۳- سحر مجازی
تفاوت این نوع با جادوی خیالی
سحر مجازی بر حیلههای علمی و آگاهی بر خواص اشیا و تردستی و دروغ نسبت به آدمهای ساده لوح و نظایر آن استوار است. شاید چنین پنداشته شود که این نوع از اقسام سحر خیالی است، اما این تصور نادرست است. جادوگری که ریسمانی را به شکل مار افعی در آورده که با وسیلهای که او حرکت میدهد، حرکت میکند، یا آنکه صورت سفید خود را با رنگ به سیاهی تبدیل میکند، یا آنکه دست خود را در آتش میگذارد و دستش نمیسوزد، زیرا ابتدا با مادهای مقاوم به آتش دست خود را آغشته است، هیچکدام از این اعمال از قبیل سحر خیالی نیست، همان گونه که گفتیم تخییل، یا نتیجه تاثیر در قوای ذهنی فرد جادو شده است و یا در نتیجه چشمبندی است تا کارها را برخلاف واقعیت ببیند.
جز ابن القیم کسی دیگر تفاوت میان این دو را تشخیص نداده است. او معتقد است که «سحر خیالی» در نتیجه تغییری که در شیء دیده شده یا بیننده بوجود آمده است پدید میآید.
کسانی که عملکرد جادوگران فرعون را مشاهده کردند یا در اثر تغییراتی که در ریسمانها و عصاها رخ داده بود جادو شدند (مثلاً اگر ساحران به روحهایی شیطانی پناه برده باشند تا آن را حرکت دهند و بینندگان گمان کرده باشند که خود حرکت میکنند) و یا در اثر تفسیر و تحولی که در بیننده بوجود آمده بود دچار سحر شدند و طنابها و عصاها را متحرک و جنبان میدیدند در حالی که در حقیقت ساکن و ایستا بودند.
ابن قیم میگوید: شکی نیست که جادوگر هردو را انجام میدهد، گاه در خود بیننده و احساس او تصرف میکند تا اشیا را برخلاف آنچه که هست ببیند، و گاه با پناه جستن به ارواح شیطانی در اشیای محسوس تصرف مینماید.
ابن قیم به شدت با کسانی که سحر جادوگران فرعون را در نتیجهی حیلههای ساختگی آنان میداند مخالف است و میگوید: شاید آنان در ریسمانها و عصاها چیزهایی مانند جیوه گذاشته بودند که موجب حرکت آن میشد، زیرا خاصیت جیوه آن است که چون در داخل چیزی ریخته شود و آن چیز در محل گرمی قرار داده شود به حرکت در میآید.
ابن قیم میگوید: دیدگاه آنان به دلایل گوناگونی پذیرفتنی نیست، زیرا اگر چنان بود، چنین کاری خیالی شمرده نمیشد بلکه یک حرکت واقعی بود و در نتیجه، جادو کردن چشم و سحر نامیده نمیشد بلکه فن و صنعتی از صنعتهای مشترک میان مردم بود. در حالی که خداوند میفرماید:
﴿فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ٦٦﴾[طه: ۶۶].
«موسی چنان به نظرش رسید که بر اثر جادوی ایشان بناگاه طنابها و عصاهای آنان مار شدهاند و میخزند و تند راه میروند».
واضح و آشکار است که اگر آن گونه که منکران میگویند طنابها و عصاها با نیرنگی به حرکت در آمده باشند، چنین کاری سحر نیست. اگر چنان میبود راه ابطال آن خارج ساختن جیوه از داخل ریسمانها و عصاها و بیان و افشای محلهای حاوی جیوه میبود و نیازی به انداختن عصای موسی و بلعیدن ریسمانها و عصاهای ساحران نبود.
دلیل دیگر آن است که در اجرای چنین نیرنگهایی به کمک گرفتن از جادوگران نیاز نیست، بلکه تنها مهارت سازندگان آن کافی است، و فرعون هم نیازی به تعظیم و ارج نهادن به آنان و تسلیم شدن در مقابل خواستههایشان و وعدهی پاداش به آنان نداشت.
همچنین در مورد این قبیل نیرنگها نمیگویند ﴿إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ﴾[طه: ٧۱].
«مسلماً او بزرگ شماست، بزرگی که به شما جادوگری آموخته». «زیرا تمام مردم در یادگیری و آموزش دادن صنعتها مشترکاند و خلاصه بیاساس بودن چنین نظری آشکارتر از آن است که بخواهیم برای رد آن خود را به زحمت بیندازیم». [۱۳۸]
[۱۳۸] التفسیر القیم: ص(۵٧۲)