دنیای سحر و شعبده بازی

فهرست کتاب

۳- تفاوت سحر با معجزه و کرامت

۳- تفاوت سحر با معجزه و کرامت

با بررسی کردن در تفاوت سحر با معجزه و کرامت، حقیقت سحر روشن می‎شود. بسیاری از مردم سحر را با معجزه و کرامت در می‌آمیزند و معتزلیان حقیقت سحر را انکار کرده‎اند، چون نتوانسته‎اند جادو را از معجزه تشخیص دهند.

تفاوت جادو با معجزه و کرامت در این مورد است:

۱- جادو علمی است که از طریق یادگیری و مهارت پیدا کردن بدست می‎آید. خداوند متعال می‎فرماید:

﴿فَيَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ[البقرة: ۱۰۲].

«از آنان چیزهایی می‎آموزند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‎افکنند».

﴿إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖۖ[طه: ۶٩].

«آنچه که انجام داده‎اند، نیرنگ ساحر است».

و موسی به جادوگران گفت:

﴿مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَيُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ٨١[يونس: ۸۱].

«آنچه شما ارائه دادید، سحر است و حتماً خداوند آن را نابود و باطل خواهد کرد، خداوند کار مفسدان را شایسته نمی‎گرداند».

سحر در واقع با تحمل و رنج گفتار و کردار صورت می‎گیرد، در حالی که کرامت، عطا و بخششی از جانب خداوند است که هیچ نیازی به تحمل و رنج ندارد. معجزه نیز چنین است و به پیامبران و فرستاده‎های خدا داده می‎شود. [۵٩]

ابن خلدون می‎گوید: «معجزه نیرویی است که تأثیر بزرگی بر نفس انسان می‎گذارد و صاحب معجزه در انجام دادن کار اعجازآمیز خود از جانب خداوند مورد تایید قرار می‎گیرد، ولی ساحر کار خارق عادت خود را با نیروی نفسانی خود و گاهی با همکاری شیاطین انجام می‎دهد». [۶۰]

۲- معجزه و کرامت توسط انسان فاسق انجام نمی‎گیرند ولی انجام دهنده جادو تنها انسان فاسق می‌باشد. «پیامبری که معجزه از او سر می‎زند از نظر پیدایش، تولد، مزایا، اخلاق، آفرینش، صداقت، ادب، مهربانی و دوری از پستی‎ها و دروغ و نیرنگ از همه‎ی انسان‎ها برتر است در حالی که جادوگر کاملاً برعکس این موارد است و هر جا یافته شود در میان مردم مبغوض و حقیر است و دوستان و پیروان وی هم در صدد رسیدن به باطل هستند». [۶۱]

ابن حجر می‎گوید: «باید وضعیت کسی که کار خارق عادت را انجام می‎دهد، بررسی شود، اگر آن شخص پایبند شریعت بود و از گناهان کبیره دوری می‎کرد، کارش کرامت و در غیر این صورت جادو خواهد بود، زیرا این کار او یکی از انواع سحر مانند یاری کردن شیاطین نشأت می‎گیرد.

شیخ الإسلام ابن تیمیه/ در مورد جادوگران، منجّمان، کاهنان و کسانی که در زمینه‎ی علم و زهد و عبادت تلاش می‎کنند ولی به آنچه که پیامبران آورده‎اند ایمان نمی‎آورند و سخنان آنان را باور نمی‎کنند و از دستورات آنان اطاعت نمی‎نمایند می‎گوید: «همه‎ی این‎ها باید تکذیب شوند و در اعمالشان گناه و نافرمانی باشد مانند نوعی شرک، ستم، فواحش، غلو و یا بدعت در عبادت، و به همین خاطر شیاطین بر آنان نازل می‎شوند و با آنان همراه می‎گردند و بدین ترتیب آنان جزو اولیای شیطان قرار می‎گیرند نه اولیای رحمان. خداوند می‎فرماید:

﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ٣٦[الزخرف: ۳۶].

«و هرکس از یاد خدا غافل و روگردان شود، شیطانی را مأمور او می‎سازیم و این شیطان همواره همدم او می‎گردد».

ذکر خدای رحمان همان قرآن کریم است که خداوند، پیامبر صرا با آن مبعوث کرده است، هرکس به قرآن ایمان نیاورد و آن را تصدیق نکند و به وجوب اطاعت از دستورات آن اعتقاد نداشته باشد، در واقع از قرآن روی‎گردان شده و در نتیجه شیطانی برای او مسخر می‎شود که او را همراهی خواهد کرد. بنابراین اگر کسی در نهایت زهد شب و روز مشغول ذکر خدا شود و در عبادت و بندگی او تلاش نماید ولی از ذکری که نازل کرده است- یعنی قرآن کریم - پیروی نکند، جزو اولیای شیطان به شمار می‎آید اگرچه در هوا پرواز کند و یا بر سطح آب حرکت نماید، چون در واقع شیطان او را در هوا حمل می‎کند و به پرواز در می‎آورد». [۶۲]

ابن خلدون در این زمینه می‎گوید: «از جادوگر هیچ کار نیکی صادر نمی‎شود و (سحر خود را) هیچ وقت در راه‎های نیک بکار نمی‎برد و صاحب معجزه هیچ شری از او صادر نمی‎شود و (معجزه را) هیچ وقت در راه‎های بد بکار نمی‎برد، گویی که این دو در اصل فطرت خود نقیض یکدیگرند، و خداوند هرکه را بخواهد هدایت می‎کند و او توانمند و باعزت است و هیچ پروردگاری جز او نیست». [۶۳]

۳- معجزه‌های پیامبراندارای حقیقت هستند و باطن شان مانند ظاهرشان است و هر‌چه در آن‎ها به تأمل بپردازی، بیشتر به صحّت آن‎ها پی می‎بری و اگر تمام مخلوقات تلاش کنند مانند آن را انجام دهند ناتوان خواهند شد، ولی کارهای جادوگران و تخیّلات آنان نوعی نیرنگ و چابکدستی است برای نشان دادن چیزهایی که حقیقت ندارند، و آنچه هم که نشان داده می‎شود، حقیقت ندارد. با تأمل و تحقیق می‎توان به این نکته پی برد. هرکه هم بخواهد می‎تواند جادوگری را بیاموزد و به جایگاه دیگر جادوگران دسترسی پیدا کند و کارهایی مانند آنان انجام دهد». [۶۴]

قرافی هم به این موضوع پرداخته و در تفاوت میان سحر و معجزه گفته است: «تفاوت بین سحر و معجزه در این است که در جادو و طلسم چیزی خلاف عادت وجود ندارد، بلکه یک امر عادی است که طبق سنت الهی و بر اساس اسباب و مسبّبات انجام می‎گیرد، ولی این اسباب تنها برای تعداد اندکی از مردم فراهم می‎شوند مانند داروهایی که از آن‎ها کیمیا ساخته می‎شود، و گیاهانی که از آن‎ها نفتی درست می‎شود که دژها و صخره‎ها را می‎سوزاند، و از آن‎ها روغنی ساخته می‎شود که هرکس آن را بر خود بمالد، آهن او را نمی‎برد، و مانند سمندل که حیوانی است که آتش بر او تأثیر نمی‎گذارد و تنها در آتش پناه می‎گیرد. تمام این‎ها کارهای شگفت‎انگیزی هستند که به ندرت در جهان به وقوع می‎پیوندد، ولی اگر اسباب آن‎ها فراهم گردد طبق روال عادی خود واقع می‎شوند.

همچنین اگر اسبابی که خداوند طبق معمول برای جادو قرار داده است فراهم گردند، سحر تحقق پیدا خواهد کرد.

سیمیا (که نوعی سحر است) و غیر آن هم طبق اسباب عادی به وقوع می‎پیوندند، ولی کسانی که این اسباب را می‎شناسند تعداد کمی هستند. اما معجزات اسباب معمولی ندارند، پس خداوند اسبابی را در جهان قرار نمی‎دهد که دریا را ببندند و یا کوه‎ها را در هوا به حرکت در آورند و امثال آن‎. منظور ما از معجزه آن چیزی است که خداوند در جهان می‎آفریند که پیامبران(با معاندان) روبرو شده و مبارزه می‎کنند و میان سحر و معجزه تفاوت زیادی است». [۶۵]

آنچه که این دو دانشمند (جصّاص و قرافی) گفته‎اند، درست است، زیرا شبیه معجزه را نمی‎توان انجام داد و انسان از اسباب آن اطلاعی ندارد، ولی سحر دارای اسباب پنهانی است که برخی از مردم آن‎ها را نمی‎دانند ولی تعداد کمی از آن‎ها اطلاع دارند و گاهی در یک دوران شناخته نمی‌شوند اما در دوره‎های بعدی شناسایی می‌شوند.

مثلاً در قدیم برخی از کسانی که با جن ارتباط برقرار می‎کردند، جنیان «چیز شفافی مانند آب و شیشه به آنان نشان می‎دادند و آنچه را که از آنان می‎خواستند در موردش خبر دهند، برایشان در آن چیز شفاف نمایش می‎دادند و آنان به مردم خبر می‎دادند و همچنین سخن کسانی که از ولی آنان درخواست کمک می‎کردند و به وی می‎رساندند و پاسخ وی را هم برای آنان می‎بردند». [۶۶]

امروزه بشر توانسته است به آنچه که جن در گذشته به آن رسیده بود برسد، و دور و نزدیک آن را می‎دانند. تلفن، رادیو و ماهواره‎هایی که شبانه روز اخبار را منتقل می‎کنند باعث می‎شوند که ما از چیزهایی اطلاع پیدا کنیم که مردم در قدیم آن را نهایت سحر و جادو سحر می‎دانستند و شیاطین بندگان را با آن گمراه می‎کردند و امکان استفاده از آن‎ها را به بندگان نمی‎دادند تا زمانی که آنان را بنده خود می‎کردند.

انتقال از مکانی به مکانی دیگر با سرعت زیاد امروزی در مدت زمانی کوتاه انجام می‎گیرد ولی آنچه که شیاطین در گذشته با این سرعت منتقل می‎کردند مردم از آن شگفت زده شدند. خداوند به ما خبر داده است که شیاطین از توانایی‎های شگفت‎انگیزی برخوردارند و می‌توانند با آن در این جهان منتقل شوند و هرکه را بخواهند منتقل کنند.

۳- معجزه باطل نمی‌شود ولی جادو باطل خواهد شد، زیرا یک جادوگر و یا یک فرد داناتر از او می‌تواند سحرش را باطل کند، به همین علت بین جادوگران و شیاطین آنان درگیری‎ها و جنگ‌هایی رخ می‌دهد. گاهی پرهیزگاران و مؤمنان با یقینی که خداوند به آنان داده است و با آیات و دعاها و اذکاری که تلاوت می‎کنند جادوی جادوگران را باطل می‎گردانند. گاهی برخی از پرهیزکاران در محفل این منحرفان حاضر شده و آیة‎الکرسی را تلاوت کرده‎اند و جادوگر نتوانسته است چیزی را انجام دهد و گاهی هم برخی از این منحرفان در هوا پرواز کرده‎اند و وقتی که این پرهیزکاران شروع به تهلیل کرده‎اند، بر زمین افتاده‎اند.

ابن خلدون می‎گوید: در پرچم کسری که «درفش کاویانی» نامیده می‎شد وفق مئینی عددی (طلسمی که بر اساس مربع بنا شده است) زربافت وجود داشت و آن را به اشکال فلکی خاصی که برای این وفق رصد کرده بودند، در آورده بودند. اهل طلسم و اوفاق بر این باور بودند که این پرچم مخصوص پیروزی در جنگ‎هاست، و هر پرچمی که این طلسم در آن یا با آن باشد هرگز شکست نمی‎خورد.

ولی این پرچم در جنگ قادسیه افتاد همانطور که فرمانده‎ی ایرانیان رستم نقش بر زمین شد و در خاک غلتید. ایمان اصحاب پیامبر صو تمسّک آنان به کلمه‎ی خداوند به عنوان مدد الهی با سحری که در این پرچم بود مقابله کرد و تمام گره‎های سحری آن باز شد و در برابر لشکریان ایمان پایدار نماند و آنچه که انجام داده بودند، باطل گردید.

۴- هر فرد، خواه جادوگر و یا فرد عادی باشد می‎تواندجادو کند و یک گروه می‎توانند بطور همزمان جادوگری را بیاموزند و آن را انجام دهند، در حالی که هیچ کس (بجز صاحب معجزه) نمی‎تواند چیزی مثل معجزه انجام دهد. [۶٧]

۵- تفاوتی که متکلّمان بر آن تکیه کرده‎اند به «تحدّی» بر می‎گردد، و آن ادعای وقوع معجزه بر اساس مدعای پیامبر صاست. متکلّمان در این زمینه گفته اند: جادوگران از مثل این تحدی بازداشته شده‎اند و نمی‎توانند چنین تحدّی را انجام دهند. وقوع معجزه هم طبق ادعای شخص دروغگو مقدور نیست، زیرا دلالت معجزه بیانگر راستگویی یک امر عقلی است، چون صفت (و ماهیت) معجزه تصدیق (و تأیید پیامبر صاست، پس اگر معجزه با دروغ هم واقع شود، شخص صادق و راستگو به دروغگو تبدیل می‎شود و این محال است، بنابراین هرگز معجزه توسط شخص دروغگو انجام نمی‎گیرد. [۶۸]

[۵٩] مراجعه کن به: فتح الباری (۱۰/۲۲۳) [۶۰] ابن خلدون، المقدمه (٩۳۲) [۶۱] القرافی، الفروق (۴/۱٧۰) [۶۲] ابن تیمیه، مجموع الفتاوی (۱۱/۱٧۳) [۶۳] ابن خلدون، المقدمه (٩۳۵) [۶۴] جصّاص، احکام القرآن (۱/۴٩) [۶۵] القرافی، الفروق (۴/۱۶۸) [۶۶] ابن تیمیه، مجموع فتاوی (۱۱/۳۰٩) [۶٧] قرطبی، تفسیر قرطبی (۲/۴٧) [۶۸] ابن خلدون، المقدمه(٩۳۵)