان علت حادثهای بودهاند که در سال ۱٩۸۳م بر اثر رعد و برق در روستایشان به وقوع پیوسته است. [۴۵]
برخی از مردم گمان میکنند که این نوع نیرنگها امروزه تنها مخصوص ملتهای عقب افتاده است، در حالی که این درست نیست زیرا در میان متمدنترین ملتهای جهان هم، فنون جادوگری سحر بطور گسترده و به شیوههای مختلف برگزار میشود که گاهی منجر به اذیت کردن و کشتن افراد میشود.
«در فرانسه میلیونها انسان وجود دارند که به این قناعت رسیدهاند که آنان قربانی شیطان شدهاند. اجتماعات شبانهی زیادی در انبار مشروبات در طبقات پایین هتلهای بزرگ یا در محل پارکینگ اتومبیلها و یا در طبقات همکف وزارت دفاع در پاریس برگزار میشوند که گویی پاریس میزبان یکی از جشنهای فودو - یکی از عبادتهای روحی سیاه پوستان هائیتی- را بر عهده گرفته است.
در ماه مه ۱٩۸۵ مردی با خواهرش، رختخواب پدر معلولشان را آتش زدند تا وی را از دست شیطان نجات دهند.
در آوریل ۱٩۸۵ یک زوج بازنشسته تمام چهارپایان خود را از دست داد و سنگهایی به وزن پانصد کیلوگرم در رختخواب دخترشان پیدا کردند و هزاران چماق را با اشکال مختلف در باغچه و خانهی خود یافتند.
در آوریل ۱٩۸۴ دو برادر پدرشان را با سی ضربه چاقو کشتند، چون معتقد بودند که پدرشان «شراب محبت» را آماده میکند تا همسرش را سحر کند و او را فریب دهد، در حالی که پنج سال پیش تلاش کرده بود که همسرش را با آتش بسوزاند. در فوریه ۱٩۸۴ بنّایی، یک شهروند ترکیهای را با چاقو کشت، چون با سحر او را اذیت میکرد.
جادوگری تنها مختص فرانسه نیست، در ایالت «اوهایو» آمریکا از سال ۱٩۶٩، سالانه پنج نوزاد به مناسبت مراسم فرا رسیدن فصل تابستان در قربانگاه شیطان قربانی میشوند. در ماه ژوئیه گذشته سه افسونگر، دختری را مورد ضرب و شتم قرار دادند و او را سوزاندند تا به نام کسانی که روح وی را عذاب میدادند پی ببرند.
تحقیقی که وزارت صنعت و پژوهش فرانسه در سال ۱٩۸۲ به منظور تعیین میزان عقلانیت شهروندان فرانسوی انجام داده، به این نتیجه رسیده است که هجده درصد اهالی فرانسه به جاوگری معتقدند، و با وجود اینکه نصف افراد پاسخدهنده اعلام کردهاند که علم روزی تأثیر و نتایج جادوگری را توضیح خواهد داد، ولی این فاصله رو به افزایش است. در همین حال سالانه چندین هزار درخواست افسون و طلسم به حوزههای دینی اسقفها تحویل داده میشود.
تعداد جادوگران و شعبده بازان در فرانسه بالغ بر سی هزار نفر تخمین زده میشود و مجموع فروش سالانهی آنان بیش از میلیاردها فرانک میباشد، اگرچه نمیتوان به ارقام دقیق پی برد، زیرا مادهی ۴۰۵ قانون جزایی، سحر را منع کرده و برای انجام دهندهگان آن از یک تا پنج سال زندان را درتعیین کرده است. برای «شعبدهبازان و افسونگرانی که فریب خوردگان خود را قانع میکنند مبنی بر اینکه میتوانند برخی از بیماران را درمان کنند و یا موفقیت را به ارمغان بیاورند و حوادثی را ایجاد کنند». بدین ترتیب بسیاری از نجوا کنندگان با ارواح و واسطه به صورت پنهانی به جادوگری مشغولند و بر مدارس سحر و جمعیتهای شیطان پرستان نام مستعار و توهمی را اطلاق میکنند که تحت قانون شماره ۱٩۰۱ قرار میگیرند مانند «جمعیتهایی که دنبال سود نیستند».
این جمعیتها از رهگذر این فعالیتهای خود، کنفرانسها، همایشها و حلقههای درس بسته را برگزار میکنند و هر روز رو به افزایش هستند، جادوگران هم سالانه صدها «راهنمای سحر» و جزوههای «جهان شیطانی» را منتشر میکنند. علاوه بر این تلویزیون هم به این موضوع اهمیت زیادی میدهد و در این زمینه برنامههای متعددی دارد.
هر روز روزنامهها یک داستان سحرآمیز واقعی را نقل میکنند. برخی از این داستانها خندهآور هستند، مانند داستان آن بازرگان تولزی که در شهر «تولز» در اطراف صندوق کوچک پر از اوراق بهادار میچرخید تا قراردادی با ژاپن را از آن بیرون بیاورد. برخی دیگر از این داستانها ترسناک و غمانگیز هستند، مانند آن سناریوی تراژدیکی که در ماه مارس ۱٩۸۳ در شهر «مونپلیه» اتفاق افتاد که در آن یک خانم پرستار در اثنای یک مراسم دینی پسر شش سالهی خود را کُشت تا ارواح بد را از او دور کند.
اینها امور سرسامآوری است که هنگام صدور حکم، قاضیان را متحّیر و کلیسا را نگران میکند. در ۲٩ آوریل گذشته «کمیسیون پیشگیری» متشکل از کارشناسان کلیسا در امور باطنیگری و منجّمی، مؤمنان را به بسیج عمومی در مقابل این چالش بزرگ بیدینی فرا خواند. واتیکان هم چند ماه پیش در روزنامهی «اوسرفاتوری رومانو» جادوگران و کسانی که خواهان سحر هستند را به شدت محکوم کرد.
اعتقاد به خرافات تنها مختص فرانسه نیست. در آلمان از هر چهار نفر یک نفر به سحر و آثار آن معتقد است و در این کشور هشتاد هزار زن جادوگر وجود دارد و حتی آلمانیها از سه سال پیش بر این باور بودهاند که «رومنیگه» یکی از قهرمانان تیم ملی فوتبال آلمان قربانی یک جادوگر فرانسوی شده است. در ماه مه گذشته یکی از معروفترین شرکتهای آمریکایی پودرهای شوینده، شعار موجود بر قوطیهایش را برداشت، زیرا روزانه و در طول یک ماه هزاران نامه را دریافت کرد که وجود رموز شیطانی در این شعار را محکوم میکردند. در چین هنوز هم جادوگری وجود دارد و در شهر شانگهای زنی به پانزده سال زندان محکوم شد، چون تلاش کرده بود که از طریق یک جادوگر با برادر مردهی خود تماس برقرار کند.
چه قشری از فرانسویان بیشتر از جادو متأثر میشوند؟ بر اساس بررسی مدیر پژوهشهای علمی مجلس ملی، زنان بیشترین کسانی هستند که تحت تأثیر جادو قرار میگیرند. پژوهشی که در سال ۱٩۸۲ به درخواست وزیر آموزش و پرورش انجام گرفته است نشان میدهد که بیشتر زنان فرانسوی بویژه زنان غیرشاغل تمایل بیشتری به اعتقاد به چیزهای نامعقول دارند. پس از زنان افرادی که با وجود تحصیلات عالی از موقعیت اجتماعی مناسبی برخوردار نیستند در جایگاه بعدی قرار دارند، زیرا تفاوت بین تعداد این افراد و موقعیت اجتماعی آنان، باور به تصورات دیگری از وضع موجود را تقویت میکند. اکثراً سلسلهای از حوادث ناگوار، دردها و شکستهای شغلی و شخصیتی باعث میشوند که انسان به دنبال فردی است که سحر را از او بگشاید. شیطان یا جادوگر دو مجرم آمادهی محاکمه و مجازات هستند.
هنگامی که پزشکی به ناتوانی خود اعتراف میکند، بیمار به جادوگر پناه میبرد و از او کمک میخواهد، و زمانی که شانههای خود را تکان میدهد، کاهن ظاهر میشود. در فرانسه افسونگران در بسیاری از حوزههای دینی وجود دارند که روحانیان مسیحی با توجه به تقوا و پایبندی به تقالید، آنان را برمیگزینند. در فرانسه تعداد این افراد بیش از صد نفر است. این کاهنان که اکثراً افراد کهنسال هستند به هر درخواستی پاسخ میدهند. در پاریس گاهی برخی از افراد بخاطر کثرت مراجعه کنندگان مدت طولانی در نوبت قرار میگیرند، این هم فقط بخاطر ملاقاتی است که بیشتر از ربع ساعت طول نمیکشد.
بهر حال به نظر میرسد که پناه بردن به اخترشناسی و باور به قوای پنهانی تنها چوب خلاصی برای مردان و زنان سرگردان نیست، بلکه این پدیده عمیقتر و ریشه در تاریخ غرب دارد. این پدیده یکی از نتایج فروپاشی روحانیت و عقلانیت علمی افراطی است که از اعطای معنی به زندگی انسانها ناتوان است.
آنچه که کلیسا در گذشته«استحواذ» مینامید، امروزه پزشکی آن را «هستریا» مینامد. و این همان چیزی است که انسان را به نیرنگهای بیشماری وا میدارد. همانطور که برای یک هتلدار در شهر نانسی (فرانسه) پیش آمد و ۶۵ هزار فرانک فرانسه را در مقابل یک افسون ساخته شده از کاغذ دستشویی پرداخت کرد.
امروزه نگرانی و بیم جادوگران از کلیسا و پلیس نیست، بلکه از قانون جدید مالیاتهاست.
از دو سال پیش واسطهها (ی جادوگران) مالیاتی بر ارزش افزوده پرداخت میکنند، و همین امر باعث نگرانی دانشمندان از موجی شده است که پیشرفت اطلاع رسانی علمی را تهدید میکند.
در سال ۱٩۸۸ پلیس فرانسه در شهرهای مختلف بویژه پاریس تعداد زیادی از افراد نیرنگ باز را دستگیر کردند که به نوع خاصی مدعی سحر و خبر دادن از آینده بودند تا پول زیادی را از مشتریان سادهلوح و افرادی که تشنهی چیزهای شگفتانگیز و غیرعادی هستند بگیرند.
ملاحظه شده است که فعالیت این شعبدهبازان هیچ وقت مانند امروزه پررونق نبوده است، اگرچه استثمار و ساده لوحی تعداد زیادی از مردم در طول تاریخ منبع درآمد زیادی برای برخی از نیرنگبازان بوده است.
ولی این پدیده که در سالهای گذشته یک مسألهی حاشیهای و ساده بود، امروزه ابعاد جدیدی پیدا کرده و به یک پدیدهی نگران کننده تبدیل شده و دستگاههای دولتی فرانسه را وادار کرده است که در این زمینه مداخله کنند تا از گسترش آن جلوگیری کنند. معمولاً در میان تمام جوامع بشری و در تمام سرزمینها، زنان و مردان طالعبینی وجود دارند، که معتقدند قدرت خواندن حوادث گذشته و خبر دادن از آینده را دارند و به همین حد بسنده مینمایند و فعالیتشان علنی و گسترده است. فرانسویان سالانه حدود سی میلیون فرانک را در مقابل خدمات اینها پرداخت میکنند. این افراد جشنوارهها و کنفرانسها را برگزار مینمایند و کامپیوتر و تکنولوژیهای نوین را جهت پاشیدن خاکستر در چشمان مشتریان خود (و فریب دادن آنان) بکار میگیرند.
در کنار این طالعبینیهای رسمی- اگر تعبیر درست باشد- امروزه در پاریس و لیون و مارسی و لوهاتر و دیگر شهرها و حتی در روستاهای کوچک و دوردست، انواع جدیدی از جادوگران و واسطهگران روحانی وجود دارند که مدعی انجام دادن معجزاتی از قبیل: پیدا کردن اشخاص مفقود شده، باز گرداندن معشوقان، جلب ثروت، مشخص کردن شمارههای برگههای بختآزمایی، حتی نوشتن جادوی شر برای دشمنان و شفا دادن بیماریهای خطرناک بیماران میباشد. این جادوگران و شعبدهبازان در مقابل این خدمات خیالی خود که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد، هزینههای سرسامآوری را از مشتریان خود دریافت میکنند.
در بسیاری از اوقات این ساحران بعد از آنکه مردم را فریب دادند و اموال آنان را گرفتند، پنهان میشوند به گونهای که هرگز یافت نمیشوند.
طبق آمارهای پلیس فرانسه تعداد جادوگران، طالعبینان و تجارت کنندگان انسانهای ساده لوح در حال حاضر بیش از شصت هزار نفر تخمین زده میشود.
شگفانگیزتر این که بیشتر این جادوگران و طالعبینان و واسطهگران روحانی به صورت علنی یا شبه علنی فعالیت میکنند. برخی از آنان دفاتر یا مطبهای مشخص دارند. برخی دیگر هم از طریق آگهیهایی در برخی روزنامهها و مجلات حاشیهای یا متخصص در زمینهی علوم غیرطبیعی مشتری جذب میکنند.
کافی است که انسان این روزنامهها و مجلات را بخواند تا آگهیهایی همراه با آدرس و شماره تلفن را مشاهده کند که از قدرت شگفتانگیز و سحرآمیز و غیرعادی این افراد سخن میگویند. پلیس فرانسه افزایش نوع ویژهای از این جادوگران را در شهرهای بزرگ ملاحظه کرده است. این ساحران آفریقاییهایی بودند که خود را «مارابوت» مینامیدند و هرکدام از آنها مدعی بودند که در زمینهی خاصی تخصص دارند.
اینها مدعی بودند که بعضی از آنان متخصّص از بین بردن بدشانسی و بدیمنی و برخی دیگر متخصص افسون نوشتن هستند و برخی هم در زمینهی مشخص کردن ارقام برگههای بختآزمایی ملی، پیدا کردن مفقودان و تضمین موفقیتهای شغلی، اجتماعی و عاطفی مهارت دارند. این افراد معمولاً در اتاقهای کوچکی در محلههای فقیرنشین شهرهای بزرگ از مشتریان خود استقبال میکنند و به گفته مسؤلان فرانسوی بیشتر این افراد از راه غیرقانونی و از کشورهای آفریقایی بویژه کنیا و سنگال وارد فرانسه شدهاند.
مسؤلان فرانسوی به این نتیجه رسیدهاند که این آفریقاییها مافیایی را برای جادوگران و شعبدهبازان تشکیل دادهاند که گاهی با وسایلی که هیچ ارتباطی با جادو و علوم غیر طبیعی ندارد از مصالح آنان محافظت میکنند. پلیس فرانسه اخیراً در شهر «لوهافر» شبکهی بزرگی از جادوگران آفریقایی را کشف کرده است که ادعا میکردند آنان فرستادهی پیامبران هستند و از تواناییهای سحری فوق العادهای برخوردارند. مسألهی دشوارتر این است که پلیس از اثبات اتهام این ساحران به حیله و نیرنگ ناتوان است و مشتریان آنها هم که پولهای زیادی را در مقابل «هیچ» به آنان دادهاند نمیتوانند باز پس گیرند.
در قرون وسطی، مسؤلان گاهی جادوگران را میسوزاندند، ولی امروزه تنها میتوانند آنان را به نیرنگبازی و گرفتن مال از دیگران متهم کنند. ولی با نبودن دلایل مادی و محسوس چگونه میتوان این اتهام را اثبات کرد.
تنها کاری که مسؤلان میتوانند در این زمینه انجام دهند، این است که این جادوگران را در دام جرم محسوس بیاندازند و یا آنان را به جرم ورود غیرقانونی به فرانسه از آن کشور اخراج کنند.
اعتقاد مشتریان فرانسوی به تواناییهای این جادوگران و شعبدهبازان مسأله را پیچیدهتر میکند و این مشتریان تنها زمانی به نیرنگ آنان پی میبرند که فرصت از دست رفته است.
نباید اعتقاد داشت که تنها طبقات سادهی جامعه قربانی این نیرنگها میشوند، بلکه بسیاری از روشنفکران و بازرگانان هم در دام این ساحران و جادوگران افتادهاند، مانند «پاتریک» ۳٩ ساله، وی که کارمند یکی از شرکتهای بزرگ پاریس است میگوید: «گفته میشود این کارها تنها برای دیگران (افراد سادهلوح) اتفاق میافتد در حالی که برای خود من هم پیش آمده است. خیلی مشتاق بودم که پروژهی بزرگی را در شرکتی که در آن کار میکنم به انجام برسانم، و بطور تصادفی و توسط یکی از دوستانم با شخصی از یکی از کشورهای آفریقایی آشنا شدم که معلومات زیاد او مرا به شگفتی وا داشت.
بعد از برگزاری چند جلسهی روحی، به قدرت و توانایی او ایمان آوردم و مبلغ هفتاد و پنج هزار فرانک را به صورت امانت به او تحویل دادم و وی آن را در گاو صندوقی گذاشت و تأکید کرد که اگر پروژهی من به انجام نرسد، آن را به من بر میگرداند. ولی پروژهی پاتریک تحقق پیدا نکرد و این جادوگر بزرگ هم با مبلغی که بصورت امانت به وی تحویل داده شده بود پنهان گردید.
به گفتهی یکی از بازرسان پلیس، این نیرنگی بیش نیست که هیچ مدرک و دلیلی برای اثبات آن وجود ندارد و در نتیجه پیگرد قانونی و مجازات نیرنگ بازان هم امکانپذیر نمیباشد. به نظر میرسد که تنها راه حل این مشکل این است که برخی از فرانسویان از ایمان کورکورانهی خود به این ساحران بکاهند و نگاهی واقعگرایانهتر به امور داشته باشند. [۴۶]
در جزایر «هائیتی» و «برزیل» نوعی جادو وجود دارد که «فودو» نامیده میشود. «فودو» یکی از انواع سحر سیاه است که جادوگران در آن ارواح را برای تحقق اهداف و مقاصد سوء خود بکار میگیرند.
انجام دهندگان این جادو در یک مراسم رقص گرد هم میآیند و گمان میکنند که روح بر جسد یک زن مسلط میشود و آن زن به رقص میپردازد. رقص، جزیی از این شعبدهبازی است که در آن شیطان به عقلهای بشری میخندد.
در «فودو» عروسکها بکار گرفته میشوند تا بیماری و مرگ را برای کسی که میخواهند اذیتش کنند فراهم نمایند، و در اثنای سرودههای سحرآمیز، خون، منی، گیاهان سمّی و بقایای اجساد آدمیان را بکار میبرند. ملاحظه میشود که انجام دهندگان این نوع سحر به نوعی صرع مبتلا میشوند که به دنبال آن روح «از رویل» وارد بدن شخص رقّاص میشود و گمان میکنند زنی که روح وارد بدن او شده است، بدن خود را احساس نمیکند ولی وجود نیرویی را در خود احساس میکند که سر وی را منفجر میکند و مدت سه، چهار ساعت در این وضعیت باقی میماند تا سحر انجام گیرد.
یکی از گمراهیهای این آیین کفرآمیز این است که به زنی که این رقصها را انجام میدهد اجازه داده میشود با چند مرد به تعداد انگشترهایی که در دست دارد ازدواج کند، همچنین با هر تعداد از مردان که میخواهد رابطه برقرار کند.
با پایان یافتن رقص، روح، نوشیدنیها و مشروبات الکلی را درخواست میکند و میخواهد که بر یک تخت منتقل شود تا بخوابد و سپس از بدن آن زن جدا میشود. [۴٧]
بدون تردید این روحی که انسان را بازیچه قرار میدهد، در واقع شیطانی از شیاطین است.
کسانی که اخبار انتخابات را در غرب پیگیری میکنند، ملاحظه مینمایند که در زمان انتخابات مردان و زنان غیبگو فعال میشوند و خبر میدهند که چه کسی رئیس جمهور میشود و یا آیندهی کشور در سالهای آینده چگونه خواهد بود.
مطبوعات خبر بسیار دردناک و شگفتانگیزی منتشر کردند مبنی بر این که در آمریکا بیش از هشت نفر که از یک سبک عقل به نام «جون» تبعیت کرده بودند، خودکشی کردند. این افراد گمراه به پیروان خود دستور داده بودند که از جامعه کناره بگیرند تا پاک شوند و شعایر خرافی ویژهی خود را انجام دهند. زمانی که رهبرشان تصمیم به مرگ دسته جمعی گرفت، همهی آنان با اختیار خود به استقبال مرگ رفتند و خودکشی کردند و قبل از آن کودکان خود را سر بریدند.
خبرگزاریها گزارش دادند که در کرهی جنوبی دجّال و دروغپردازی است که میلیونها انسان از او پیروی میکنند و از هر فردی که در آمریکا رئیس جمهور شده محبوبتر است از این راه میلیاردها دلار و کاخهای بسیار باشکوهی را بدست آورده است.
روشنترین دلیل بر وجود عقلیت خرافی در دنیای معاصر چشمی است که جهت دفع چشم زخم حسودان بر دلار آمریکا ترسیم شده است.
کسی که اخبار جادوگران و شعبدهبازان را در کشورهای عربی و اسلامی پیگیری کند، درمییابد که اوضاع این کشورها از فرانسه و آمریکا بهتر نیست در حالی که انتظار میرود جادوگران در کشورهای اسلامی که دین اسلام جادوگری را حرام قرار داده و آن را یکی از هفت گناه کبیره به شمار آورده است، جادوگران بازار پر رونقی نداشته باشند.
جهت کسب اطلاعات بیشترخوانندگان گرامی برخی از اخباری که روزنامهها و مجلات کویتی در مورد جادو در کشور کویت در دورهای که من این موضوع را پیگیری میکردم ذکر نمودهاند، یادآور میشوم.
روزنامه «القبس» در شماره روز (۸ مارس۱٩٧٩) خبری منتشر کرد مبنی بر دستگیری یک زن شعبدهباز که به جادو و شعبدهبازی مشغول بود و برای هر جلسه از بیماران خود مبلغ بیست دینار کویتی دریافت میکرد.
در شماره روز ۲۱ ژوئن ۱٩٧٩ روزنامه القبس آمده است: دادگاه جرایم غیرجنایی، فردی شعبدهباز به نام «سکینه» را به اتهام حیلهگری، جادو و شعبده بازی محکوم کرد و نزد او مقداری خرمهره و سنگهایی یافته شدکه با آنها به جادوگری میپرداخت. این زن حدود بیست سال مشغول این کار بوده و در مقابل هر جلسه چهل و پنج تا پنجاه دینار را دریافت میکرده است.
یکی از شگفت انگیزترین اخبار منتشر شده در این زمینه خبر شعبدهبازی است که ادعا میکند که میتواند بیماران روانی را با روشهای شگفتآوری معالجه کند. در شماره روز ۲۱ ژانویه ۱٩۸۰ روزنامه القبس آمده است: شعبدهبازی موسوم به «عودا» در خیمهای در صحرا از قربانیان خود استقبال میکرد و با وارد کردن سیخهای آهن در بدن آنان بطوری که از طرف دیگر بدنشان بیرون شود، آنان را درمان میکرد. به این هم بسنده نمیکرد بلکه با سیخ یا شمشیر بیماران خود را میزد و مأموران انتظامی مقداری پول که محصول نیرنگ و شعبدهبازی این نیرنگباز است از او کشف و ضبط کردهاند.
روزنامه القبس در شماره روز ۱۸ ژانویه ۱٩۸۰ گزارش داد که مأموران انتظامی، نگهبانی را دستگیر کردند که به زعم این که طلسمهایی را میسازد که بوسیلهی آن زن را محبوب شوهرش میکند مشغول انجام دادن سحر و شعبدهبازی بود. در شماره روز ۲٧ ژانویه ۱٩۸۰ خبری ذکر شده مبنی بر دستگیری یک زن شعبدهباز و پسرش به جرم انجام دادن سحر و شعبدهبازی.
در شماره روز۱۱ ژوئیه ۱٩۸۰ هم خبر دستگیری مردی نود ساله به اتهام انجام دادن جادو درج شده است. مأموران مقداری کاغذ، خرمهره، گوش ماهی، سر هدهد و پای گرگ از این پیرمرد کشف و ضبط کردهاند.
در شماره روز ۱۶ ژوئیه ۱٩۸۰ خبری درج شده است مبنی بر دستگیری زنی به نام فاطمه در استان پایتخت (کویت) به اتهام انجام دادن سحر که یک حجاب را به مبلغ پنجاه دینار میساخت. این زن در سحر خود از مرغ و مقداری شکر استفاده میکرد. وی از بیمار میخواست تکهی شکر را در محل حساسی قرار دهد و مرغ را زیر تخت بگذارد.
در تاریخ ۸ اکتبر ۱٩۸۰ روزنامه القبس از دستگیری زن شعبدهبازی به نام «وبریه» خبر داد که به جادوگری مشغول بود.
روزنامه السیاسه در تاریخ ۲۸ مه ۱٩۸۰ خبری را منتشر کرد مبنی بر اینکه راهبهی سوری در «رمیثیه» مردم را بوسیلهی دعاها و طب عربی مداوا میکند و مردم برای رسیدن به او دو سال در نوبت میمانند.
در تاریخ ۲۵ ژوئیه ۱٩٧٩ روزنامه القبس سخنان آقای عبدالکریم جعفر مدیر دفتر وزیر بهداشت کویت را منتشر کرد که در آن بیماران کویتی را از یک شعبدهباز اردنی به نام «مدلله» که برای درمان پیش او میرفتند بر حذر داشته است.
مدیر دفتر وزیر در سخنان خود گفته است که وی به دستور وزیر بهداشت به اردن رفته و شش روز را در آنجا سپری کرده است تا بر نیرنگهای این شعبدهباز که بیماران از کشورهای دور از جمله کویت نزد او میروند اطلاع پیدا کند. به گفتهی وی این زن روزانه حدود سی بیمار را ویزیت میکند ولی تاکنون ثابت نشده است که هیچ بیماری توسط او شفا یافته باشد.
روزنامه القبس در تاریخ ۱۲ اوت ۱٩۸۵ نوشت که یک شعبدهباز، نسخهای خرافی را به مبلغ هزار و پانصد دینار به یک زن فروخت. این زن نازا بود و این شعبدهباز ادعا کرده بود که میتواند او را صاحب فرزند کند. پس از، از دست دادن فرصت این زن فهمید که مبلغ زیادی را در مقابل تعدادی کاغذ که با کلمات و حروف و موادی که ارزش یک دینار هم ندارند سیاه شده، پرداخت نموده است.
روزنامه السیاسه در تاریخ ۱۲ مه ۱٩۸٧ خبری را با این مضمون منتشر کرد که زنی توانسته است صد و پنجاه هزار دینار کویتی را از یک مرد ثروتمند بدست آورد. این مرد ادعا کرده که این زن او را سحر کرده و پس از این که آب مرغی به او داده او را عاشق خود ساخته و در نتیجه وی را خواستگاری کرده است. آن زن مقداری مال را از وی خواسته و او هم آن مال را در اختیارش گذاشته و پس از آن دیگر آن زن را ندیده است.
در شماره روز ۲۱ فوریه ۱٩۸٧ روزنامه القبس آمده است که مردی شعبدهباز توانسته است مبلغ هنگفتی را از کویتیها و خارجیانی که از بیماریهای روانی رنج میبرند دریافت کند. این مرد بعداً فرار کرده و تعدادی طلسم از خود بر جای گذاشته که هیچ دردی را درمان نمیکنند.
روزنامه السیاسه، در تاریخ ۲۱ مه ۱٩۸۶ تصاویر طلسمهایی را منتشر کرده که کلمات آنها نامفهوم است و شامل آیات قرآنی جابجا و توسلهای شرکآلود است.
در ادامه این روزنامه آمده است: شبکهای از شعبدهبازان در کویت این طلسمها و خرافات را ترویج میکنند و هر طلسم گاهی به هزار و پانصد دینار میرسد. به گفتهی این روزنامه افراد این شبکه در مناطقی که ساکنان آن ساده لوح هستند و به آسانی میتوان آنان را فریب داد در حال افزایش هستند.
این شعبدهبازان در اجرای مراسم جادوگری خود از چیزهای زیادی استفاده میکنند، مثلاً مدال پیچیده شده با یک نخ را بر ضد سحر، و خرمهره را برای جلب شانس و محبت، رزق و روزی و جدایی انداختن میان زن و شوهر بکار میبرند. آنان همچنین از فنجان؛ کف خوانی، دف زنی، عود، گوش ماهی و کاسهی نجات استفاده میکنند. آنان از مشتریان خود هم چیزهای شگفت انگیزی درخواست میکنند، مثلاً برخی یک گوسفند سیاه یا یک برهی سفید یا شاخدار از آنان میخواهند، برخی هم از آنان میخواهند که خروسی را ذبح کنند و آن را در قبرستان دفن نمایند.
[۴۵] مراجعه کن به مجله «الحوادث» چاپ لندن، شماره (۱۴۲۳)، تاریخ (۱۰/۲/۱٩۸۴) [۴۶] مراجعه کن به: روزنامه القبس کویت، تاریخ (۱۲/٧/۱٩۸۸) [۴٧] مراجعه کن به: ضمیمهی روزنامهی الانباء کویتی، تاریخ(۲۲/۶/۱٩۸۸)