دنیای سحر و شعبده بازی

فهرست کتاب

۳- فال بد بر صحت استوار نیست

۳- فال بد بر صحت استوار نیست

در حقیقت فال بد اساس درستی ندارد، بلکه تنها مبتنی بر وهم و گمان و خیال پردازیهایی است که در قلب آدمی بوجود می‎آید. از ابوهریره سروایت شده است که، پیامبر خدا صفرموده است: «لا عدوی ولا طیرة ولا هامة ولا صفر»انتقال بیماری، فال بد، مسخ سر و صفر نیست و واقعیت ندارد. [۳۴۵]

این حدیث چنین اموری را که مردم دوران جاهلیت باور داشتند نفی کرده است. آن‌ها گمان می‎کردند بیماری به شخص سالم سرایت می کند، همانگونه که در شناخت سرانجام امور به راندن پرنده می‎پرداختند، و این فرموده: «لا هامة»نفی اعتقادی است که عرب ها بدان معتقد بودند، بدین سان که استخوان‌های شخص مرده و روحش به سری تبدیل می‎شود که پرواز می‎کند.

«لاصفر» نیز اشاره به این است که «مردم دوران جاهلیت نسبت به ماه صفر بدبین بودند. [۳۴۶]و بر این باور بودند که ماه مصیبت‌هاست. پیامبر این عقیده را رد کرد، و اظهار داشت که صفر نیز مانند دیگر ماه‌ها هیچ تأثیری در سود یا زیان رساندن ندارد، همین طور روزها، شب‌ها و لحظه‎ها نیز با هم فرقی ندارند. مردم دوران جاهلیت روز چهارشنبه را روز نحس می‎دانستند و ماه شوال را به ویژه ازدواج در آن را به فال بد می‌گرفتند. عایشهلدر این باره می‎گفت: «پیامبر خدا در ماه شوال با من ازدواج کرد، و چه کسی خوشبخت‌تر از من هست؟» [۳۴٧]

محمد بن مصفی گفت: بقیه برای ما نقل کرد که: به محمد- منظور ابن رشد- گفتم: «هامه» بیانگر این است که مردم دوران جاهلیت می‎گفتند: هرکس بمیرد و دفن شود از قبرش سری بیرون می‎آید. پرسیدم: پس «صفر» به چه چیزی اشاره دارد؟ گفت: چنان شنیده‎ام که مردم دوران جاهلیت، ماه صفر را ماه نجس می‎دانستند به همین سبب پیامبر خدا صفرمود: «لاصفر». [۳۴۸]

کسانی که به برخی روزها و لحظه‎ها بدبین هستند، برای درستی ادعای خود به فرموده‎ی خدا در وصف عذاب قوم عاد استدلال می کنند:

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ رِيحٗا صَرۡصَرٗا فِي يَوۡمِ نَحۡسٖ مُّسۡتَمِرّٖ١٩[القمر: ۱٩].

«ما باد سرد شدیدی در روزی نحس بر آن‌ها فرستادیم»

و ﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ رِيحٗا صَرۡصَرٗا فِيٓ أَيَّامٖ نَّحِسَاتٖ[فصلت: ۱۶].

«باد شدید و سردی در چند روز نحس بر آن‌ها فرستادیم». و می‎گفتند: از این آیه‎ها‌ی قرآن معلوم می شود که در بین روزها نیز نحس و مبارک وجود دارد.

برای پاسخ به این گروه و رد ادعای آنها- چنان که آلوسی گفته است- همین کافی است که رویداد عاد تمام روزهای هفته را فرا گرفت. خداوند فرموده:

﴿سَخَّرَهَا عَلَيۡهِمۡ سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗاۖ[الحاقة: ٧].

«هفت شب و هشت روز آن را بر آن‌ها چیره کرد»، بنابراین اگر نحس بودن روزها به خاطر آن است، پس چه روزی نحس نیست؟

اگر به حقیقت برگردیم در می‎یابیم که همه‎ی روزها یکسان اند، و هیچ روزی بدیمن و نحس نیست، همانگونه که هیچ روزی هم خوش یمن نمی باشد. در واقع تمام لحظه ها و ساعت های انسان با برکت است و بر شخص دیگر بدیمن با توجه به خیر و نیکی که بر او وارد می‌شود و شر و بدی که دامن این را می‎گیرد. پس اگر روزی به خاطر حادثه‎ای که در آن روز روی داده نحس پنداشته می‎شود، باید همه‎ی روزها را به سبب حوادث گوناگون نحس شمرد، زیرا شب و روز در هم فرو نمی‎روند جز برای ایجاد حوادث. اما این حوادث هیچ تأثیری در آن ندارد، زمان و مکان واشیا هیچ ربطی به بدیمنی یا مبارکی ندارد.

[۳۴۵] صحیح بخاری کتاب الطب، باب لاصفر، فتح الباری، (۱۰/۱٧۱)، صحیح مسلم: (۴.۱٧۴۳) شماره‌ی حدیث: (۲۲۲۰) [۳۴۶] بخاری صفر را به یک بیماری در ناحیه‎ی شکم تفسیر کرده است. که دیدگاهی نیز در تفسیر این حدیث است. [۳۴٧] فتاوی و رسایل شیخ محمد بن ابراهیم (۱/۱۶٧) [۳۴۸] سنن ابوداود (۴/۲۴)