۳- فرستادگان الهی به این خواستهی درونی انسان پاسخ دادهاند
شریعتها و آیینهای الهی و فرستادگان خدا این گرایش انسان را اشباع کردهاند. دربارهی جهان نادیدنی که قرآن آن را «عالم الغیب» نام نهاده، برای مردم صحبت کردهاند. پروردگار آنها را از خودش، نامهایش و ویژگیها و کارهایش باخبر نموده است، همانطور که از دنیای فرشتگان و جن ها سخن گفته است. خداوند به تفصیل از مرگ و سختیهای آن، از قبر و سؤال منکر و نکیر و حالات قبر و از رستاخیز و بهشت و دوزخ برای مردم سخن گفته است.
پروردگار انسانها را از بسیاری از رویدادهایی که در آینده بر روی همین کرهی خاکی اتفاق میافتد آگاه کرده است، مانند موسی و عیسی که از جانب او مژدهی آمدن پیامبر ما محمد صرا دادهاند.
هر پیامبری امت خویش را از دجّال ترسانده و برحذر داشته است. عبدالله بن عمربمیگوید: پیامبر خدا برخاست و خداوند را به آنچه شایستهی اوست ستایش کرد، سپس از دجال نام برد و گفت: «إِنِّي لَأُنْذِرُكُمُوهُ وَمَا مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَنْذَرَهُ قَوْمَهُ وَلَكِنِّي سأقول فِيهِ قَوْلًا لَمْ يَقُلْهُ نَبِيٌّ لِقَوْمِهِ أَنَّهُ أَعْوَرُ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِأَعْوَرَ» [۳۰۴]یعنی من شما را از او هشدار میدهم، تمام پیامبران ملت خود را از او برحذر داشتهاند، اما من چیزی به شما میگویم که هیچ پیامبری پیش از من به قومش نگفته، او یک چشم دارد و خداوند اینطور نیست.
از انسسروایت شده که پیامبر خدا صفرمود: «مَا بُعِثَ نَبِيٌّ إِلَّا أَنْذَرَ أُمَّتَهُ الْأَعْوَرَ الْكَذَّابَ أَلَا إِنَّهُ أَعْوَرُ وَإِنَّ رَبَّكُمْ لَيْسَ بِأَعْوَرَ وَإِنَّ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ كَافِرٌ» [۳۰۵]یعنیهر پیامبری که فرستاده شده امتش را از آن یک چشم دروغگو ترسانده، پس بدانید که او یک چشم دارد و پروردگار شما این طور نیست و بر پیشانی او کافر نوشته شده است).
هرکس در امور غیبی که قرآن و رسول خدا ما را از آن باخبر کرده، با دقت بنگرد آیات و روایات زیادی در این باره می یابد. و من مقداری از روایات را در کتابم «القيامة الصغری»قیامت کوچک گرد آوردهام.
یکی از این اخبار درست آن بود که دولت روم به زودی ایرانیان را در چند سال آینده شکست خواهند داد، و نیز ابوبکر، عمر، عثمان و علیشبه ترتیب جانشین پیامبر میشوند و آشتی حسن بن علی پسر ابوطالب میان دو گروه درگیر، و زمامداری حکومت توسط بنیامیه.
از دیگر خبرهای پیش بینی شده نشانه های قیامت است مانند: دود، ظهور دجال، آتشی که هنگام نزدیکی قیامت بیرون میآید و مردم را به محشر گرد میآورد، بیرون آمدن چهارپا و برآمدن خورشید از مغرب. [۳۰۶]
ایمان داشتن به چنین خبرهایی لازم و ضروری است، زیرا از جانب خداوندی که از همۀ امور باخبر است اعلام شده است، و او مؤمنانی را که به غیب و خبرهای گفته شده از جانب خدا یا پیغمبرش باور دارند ستوده است: ﴿الٓمٓ١ ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ﴾[البقرة: ۱-۳].
«این همان کتاب است و هیچ شکی در آن نیست، مایهی هدایت پرهیزکاران است، آنهایی که به غیب ایمان دارند».
[۳۰۴] صحیح بخاری: کتاب الفتن، بابُ ذکر الدجال، نیز فتح الباری (۱۳/٩۰) [۳۰۵] صحیح بخاری، کتاب الفتن، باب ذکر الدجال، فتح الباری (۱۳/٩۱). صحیح مسلم، کتاب الفتن، باب ذکر الدجال و صفه مامعه (۴/۲۲۴۸)، شمارهی حدیث (۲٩۳۳) [۳۰۶] بنگرید به کتاب ما: القیامه الصغری.
شیوهی دستیابی فرستادگان به غیب
روشی که خداوند فرستادگان و پیامبرانش را از اخبار غیب و آیینها واحکام باخبر میکند وحی است:
﴿۞إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَٰرُونَ وَسُلَيۡمَٰنَۚ وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا١٦٣﴾[النساء: ۱۶۳].
«ما به تو وحی کردیم، همان طور که به نوح و پیامبران پس از او وحی فرستادیم، نیز وحی کردیم به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان، به داوود هم زبور عطا کردیم».
و وحی چنان بود که پیامبر بدون این که صدایی بشنود، آنچه را که میخواست به او ابلاغ کند در درون خود می یافت، گاهی خداوند با او طوری سخن می گفت که او پروردگار را نمیدید و گاهی هم فرشته ای به سویش میفرستاد تا آنچه را خدا به او سپرده بود، به پیامبر وحی کند.
﴿۞وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحۡيًا أَوۡ مِن وَرَآيِٕ حِجَابٍ أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا فَيُوحِيَ بِإِذۡنِهِۦ مَا يَشَآءُۚ إِنَّهُۥ عَلِيٌّ حَكِيمٞ٥١﴾[الشورى: ۵۱].
«هیچ انسانی را این مقام و مرتبت نیست که خداوند با او سخن بگوید مگر از طریق وحی یا از پس پرده، یا این که فرستادهای الهی بفرستد و آنچه را که خدا خواسته به او وحی کند، خداوند بلند مرتبه و با حکمت است».
از لابلای آیات و روایات گوناگون، چگونگی وحی فرشته به پیامبر صروشن شده است، فرشتهی وحی به سه طریق بر او نازل میشد:
۱- پیامبر خدا صجبرئیل را به شکل اصلی اش که خداوند آفریده بود، میدید و جبرئیل وحی خدا را به او القا میکرد، این حالت دو بار برای پیامبر رخ داد.
۲- وحی مانند صدای زیر و بَم زنگ بر پیامبر میآمد و بلافاصله جبرئیل از نزد پیامبر میرفت در حالی که آنچه را که گفته بود، پیامبر دریافت می کرد و می فهمید. در این حالت صورت پیامبر می درخشید، بدنش سنگین میشد و وحی در روز بسیار سرد بر او وارد میشد و جبرئیل از او جدا میگشت در حالی که پیامبر غرق در عرق بود، و حاضران صدایی مانند صدای زنبور عسل نزد سر پیامبر میشنیدند. پیامبر صهنگام نازل شدن وحی هرگز صحبت نمیکرد، و هنگامی که فرشته میرفت، پیامبر تمام آنچه را که به او وحی کرده بود، درک می کرد.
۳- فرشتهی وحی به شکل انسانی ظاهر می شد و با او صحبت میکرد، هرآنچه میگفت پیامبر حفظ میکرد و این سادهترین و سبکترین حالتهای وحی بر پیامبر بود. [۳۰٧]
[۳۰٧] در این باره بنگرید به کتاب ما: الرسل و الرسالات ص (۵٩)