دنیای سحر و شعبده بازی

فهرست کتاب

۱- تعریف سحر در لغت

۱- تعریف سحر در لغت

سحر در زبان عربی به هر چیزی که علت آن پنهان و دقیق باشد، اطلاق می‎شود، به همین علت عرب‎ها در مورد چیزهای بسیار پوشیده و پنهان می‎گویند: «أخفی من السحر»یعنی از سحر پنهان‎تر است. عرب‎ها زیبایی چشم‎ها را هم به سحر توصیف می‎کنند، چرا که چشم‎ها با تیرهای خود به صورت پنهانی دل‎ها را مورد هدف قرار می‎دهند. بیان هم به سحر توصیف می‎شود از جمله در فرموده‎ی پیامبر صکه می‎فرماید: «إن من البیان لسحرَ» [۴۸]یعنی برخی از بیان سحر است. علت این که برخی از بیان‎ها سحر نامیده شده است این است که این نوع بیان‎ها مورد پسند شنوندگان قرار می‎گیرند و دل‎های آنان را جذب می‎کنند و بر نفس آنان غالب می‎شوند و اشیاء را از حقیقت و جهت خود بر می‌گردانند. سَحَری هم «سحور» نامیده شده است، چون به صورت پنهانی در آخر شب خورده می‎شود. ریه هم بخاطر پنهانی و دقت مجراهای آن به اجزای بدن سحر نامیده می‎شود. عرب‎ها سحر را بر خدعه و نیرنگ هم اطلاق می‎کنند، زیرا علت آن پنهان و دقیق است. کلمه‎ی سحر در این بیت لبید به همین معنا به کار رفته است:

فإن تسألینا فیم نحنُ فإنّنا
عصافیرُ في هذا الأنامِ المُسحَّرِ

[۴٩] «اگر از ما سؤال می‎کنی که ما چه کار می‎کنیم، پس (بدان که) ما گنجشک‎هایی هستیم در میان این انسان‎های فریفته شده».

[۴۸] این حدیث را امام بخاری در صحیحش، در کتاب «الطب»، باب «إن من البیان لسحرً» روایت کرده است. بخاری به نقل از عبدالله بن عمربگفته است: دو مرد از طرف مشرق آمدند و خطبه‎ای خواندند و مردم از بیان آنان تعجب کردند، پس پیامبر صفرمود: «برخی از بیان سحر است». برخی از علما گفته‎اند: این حدیث بمنزله‎ی ذم است، چون گاهی شخصی که حق به جانب او نیست از شخص صاحب حق فصیح‎تر است و با بیان خود مردم را مسحور می‎کند و بدین ترتیب حق را ضایع می‎کند. مذموم بودنش بدین خاطر است که شخص فصیح باطل را درست و زیبا جلوه می‎دهد بطوری که شنونده آن را حق تصور می‎کند. برخی از علما هم این حدیث را بر مدح و تشویق به زیباسازی سخن و الفاظ حمل کرده‎اند. بلاغت زمانی پسندیده است که به حد اطناب و زیاده‎گویی نرسد و باطل را به صورت حق نشان ندهد. (مراجعه کن به: فتح الباری (۱۰/۲۳٧) و تفسیر قرطبی (۲/۵۴) [۴٩] در مورد معنی لغوی سحر به لسان العرب (۲/۱۰۶) و قاموس المحیط ۵۱٩) و کتاب‎های لغت مراجعه کن.