۴- تفاوت بین جادو و حسد
جهت کسب آگاهی بیشتر در مشخص کردن معنی سحر لازم است که تفاوت بین جادو و حسد مورد بررسی قرار گیرد، چون برخی از مردم فرق این دو را نمیدانند، عربها میگویند: «حَسَدَهُ یَحسِدُهُ ویَحسُدُهُ حَسَدًا وحَسَّدَهُ»: یعنی حسود آرزو کرد که نعمت و فضیلت از شخص محسود گرفته شوند و به وی منتقل گردند.
و یا شخص حسود آرزو کرد که نعمت و فضیلت را از شخص محسود سلب کند.
شاعر عرب گفته است:
وترَی اللّبیبَ مُحَسَّدًا لم یجترِم
شَتمَ الرجالِ وعِرضُه مَشتُومُ
و شخص خردمند را میبینی که مورد حسادت قرار میگیرد و با وجود اینکه به کسی ناسزا نگفته است، آبروی او مورد ناسزا گفتن قرار میگیرد.
جوهری گفته است: حسد عبارت است از اینکه آرزو کنی نعمت از کسی که مورد حسادت واقع شده، سلب شود و به شما داده شود. گفته میشود: «حَسَدَهُ یَحسُدُهُ حسُوداً». [۶٩]
اگر انسان آروز کند که همانند نعمتی که به دیگری داده شده است به وی هم داده شود بدون اینکه آرزوی زوال نعمت از او را بکند، این امر غبطه نامیده میشود. این منظور میگوید: «غبطه این است که انسان آرزو کند نعمتی همانند نعمتی که به دیگری داده شده است به وی هم داده شود بدون اینکه آرزوی زوال نعمت او را بکند». [٧۰]
انسان حسود از نفسی پلید و خشمگین برخوردار است که از دو راه در کسی که مورد حسادت واقع شده تاثیر میگذارد: یکی از طریق قدرت ذاتی نفس که در این صورت در محسود تاثیر میگذارد چه محسود غایب باشد و چه حاضر، دیگری از طریق چشم حسود، که در این صورت تنها زمانی در محسود تاثیر میگذارد که وی حاضر باشد و شخص حسود با چشم شر و حسادت به وی نگاه کند، چون اگر سهواً یا بطور غیرعمد به او نگاه کند تاثیری در وی نمیگذارد.
کسی که از طریق این نگاه پلید نشأت گرفته از اعماق درون خود دیگران را بیمار میکند و یا آنان را مورد اذیت و آراز قرار میدهد به دو دلیل به آنان ضرر میرساند: یکی بخاطر شدت عداوت و حسادت، چون زمانی که چشم زخم زننده دشمن خود را میبیند و با نفس پلید خود او را مورد توجه قرار میدهد به وی ضرر میرساند، و دیگری بخاطر شیفته شدن به چیزی که در این صورت بیننده با دیدهی خودپسندی و بزرگبینی به چیزی نگاه میکند و در نتیجه روح او کیفیتی به خود میگیرد که در آن چیز تاثیر میگذارد.
ابن خلدون در کتاب «المقدمه» در مورد کسانی که با چشم زدن در دیگران تأثیر میگذارند گفته است: «و از قبیل این تأثیرات روحی چشم زدن است و این تاثیری است از جانب نفس شخص چشم زن هنگامی که با چشم خود ذات یا حالتی را میبیند و آن را نیکو میشمارد و در آن افراط میکند. از این نیکو شمردن حسدی پیدا میشود که با آن سلب آن چیز را از کسی که بدان متصف شده است میطلبد و در نتیجه این فساد او تاثیر میگذارد.
و این چشم زخم رساندن یک امر فطری است و تفاوت آن با دیگر تاثیرات نفسانی در این است که صدور این چشم زخم یک امر فطری و طبیعی است و هیچ وقت تخلف نمیکند و در اختیار صاحب آن نیست و نمیتواند آن را کسب کند، ولی تاثیرات دیگر اگرچه بعضی از آنها اکتسابی نیستند ولی صدور آنها به اختیار فاعل آنهاست و قوهای که در آنها هست فطری است نه خود صدور تاثیر آنها. به همین علت (فقها) گفتهاند: کسی که با سحر دیگری را بکُشد کشته میشود ولی کشندهی با چشم زخم کشته نمیشود و این تنها بدین علت است که این کار در شمار اعمال اختیاری وی نمیباشد که بخواهد آن را انجام دهد یا ترک کند بلکه وی در صدور آن عمل مجبور است».
جادوگر و حسود هردو در اینکه در صدد شر و بدی هستند مشترکاند ولی حسود با طبیعت و نفس و کینهای که نسبت به محسود دارد درصدد شر است در حالی که جادوگر با علم و کسب و شرک و یاری گرفتن از شیاطین به دنبال شر میرود. [٧۱]
شیاطین حسود و جادوگر را یاری میدهند، ولی حسود را یاری مینمایند بدون اینکه از شیاطین یاری بخواهند در حالی که جادوگر از شیطان میخواهد که او را یاری کند و چه بسا او را بجای خدا بندگی کند تا نیاز او را برآورده سازد. [٧۲]
خداوند هم در سورهی فلق پناه بردن به خداوند از شر حسود و جادوگر را در کنار هم قرار داده و فرموده است:
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ٢ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ٣ وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِي ٱلۡعُقَدِ٤ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ٥﴾[الفلق: ۱-۵].
«بگو پناه میبرم به خدای سپیدهدم، از شر هرآنچه خداوند آفریده است. و از شر شب آنگاه که کاملاً فرا میرسد، و از شر کسانی که در گرهها میدمند، و از شر حسود آنگاه که حسد میورزد».
پناه بردن به خدا از این دو شر، شامل هر شرّی میشود که از جانب شیاطین انس و جن انجام میگیرد، بنابراین سرچشمهی حسد و جادو هردو شیاطین انس و جن میباشند. [٧۳]
آیهی ﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ٥﴾بیانگر این است که برای حسود شرّی است که با آن فرد مورد حسادت را اذیت وآزار مینماید. بنابراین برای هیچ کس جایز نیست که مدعی شود حسود هیچ تاثیری بر فرد مورد حسادت نمیگذارد و به او هیچ ضرری نمیرساند. در این دوران حیواناتی از خشکی و دریا را میبینیم که با اشعهای که از چشم یا بدن آنان پیدا میشود میتوانند دیگر حیوانات را بکشند، پس چگونه نباید برخی از انسانها دارای نیرویی باشند که بتوانند با آن دیگران را مورد اذیت و آزار قرار داده و یا به آنان ضرر برسانند.
[۶٩] ابن منظور، لسان العرب (۱/۶۳۲) [٧۰] همان، (۱/۶۳۲) [٧۱] ابن قیّم الجوزیه، بدائع الفوائد (۲/۲۳۵) [٧۲] همان، (۲/۲۳۴) [٧۳] همان، ج(۲)/ص(۲۳۳)