٧- راز راستگویی کاهنان در برخی موارد
ممکن است گفته شود بیشتر اخبار کاهنان و طالع بینان و پیشگویان دروغ و بهتان است، اما ما شنیده و دیدهایم که برخی خبرها و پیش گویی هایشان راست بوده است. مثلاً یک طالع بین به نام «تیخو» در سال ۱۵۶۳م پیش بینی کرد که در سال ۱۶۶۵م تمام اروپا طاعونی فرا می گیرد.
طالع بینی دیگر بنام «جون دی» مرگ «گوستاو ادولف» را در همان سال وفاتش پیشگویی کرد. [۳۳۴]
«لپللی» طاعون و آتشسوزی که سال ۱۶۶۶م لندن را در نور دید، چند سال قبل از وقوع آن پیشگویی کرد. [۳۳۵]
«نستراداموس» که از مشهورترین پیشگویان اروپاست، خبرهای زیادی را پیشگویی کرده است کتابش «القرون: سدهها» هنوز برای شناسایی بسیاری از خبرها و حوادثی که در این جهان اتفاق می افتد به آن مراجعه میشود. قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) پرده از راز راستگویی این پیشگویی ها در برخی موارد برداشته است.
آیات و روایات بیانگر این است که شیاطین میتوانند خبرهای آسمان را که دربارهی حوادث هستی پیش از وقوع آنها بحث می کند، بشنوند. این پدیده پیش از مبعث پیامبر بسیار رخ می داد. هنگامی که پیامبر مبعوث شد، آسمان بیشتر حفاظت میشد و قدرت شیاطین بر استراق سمع کاهش یافت. پروردگار از جن برایمان می گوید که آنها گفتند:
﴿وَأَنَّا كُنَّا نَقۡعُدُ مِنۡهَا مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِۖ فَمَن يَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ يَجِدۡ لَهُۥ شِهَابٗا رَّصَدٗا٩﴾[الجن: ٩].
«ما بر جایگاههایی برای استراق سمع مینشستیم، الآن هرکس گوش فرا دهد، شهابی رادرکمین خودمییابد».
در جایی دیگر قرآن می فرماید:
﴿إِلَّا مَنِ ٱسۡتَرَقَ ٱلسَّمۡعَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ مُّبِينٞ١٨﴾[الحجر: ۱۸].
«مگر کسی که پنهانی گوش فرا دهد که آن هم شهابی روشن دنبالش میکند».
همچنین میگوید:
﴿وَلَقَدۡ زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ وَجَعَلۡنَٰهَا رُجُومٗا لِّلشَّيَٰطِينِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِيرِ٥﴾[الملك: ۵].
«آسمان دنیا را به چراغهایی آراستیم و آنها را برای راندن شیاطین قرار دادیم و عذاب آتش را برایشان آماده کردیم».
احادیث متون قرآنی را شرح و توضیح می دهند. برای نمونه در صحیح بخاری از ابوهریرهسروایت شده که «پیامبر خدا صفرمود: وقتی خداوند کاری را در آسمان مقدر مینماید، فرشتگان برای نشان دادن اطاعت از فرمان الهی بالهایشان را به هم میزنند مانند زدن زنجیری بر صخره ای صاف. و چون دلهایشان کشف میشود، می گویند: پروردگارتان چه گفت؟ به پرسنده میگویند: حق گفت، و اوست بلند مرتبهی بزرگ، بدین ترتیب آن که گوش فرا گرفته، میشنود، اینها طبقه طبقه بر روی یکدیگر قرار دارند، و سفیان با کف دستش آن را متمایل کرد و انگشتانش را از هم بازگذاشت، و سخن را میشنید و آن را به نفر پایینی القا می کرد، او هم به نفر پایین، تا به جادوگر یا کاهن میرسید، در این روند چه بسا- پیش از آن که القایش کند- شهابی فرار رسد و مانع شود، و چه بسا پیش از آمدن شهاب آن را القا کند، و با آن یک کلمه هزاران دروغ همراه کند، از این رو گفته میشود: آیا فلان روز این طور و آن طور به ما نگفت و این چنین با آن کلمه که از آسمان شنیده می شد، باور میکرد.
ابن عباسبمی گوید: یکی از یاران پیامبر (از انصار) گفت: آنها شبی با پیامبر خدا نشسته بودند که ستارهای پرتاب شد، و ناپدید گشت. رسول خدا صبه آنها فرمود: «مَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ إِذَا كَانَ مِثْلُ هَذَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ إِذَا رُمِىَ بِمِثْلِ هَذَا؟»وقتی در دوران جاهلیت چنین چیزی پرتاب میشد، شما چه می گفتید؟ جواب دادند: خدا و پیغمبرش بهتر میجدانند، ولی ما میگفتیم: امشب مردی بزرگ به دنیا میآید، یا امشب مردی بزرگ وفات می کند. پیامبر فرمود: «فَإِنَّهُ لَا يُرْمَى بِهَا لِمَوْتِ أَحَدٍ وَلَا لِحَيَاتِهِ»بدانید که اینها هرگز به خاطر مرگ یا زندگی کسی پرتاب نمی شوند، اما پروردگار وقتی کاری انجام دهد، حاملان عرش تسبیح میگویند، سپس اهل آسمان که پس از آنها قرار دارند، تسبیح میگویند، تا تسبیح به اهل آسمان دنیا برسد، سپس افراد مرتبهی دوم به حاملان عرش می گویند: پروردگار چه گفت؟ بدین سان به آنها خبر میدهند، و اهل آسمانها به همدیگر اطلاع میدادند، تا خبر به آسمان این دنیا برسد. در این جا جن ها به طور پنهانی گوش میدادند، و به سوی سرپرستان و دوستان خود میرفتند و آن را می گفتند، بنابراین هرچه را به شکل خودش میآوردند حقیقت بود، اما آن را کم و زیاد میکردند. [۳۳۶]
عایشهلمی گوید: «از پیامبر خدا دربارهی کاهنان پرسیده شد، جواب داد: «لیسوا بشيءٍ»چیزی نیستند. گفتند: ای پیامبر خدا! آنها گاهی دربارهی چیزهایی با ما صحبت می کنند که درست میباشد؟ پیامبر فرمود: «تِلْكَ الْكَلِمَةُ من الْحَقُّ يَخْطَفُهَا الْجِنِّىُّ فَيَقْذِفُهَا فِي أُذُنِ وَلِيِّهِ فیحلطونَ معها مِائَةَ كَذْبَةٍ»آن، کلمهای است که جنی از حق میشنود، و آن را به گوش سرپرست و دوستش میرساند و صد تا دروغ با آن میآمیزند.
در روایتی افزوده است: «فَيُقَرْقِرُهَا فِي أُذُنِ وَلِيِّهِ كَقَرْقَرَةِ الدَّجَاجَةِ»آن را در گوش سرپرستش میخواند مانند صدای خواندن مرغ. در روایت دیگری: «فَيُقَرْقِرُهَا فِي أُذُنِ وَلِيِّهِ كَقَرْقَرَةِ الدَّجَاجَةِ»آن را در گوش سرپرستش میخواند مانند صدای مرغ.
بخاری در روایت دیگری چنین آورده است: «الْمَلَائِكَةُ تَتَحَدَّثُ فِي الْعَنَانِ وَالْعَنَانُ الْغَمَامُ بِالْأَمْرِ يَكُونُ فِي الالسماء فَتَسْمَعُ الشَّيَاطِينُ فَتَقُرُّهَا فِي أُذُنِ الْكَاهِنِ كَمَا تُقَرُّ الْقَارُورَةُ فَيَزِيدُونَ مَعَهَا مِائَةَ كَذِبَةٍ»فرشتگان دربارهی کاری که در آسمان صورت میگیرد، صحبت میکنند، شیاطین کلمات آنها را میشنوند و آن را در گوش کاهن باز میخوانند مانند صدای شکسته شدن شیشه، و صد دروغ به آن اضافه میکنند. [۳۳٧]
ممکن است گفته شود این پیش از بعثت بوده اما پس از آن شیاطین از استراق سمع ممنوع شدند! پاسخ این است که شیاطین به طور کامل و قطعی منع نشدند، بلکه حراست آسمان بیشتر شد و بدین ترتیب استراق سمع آنها کمتر شد.
ابن حجر می گوید: [۳۳۸]«درست گویی کاهنان پیش از اسلام بسیار زیاد بود، اما هنگامی که اسلام آمد و قرآن نازل شد، آسمان از ورود شیاطین منع و حراست میشد، شهاب پرتاب میگشت، بنابراین از استراقشان تنها این میماند که نفر بالایی کلمه را میربود، و پیش از این که شهاب به آن برسد به پایینی القا میکرد، این آیهی قرآن بیانگر آن است:
﴿إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ١٠﴾[الصافات: ۱۰].
«مگر آن کس که پنهانی و نادیده گوش فرا دهد که شهاب فروزانی بر آن شلیک میشود».
[۳۳۴] التنبؤ بالغیب ص (٧۸) [۳۳۵] التنبؤ بالغیب ص (۸۲) [۳۳۶] صحیح مسلم (۴/۱٧۵۰)، شمارهی حدیث (۲۲۲٩۰)، ترمذی (۵/۳۶۲)؛ ترمذی دربارهی این حدیث میگوید: حدیث حسن و صحیحی است. [۳۳٧] جامع الأصول، ابن اثیر (۵/۶۳) [۳۳۸] فتح الباری (۱۰/۲۱٧)