دنیای سحر و شعبده بازی

فهرست کتاب

۵- منابع غیب‌هایی که شیاطین الهام می‎کنند

۵- منابع غیب‌هایی که شیاطین الهام می‎کنند

شیاطینی که امور غیب را به کاهنان الهام می‎کنند، بیشتر آن‌ها دروغگو هستند. پروردگار با عزت و شکوه در این باره می‎فرماید:

﴿هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ٢٢١ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ٢٢٢ يُلۡقُونَ ٱلسَّمۡعَ وَأَكۡثَرُهُمۡ كَٰذِبُونَ٢٢٣[الشعراء: ۲۲۱-۲۲۳].

«آیا می‎خواهید به شما بگویم شیاطین بر چه کسانی فرود می‌آیند؟ بر هر شیّاد گناه‎کاری، به گوش‌ها الهام می‎کنند و بیشترشان دروغگویند».

یکی از نمونه های این سخنان دروغین که تاریخ آن را گرد آورده است، و به عنوان لکّه‎ی ننگی بر پیشانی کاهنان و طالع بینان باقی مانده است، ادعای دروغینی بود که گفتند «مُعتَصِم» نمی‎تواند پیش از ثمر دادن انجیر و انگور شهر عموریه را فتح کند، به همین خاطر طالع‎بینان به معتصم توصیه کردند که در این فصل به جنگ نرود، اما معتصم به گفتار‎ها و یاوه گویی هایشان اهمیتی نداد و با توکل به پروردگار بیرون رفت، خداوند دروغ طالع بینان را فاش نمود و به مؤمنان عزت و سربلندی عطا کرد. مسلمانان آن شهر محکم را گشودند، این پیروزی در پاسخ به فریاد زنی مسلمان بود که رومی‌ها او را خوار کرده بودند و او فریاد برآورد: وامعتصماه!

شاعر توانا «ابوتمام» در این پیروزی عموریه، خلیفه‎ی مسلمانان را همراهی می‎کرد. [۳۲۶]معتصم در سال ۲۲۲هـ آن شهر را فتح کرد. [۳۲٧]شاعر، در وصف آن پیروزی قصیده‎ای سروده که، در آن به نابکاری و دروغ‎پردازیهای طالع بینان پرداخته است. تعدادی از ابیات قصیده‎اش را ذکر می‌کنیم:

السیف اصدق انباءً من الکتب
في حده الحد بین الجد واللعب
بیض الصفائح لا سود الصفائح
في متونهن جلاء الشك والریب
والعلم في شهب الأرماح لامعة
بین الخمسین لا في السبعة الشهب
أین الروایة بل أین النجوم وما
صاغوه من زخرف فیها ومن کذب
تـخـرصـا واحـادیثا ملفقة
لیست بنبع إذا عدت ولا غرب
عجئبا زعموا الأیام مجفلة
عنهن في صفر الأصفار أو رجب
و خوفوا الناس من دهیاء مظلمة
إذا بدا الکواکب الغربي ذوالنب
وصیروا الأبراج العلیا مرئیة
ما کان منقلبا أو غیر منقلب
لو بینت قط أمرا قبل موقعه
لم یخف ما حل بالأوثان والصلب
تسعون ألفا کاساد الشری نضجت
أعمارهم قبل نضج التین والعنب
فتح الفتوح تعالی أن یحیط به
نظم من الشعر أو نثر من الخطب
فتح تفتح أبواب السماء له
وتبر الأرض في أثوابها القشب
تدبیر معتصم بالله منتقم
لله مرتقب في الله مرتغب

يعنى:

شمشیر در خبر دادن از کتاب‌ها (ی طالع بینان) راستگوتر است، لبه‎ی آن جدّی و شوخی را از هم جدا می‎کند/.

دارای رویه‎های سفیدند نه مانند کتاب‌ها ورقهای سیاه داشته باشند، در متن آن‌ها شک و تردید به کناری نهاده شده است/.

دانش در درخشش نیزه‎های شهاب مانند میان دو سپاه است، نه در هفت ستاره/.

کجاست روایت؟ و بلکه کجاست ستارگان؟ و چه دروغ و یاوه گویی در مورد آن ساخته‎اند؟/.

با گنگی و نامفهومی سخنانی تکه پاره می گویند که چون به آن بیندیشی در حقیقت چیزی قابل ذکر نیست/.

گمان می کردند حوادث شگفت‌انگیز روزگار و تکان دهنده در خود دارد و در ماه صفر یا رجب است/.

مردم را از مصیبت سختی ترساندند. وقتی ستاره‎ی غربی دنباله‎دار پدیدار گشت/.

و برجهای بالا را به چشم نمایاندند، که برخی دگرگون شده و برخی نشده بود/.

اگر حتی یک بار کاری را پیش از وقوع بیان کند، هر‌چه بر سر بت‌ها و صلیب‌ها می‎آمد پنهان نمی‎ماند/.

نود هزار نیروی جنگی مانند شیران جنگی عمر آن‌ها را به پایان رساندند پیش از این که انجیر و انگور ثمر دهد/.

این پیروزی بزرگترین پیروزی‌ها بود، بالاتر و والاتر از آن است که در نظم شعر یا در خطبه‎ها جای بگیرد یا گنجانده شود/.

چنان پیروزی بود که درهای آسمان برای آن گشوده می‎شود و زمین در لباس‌های تازه‎ی خود ظاهر می‌گردد/.

اقدام سنجیده و تیزهوشانه‎ی معتصم بود که به کمک خدا انتقام می‎گیرد و منتظر دیدار خداوند و مایل به اوست/.

تاریخ نگاران می‎گویند: طالع بینان هنگام ساخت بغداد ادعا کرده‎اند که طالع آن چنان اقتضا می‎کند که هیچ خلیفه‎ی در آن نمی‌رد و این امر شایع گشت تا این که یکی از شاعران در شعری این خبر را به عنوان تبریک سرود:

یهنیك منها بلدة تقضی لنا
أن الممات بها علیك حرام
لما قضت أحاکم طالع وقتها
أن لا یری فیها بموت أمام

مبارکت باد شهری که چنین مقدّر شده برایش که مُردن تو در آن اتفاق نمی‎افتد/.

احکام طالع زمان خود اقتضا کرده که هیچ امامی مرده در آن دیده نشود.

مرگ منصور در مسیر مکه، مرگ خلیفه مهدی در ماسبندان، مرگ هادی در عساباد و مرگ رشید در طوس این پندار را در اذهان مردم تقویت کرد، اما این دروغ فایده ای نداشت، و هنگامی که مأمون امین را در خیابان باب الأنبار به قتل رساند، دروغ بودن آن آشکار گشت، یکی از شاعران آن دوران در این باره چنین سروده:

کذب المنجم في مقالته التي
نطقت به کذبا على بغدان
قتل الأمین بها لعمري یقتضى
تکذبیهم في سائر الحسبان

دروغ گفت آن طالع بین در پندارش که به ناروا به بغداد نسبت داده بود/.

سوگند به جان خودم، کشته شدن امین در آن، دروغ آن‌ها را در سایر موارد نیز تصدیق می‎کند/.

پس از آن نیز جماعتی از خلفا مانند واثق، متوکّل، معتضد، مکتفی، ناصر و... در بغداد وفات یافتند. [۳۲۸]

همچنین طالع بینان ادعا کردند که دعوت فاطمیین در قاهره تنها به خودشان می‎رسد، هرچند زبانزد مردم عرب و غیرعرب هم باشد. این ادعا چنین بود که طالع ستاره‎های آن، هنگام بنای قاهره در نهایت استواری و پایداری بودند. فرمانده جوهر صقلی «سیسیلی» طالع بینان را جمع کرد و به همه‎ی آن‌ها دستور داد رصدخانه بسازند و طرح‎های آن را عملی کرده و تحکیم بخشند، و به معماران دستور داد تا به آن‌ها گفته نشده اساس آن را پی ریزی نکنند، و بیدار و آماده باشند که با طلوع ستاره‎ی قاهر که همان زحل یا مریخ بود همراه و همزمان گردند، سرانجام هنگامی که طالع بینان دستور دادند اساس کار پی ریزی شد.

زمانی ادعای طالع بینان مورد تأکید قرار گرفت که مردم اسدالدین شیرکوه و پس از او برادرزاده‎اش صلاح الدین ایوبی را دیدند دعوت فاطمیه را که ملکشان زایل شده بود، برای آن‌ها محفوظ نگه داشتند، اما هنگامی که صلاح الدین دعوت را به نفع بنی عباس واگذار کرد، دروغ طالع بینان برای همگان آشکار گشت. [۳۲٩]

شیخ الاسلام ابن تیمیه /می‌گوید: که هنگامی که علی بن ابی طالب می‎خواست به جنگ خوارج برود یک نفر طالع بین پیش او آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین! به این سفر نرو، ماه در برج عقرب قرار دارد و اگر در این زمان به جنگ بروی، سپاهیانت شکست می خورند، علی گفت: با ایمان و اعتماد به خداوند و توکل بر او و به منظور روشن شدن دروغ تو می رویم. حضرت علی به جنگ خوارج رفت و سفری مبارک و پیروزمندانه داشت، چون تمام خوارج را به هلاکت رساند، و این از بزرگترین شادی‎های او بود، زیرا جنگ با آنان به فرمان پیامبر خدا صبود. [۳۳۰]

یکی دیگر از دروغ‌های بزرگ، پیشگویی «جوهر ستوفلر» در قرون وسطی بود که خبر داد، طوفانی سهمناک و ویرانگر مانند طوفان نوح جهان را در می‎نوردد، مردم به سرعت به ساختن کشتی‌ها پرداختند، تا هنگام سیل به آن‎ها پناه ببرند. [۳۳۱]

همچنین آن دروغگویان در بسیاری از دوران‌ها از پایان رسیدن جهان خبر داده‎اند، بیشتر طالع بینان در زمان خود گفته بودند که جهان سال (٩٩٩م) پایان می یابد، چنان که این دروغ بزرگ مردم اروپا را متأثر کرده بود، و حاجیان از آن جا بیرون آمدند و به سوی بیت المقدس (سرزمین بعث) روانه شدند، و به خاطر کثرت تعدادشان مانند لشکری سهمگین بودند. تاریخ نویسان آورده‎اند که آن‌ها تمام دارایی و املاک خود از جیفه‎ی دنیا را پیش از این که اروپا را به جا بگذراند، فروختند.

در آن زمان مردم ساختن و برافراشتن ساختمان‌های عمومی یا تعمیر آن را رها کردند، زیرا آن‌ها انگیزه‎ای برای آبادانی نداشتند، در حالی که پایان جهان به اندازه‎‎ی دو کمان یا کمتر بود، در نتیجه بسیاری از آن تأسیسات و ساختمانهای عمومی در کام نیستی فرو رفتند. بیشترشان نابود شدند، حتی کنیسه‎ها و عبادتگاه‎ها از این سرنوشت فجیع رهایی نیافتند.

فرمانروایان، سواران، دین مداران و بردگان به سوی بیت المقدس حرکت کردند، همه با فرزندان و همسران خود می‎رفتند و سرود و ترانه می‌خواندند، چشمانشان رو به آسمان سرشار از ترس و نگرانی و تضرّع، هر لحظه در این انتظار بودند، که آسمان شکافته شود و عیسی مسیح از آن فرود آید». [۳۳۲]

با این وجود هنگامی که دروغ مدعیان امور غیب آشکار شد، هنوز هم مردم چنین افتراهایی را باور می کردند. و همچنان در هر دورانی فردی ادعا می‌کرد، که جهان در تاریخی که او مشخص می‌کند پایان می‌یابد.

[۳۲۶] عموریه: شهری استوار در اناتول (ترکیه امروزی) است. [۳۲٧] نگاه کنید به ابن اثیر، حوادث این سال. [۳۲۸] التنبؤ بالغیب، ص(۶٧) [۳۲٩. ] - التنبؤ بالغیب، ص(۶٧) [۳۳۰] الفتاوی الکبری، شیخ الاسلام: ج۱، مسأله‎ی شماره‎ی (۲۳۱) [۳۳۱] التنبؤ بالغیب، ص(۸۳) [۳۳۲] التنبؤ بالغیب، (۸۴)