دنیای سحر و شعبده بازی

فهرست کتاب

گفتگو با کسانی که معتقد به تخیّلی‌بودن سحر هستند

گفتگو با کسانی که معتقد به تخیّلی‌بودن سحر هستند

۱- ما با این گروه توافق داریم بر این که برخی از سحر حقیقت ندارد. راغب می‎گوید: «سحر بر چندین معنی اطلاق می‎شود که یکی از ‎آن‎ها نیرنگ و تخیّلاتی است که حقیقتی ندارد مانند آنچه که شعبده‎باز با تردستی انجام می‎دهد و چشم‎ها را از کار خود باز می‎دارد و مانند آنچه که سخن چین با سخن آراسته شده و بازدارنده‎ی گوش‎ها انجام می‎دهد». [۱۰۵]

قرطبی بنابر آنچه ابن حجر عسقلانی از وی نقل کرده است می‎گوید: «سحر عبارت از نیرنگ‎هایی حرفه‎ای است که انسان از طریق کسب کردن به آن دسترسی پیدا می‎کند، ولی بخاطر دقت زیادی که در آن است جز تعداد کمی از مردم بدان دسترسی نمی‌یابند. ماده سحر هم عبارت است از آگاهی از خواص اشیا و علم به وجوه ترکیب و وقت ترکیب آن‎ها، بیشتر این نیرنگ‎ها تخیّلاتی بی‎حقیقت و توهّماتی غیرثابت هستند که از نظر کسانی که این حقیقت را نمی‎دانند بزرگ جلوه می‎کند همانطور که خداوند در مورد جادوگران فرعون فرموده است:

﴿وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِيمٖ١١٦[الأعراف: ۱۱۶].

«و سحر بزرگی از خود نشان دادند». با وجود این که ریسمان‎ها و عصاهای آنان هنوز هم ریسمان و عصا بودند. قرطبی سپس گفته است: حق آن است که برخی از اقسام سحر در دل‎ها تاثیر دارند مانند محبت و کینه و القای نیک و بد و برخی دیگر هم با اذیت کردن و بیمار نمودن در بدن‎ها تاثیر می‎گذارند». [۱۰۶]

گاهی سحری که علمای ما می‎گویند حقیقت دارد، به اعتبار معینی تخیّل به شمار می‎آید، چون ساحری که در هوا پرواز می‎کند و یا بر سطح آب حرکت می‎نماید و یا به دیگران ضرر می‎رساند، اگر با این اعتبار به او نگاه کنیم که پرواز می‎کند و حرکت می‎نماید و ضرر می‎رساند، این حقیقت دارد و شکی در آن نیست، ولی اگر هدف این است که جادوگر این کارها را انجام نمی‎دهد بلکه جز او کسی دیگر آن‎ها را انجام می‎دهد، چون شیاطین هستند که در واقع او را به پرواز یا به حرکت در می‎آورند و به مردم ضرر می‎رسانند، در این صورت کار جادوگر تخیّل به شمار می‎آید، زیرا ما می‎پنداریم که جادوگر این کارها را انجام می‎دهد در حالی که چنین نیست.

۲- اما در مورد رد شبهه‎ی دوم باید گفت که قدرت جادوگر و افسونگر بر اذیت کردن دیگران محدود است و این که می‎توانند به دیگران ضرر برسانند بدین معنی نیست که بتوانند هر کاری را انجام دهند. انسان مجرم می‎تواند به دیگران ضرر برساند ولی نمی‎تواند هر کاری انجام دهد.

میزان قدرت جادوگر را بعداً بیان خواهیم کرد.

۳- در مورد ادعای اشتباه شدن سحر با معجزه قبلاً تفاوت میان این دو را بیان کردیم. سحر توسط اولیای شیطان و معجزه توسط پیامبران و فرستادگان الهی صورت می‎گیرد و کرامت هم به اولیای خدا اختصاص دارد.

معجزه و کرامت عطا و بخششی از جانب خداوند هستند که صاحب معجزه و کرامت در بدست آوردن آن‎ها هیچ اختیاری ندارند، در حالی که جادو جزو علوم اکتسابی است و هرکس بخواهد می‎تواند آن را یاد بگیرد و بدست آورد.

معجزه و کرامت خرق ناموس جهان هستی است ولی سحر از جنس آن چیزی است که انسان و جن می‎توانند آن را انجام دهند. معجزه و کرامت کار خداوند است ولی سحر و جادو کار انسان و شیطان است.

۴- اما این که بعضی از مردم طلسم‎ها و افسون‎های جادوگران را بکار می‎برند ولی فایده‎ای برای آنان ندارد و آنچه که جادوگران قبلاً با آن‎ها انجام داده‎اند تحقق پیدا نمی‎کند، بدین سبب است که این جادوگران قبل از این افسون‌ها و همزمان با آن‎ها شیطان را راضی می‎کردند و نفس آنان با پلیدی و بدی سازگاری پیدا می‎کرد و در این هنگام بود که سحر تحقق پیدا می‎کرد. ولی آن کسانی که این کلمات را تکرار می‎کنند بدون این که قبل از آن با شیطان رابطه‎ای برقرار کرده باشند و بدون این که نفسشان با بدی سازگار شده باشد، در واقع حالتی را که سحر در آن تحقق پیدا می‎کند کامل نکرده‎اند.

در پایان این مبحث (باید بگوییم که) ما بر این باوریم که نه آنان که گفته‎اند سحر همه‎اش حقیقت است و نه آنان که گفته‎اند سحر همه‎اش تخیّل است و حقیقت ندارد راه صحیح را در پیش نگرفته‎اند و آنان که به اصل حقیقت دسترسی پیدا کرده‎اند کسانی هستند که سحر را به دو قسمت تقسیم کرده‎اند: سحری که حقیقت دارد و سحری که حقیقت ندارد و تنها تخیّل است.

ابن خلدون در کتاب «المقدمه» سحر را به سه قسمت تقسیم کرده است:

سحری که بدون یاریگر تاثیر می‎گذارد، سحری که به کمک یاریگر تاثیر می‎گذارد و سحری که تخیّل است و حقیقت ندارد. ابن خلدون سپس گفته است: «و چون دو نوع نخستین سحر دارای حقیقتی در خارج هستند و نوع سوم حقیقتی ندارد، علما در مورد سحر اختلاف پیدا کرده‎اند که آیا سحر حقیقت دارد یا تخیّل است؟

آنان که می‎گویند سحر حقیقت دارد به دو نوع نخستین نگریسته‎اند و کسانی که می‎گویند حقیقت ندارد نوع سوم را در نظر گرفته‎اند، بنابراین در واقع اختلافی میان این دو گروه وجود ندارد، بلکه این اختلاف در نتیجه‎ی اشتباه در انواع آن پدید آمده است». [۱۰٧]

[۱۰۵] راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن(۲۲۶) [۱۰۶] ابن حجر، فتح الباری(۱۰/۲۲۳) [۱۰٧] ابن خلدون، المقدمه:ص(٩۲۶)