۵-بدیُمنی در سه چیز است
اگر کسی بپرسد: در برخی احادیث ذکر شده که بدیمنی در سه چیز وجود دارد: خانه، زن و اسب، نهی از فال بد چگونه با این حدیث سازگاری دارد؟ مانند حدیثی که عبدالله بن عمربنقل میکند: «لَا عَدْوَى وَلَا طِيَرَةَ إِنَّمَا الشُّؤْمُ فِي ثَلَاثٍ فِي الْفَرَسِ وَالْمَرْأَةِ وَالدَّارِ»واگیری و فال بد درست نیست، بدیمنی تنها در سه چیز است: اسب، زن و خانه.
در روایت دیگری چنین آمده است: «نزد پیامبر خدا صاز بدیمنی صحبت کردند، فرمود: «إِنْ كَانَ الشُّؤْمُ فِي شَيْءٍ فَفِي الدَّارِ، وَالْمَرْأَةِ، وَالْفَرَسِ»اگر وجود داشته باشد، در خانه، زن و اسب است. [۳۵۳]
نووی میگوید: «دانشمندان دربارهی این حدیث اختلاف نظر دارند، مالک و گروهی دیگر گفتهاند همان است که از ظاهرش خوانده میشود، گاهی خداوند سکونت در خانه را سبب زیان یا هلاکت میگرداند، همچنین انتخاب زن، اسب و یا خدمتکار گاهی به قضای الهی سبب هلاکت می شوند. معنای حدیث این است که گاهی در این سه چیز بدیمنی پدید میآید، همان طور که در روایت «اگر بدیمنی در چیزی نباشد» نیز به آن تصریح کرده است. خطابی و بسیاری دیگر گفتهاند حدیث در معنای استثنا از بدفالی است، بدین معنا که از فال بد نهی شده مگر این که شخص خانهای داشته باشد که در آن ساکن شود یا زنی که از صحبت کردن با او راضی نباشد، یا اسب و خدمتکار، که باید آنها را با فروختن و طلاق دادن و عوض کردن یا مانند آن رها کند.
گروهی دیگر می گویند: بدیمنی خانه در کوچکی آن و همسایهی ناباب و اذیت و آزار آنان است، و بدیمنی زن در نازایی، بدزبانی و مشکوکی اوست و بدیمنی اسب در آن است که با آن کارزار نشود، و نیز گفتهاند: بدیمنی اسب گران بهایی آن است. و در مورد خدمتکار آمده است که بدیمنی او در بداخلاقی و بی تعهّدی نسبت به کاری است که بر عهدهی او گذاشته شده است، و نیز گفتهاند منظور از بدیمنی در این جا ناهماهنگی و عدم توافق است.
عدهای از دهریّون به همین بهانه حدیث «لا طیرة»را آماج حملات اعتراضآمیز خود قرار دادهاند.
ابن قتیبه و دیگران در پاسخ آنها گفتهاند: این مخصوص حدیث «لا طیرة»است مگر در این سه مورد.
قاضی میگوید: برخی فقها نقطهی اشتراک موارد مذکور در این احادیث را سه چیز میدانند:
۱- آنچه ضرری از آن ناشی شده باشد، و عادت ویژه یا عمومی نداشته باشد، که به آن اهمیت داده نمیشود، و شارح توجه به آن را منع کرده است و آن فال بد است.
۲- آنچه که از آن به عموم ضرر رسانده واقع می شود ولی به آن اختصاص ندراد، و به ندرت پیش میآید، مانند وبا که بر آن وارد نمیشوند و از آن بیرون نمیروند (یعنی جایی که وبا هست نباید رفت، و اگر در آن شهر بودهاند نباید به شهری دیگر بروند).
۳- آنچه که خصوصی است و نه عمومی مانند خانه و اسب و زن، در این مورد رهایی از آن جایز است. [۳۵۴]
اما آنچه علامه ابن قیم تحقیق کرده است: «این است که خبر دادن پیامبر به بدیمنی در این سه مورد به معنای اثبات فال بد نیست، بلکه مقصودش این است که خداوند چیزهایی بدیمن را میآفریند که برای کسی که به آن نزدیک می شود شوم است، و چیزهایی نیز میآفریند که بدیمنی و بدی به او نمیرساند، درست مانند این که خداوند به پدر و مادری فرزند مبارکی عطا می کند که در چهرهی او آثار نیکی را ببینند، و به خانوادۀ دیگری فرزندی میدهد که آثار بدی در صورتش پیداست، همین طور است دوستی و محبت که انسان بدست می آورد، خانه و زن و اسب نیز همین گونه اند.
خداوندی که نیکی و بدی و مبارکی و نحسی را آفریده است، برخی از این کالاها را نیز مبارک و خوشیمن آفریده و خوشبختی کسی را که به آنها نزدیک میشود با دستیابی به نیکی و برکت، مقدر کرده است، همچنین عدهای از آن را نحس و نامیمون خلق کرده که هرکس به آن نزدیک شود، بدیمنی او را فرا میگیرد. تمام این موارد بنا به تقدیر الهی است، همان طور که دیگر سبب ها را آفریده و آن را به مسبب های ضد و مختلف آن ربط داده است، او مشک و بوی خوش را از روح های پاک آفریده و لذت آن را به هرکس به آن نزدیک بشود چشانده است. تفاوت این دو با حس درک میشود، دربارهی خانهها و زنان و اسب ها نیز به همین گونه است، این یک نوع است، فال بد نیز یک نوع.
[۳۵۳] بخاری و مسلم روایت کردهاند، نیز نگاه کنید به جامع الاصول (٧/۶۳۱) [۳۵۴] شرح نووی بر صحیح مسلم (۱۴/۲۲۱)