۲- دلیل کسانی که منکر این حدیث هستند
برخی از علما این حدیث را تکذیب و به شدت رد کردهاند و آن را با کتاب خدا که رسولش در آن از جادو شدن تبرئه شده در تضاد دانستهاند.
یکی از این علما جصاص است که میگوید: «گمان میکنند که پیامبر صجادو شده و آن جادو بر او تأثیر گذاشته است به اندازهای که در خصوص آن فرموده: من چنان میپندارم که کاری را انجام داده و چیزی گفتهام در حالی که نه آن را گفته و نه انجام دادهام.
و میپندارند که یک زن یهودی به وسیله غشای جوانهای که آن را زیر سنگ بالای چاه پنهان کرده بود او را جادو کرد و چون آن را بیرون آوردند اثر آن نیز بر پیامبرصاز بین رفت، در حالی که خداوند در تکذیب کافران که چنان پدیدهای را به پیامبرصنسبت میدادند فرمود:
﴿وَقَالَ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا٨﴾[الفرقان: ۸].
«ستمگران میگویند شما جز از یک انسان دیوانه پیروی نمیکنید».
او در ادامه میافزاید: چنین روایاتی را افراد بیدین درست کردهاند تا بوسیلهی آن مردم عوام و سادهلوح را به بازیچه گرفته و تا مردم معجزات پیامبران را باطل شمرده و آن را با اشکال مواجه نمایند. [۱٩۳]
ابوبکر أصم میگوید: «حدیث روایت شده در مورد جادو شدن پیامبر ص، حدیث متروکی است، زیرا لازمه چنان حدیثی آن است که کافران در ادعای مسحور شدن پیامبر ص راست گفته باشند و این مخالف با نص قرآن است، زیرا خداوند خود در قرآن کافران را در ادعایشان تکذیب میکند. رازی به نقل از قاضی میگوید: این روایت باطلی است، چگونه میتوان آن را صحیح دانست در حالی که خداوند میفرماید: ﴿وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ﴾[المائدة: ۶٧] «و خداوند تو را از مردمان محفوظ میدارد».
و میفرماید: ﴿وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ٦٩﴾[طه: ۶٩].
«و جادوگر هرکجا برود پیروز نمیشود».
اگر این حدیث را صحیح بدانیم به نبوت خدشه وارد میشود، و اگر چنین روایتی درست بود جادوگران میبایست به تمام پیامبران ضرر میرساندند. همچنین کافران به پیامبر صطعنه میزدند و میگفتند: جادو شده است، حال اگر چنین واقعهای راست باشد کافران نیز باید در دعوای خود راستگو باشند و آن عیب [جادو شدن] متوجه ذات پیامبر صمیشود و بدیهی است که چنین امری جایز نمیباشد. [۱٩۴]
شیخ جمالالدین قاسمی میگوید: «با دلایلی که ذکر شد جای تعجب ندارد که چنین روایتی مورد قبول واقع نشود اگرچه کتابهایی صحیح هم آن را روایت کرده باشند، زیرا تمام آنچه که در کتب صحاح آمده از نظر سند و معنی عاری از عیب و نقد نیست، و این را راسخان در علم میدانند. همچنین پیشینهی مناقشه، در خبر آحاد از دوران اصحاب وجود داشته است». [۱٩۵]
شیخ محمد عبده میگوید: «احادیثی نقل کردهاند که گویا لبید بن العصم پیامبرصرا جادو کرد و آن جادو در او اثر نمود تا جایی که خیال میکرد کاری را انجام میدهد در حالی که آن را انجام نمیداد و یا نزد چیزی میآید، در حالی که چنان نبود، و خداوند پیامبرش را از این واقعه آگاه نمود و اشیایی که پیامبر صبه وسیلهی آن جادو شده بود از چاه بیرون آورده شد و پیامبر صاز آن جادو خلاص شد».
بیشک تاثیر سحر در جان پیامبر صبه آن اندازه که گمان کند کاری انجام میدهد و در واقع آن را انجام ندهد به مانند اثر بیماریها بر بدن و یا عارض شدن سهو و فراموشی در برخی از کارهای عادی نیست، بلکه [در صورت صحت] عقل و روح او را تحت تاثیر قرار داده است.
سپس میافزاید: «عقیده به چنین امری تصدیق مشرکان است که گفتند: ﴿إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا٨﴾[الفرقان: ۸].
«شما جز از یک انسان دیوانه پیروی نمیکنید»و فرد سحر شده نزد مشرکان کسی نبود جز آنکه عقلش مختل شده وگمان کند کاری به انجام میرسد در حالی که اصلاً آن کار واقع نشود و چنان بپندارد که به او وحی میشود در حالی که به او وحی نشود.
بسیاری از مقلدان که درک درستی از نبوت و لوازم آن ندارند چنان میپندراند که خبر تاثیر سحر صحّت دارد و باید آن را پذیرفت و انکار آن کار بدعت گذران است، زیرا انکار آن در واقع انکار سحر است در حالی که حقیقت سحر و جادو را قرآن ثابت کرده است».
دلایل این دیدگاه را میتوان در نکات زیر خلاصه کرد:
۱- آنها ادعا میکنند که این روایت باطل است و ملحدان آن را وضع کردهاند.
۲- گمان میکنند که سند این حدیث دارای اشکال است.
۳- آنها ادعا دارند که این حدیث آحاد است و حدیث آحاد مفید ظن است نه یقین، و به همین دلیل نمیتوان به احادیث آحاد استدلال کرد.
۴- ادعا میکنند باور به این حدیث مقام نبوت را خدشهدار میسازد و با عصمت در تضاد است، اگر این گفته درست باشد که پیامبر گمان میکرده کاری را انجام میداده است در حالی که آن را انجام نداده است، این امکان هم وجود دارد که او گمان کرده باشد که به وی وحی میشود در حالی که وحیی در کار نبوده یا چنان پنداشته که وحی را تبلیغ کرده و به مردم رسانده است در حالی که آن را تبلیغ نکرده است.
۵- میگویند سحر کار شیاطین است و شیاطین بر پیامبران و فرستادگان خدا چیره نمیشوند. ﴿إِنَّ عِبَادِي لَيۡسَ لَكَ عَلَيۡهِمۡ سُلۡطَٰنٌ﴾[الحجر: ۴۲].
«بیگمان تو هیچگونه تسلط و قدرتی بر بندگان من نداری».
۶- میگویند: این حدیث مشرکانی را که به پیامبر خداصتهمت جادوشدن میزدند تصدیق میکند، ﴿وَقَالَ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا٨﴾[الفرقان: ۸].
«و ستمگران گفتند شما جز از یک انسان دیوانه پیروی نمیکنید».
[۱٩۳] أحکام القرآن: (۱/۴٩) [۱٩۴] شارح المجموع آن را از او نقل کرده است: (۱٩/۲۴۳) [۱٩۵] محاسن التأویل، جمال الدین قاسمی.