۱- حدیثی که در این مورد روایت شده است
خداوند پیامبران خود را با انواع بلاها آزمایش کرده و به این وسیله اجر و ثواب آنان را بیشتر و بزرگتر میکند. از جمله این آزمایشها آن بود که مردم پیامبر خود را تکذیب میکردند و آنها را آزار میدادند. برخی از پیامبران هم به بیماری دچار شدند. یکی از این آزمونهایی که پیامبرخدا صبه سبب آن آزار دید جادو شدن او بود. از حضرت عایشه بوایت شده است: مردی از طایفهی بنوزریق [۱٩۱]به نام لبید بن العصم پیامبر خدا صرا جادو کرد.
آن حضرت صدر اثر این سحر گمان میکرد کاری را انجام داده در حالی که آن را انجام نداده بود. روزی - یا شبی - که پیامبر خدا صنزد من بود بسیار دعا کرد، سپس فرمود: ای عایشه! آیا احساس کردی که خداوند در آنچه که از او [در خواب] خواستم مرا راهنمایی کرد؟
دو مرد نزد من آمدند، یکی از آن دو بر بالای سر و دیگری کنار پایم نشستند، یکی از آن دو به دوستش گفت: درد این مرد چیست؟ گفت: جادو شده، گفت: چه کسی او را جادو کرده گفت: لبید بن العصم، گفت: در چه چیز؟ گفت: در شانه و مویی که بر اثر آن ریخته و در غشای جوانه خرمابنی، گفت: آن کجاست؟ گفت: در چاه ذروان. پیامبر خدا صهمراه جمعی از اصحاب بر سر آن چاه رفت و هنگام بازگشت فرمود: ای عایشه! آب آن مانند جوشانده حنا و سر شاخههای خرمایش چون سر شیاطین بود. [۱٩۲]
[۱٩۱] او فردی یهودی بود اما به علت پیمانی که با بنوزریق داشت منسوب به آن طایفه شد. [۱٩۲] بخاری در کتاب طب باب سحر روایت کرده، فتح الباری: (۱۰/۲۲۱، ۲۳۲، ۲۳۵) و مسلم: (۴/۱٧۲۰) ش: (۲۱۸٩)