فصل چهارم: سحر میان حقیقت و وهم و گمان
اسلام گرایان در این زمینه با هم اختلاف آشکاری دارند. «اهل سنت و جماعت بر این باورند که سحر، ثابت و دارای حقیقت است و اهل حل و عقد که اجماع با آنان منعقد میشود نیز چنین دیدگاهی دارند. با توافق اهل حل و عقد، فرومایگان معتزله و مخالفت آنان با حقیقت اعتباری ندارد». [٧٩]
قرافی در کتاب «الفروق» خود گفته است: «سحر دارای حقیقت است و شخص سحر شده گاهی میمیرد و یا سرشت و عادات او تغییر میکنند اگرچه این سحر با بدن او برخورد نداشته باشد. شافعی و احمد بن حنبل هم بر همین باورند.
حنفیها گفتهاند: اگر جادو مانند دود و امثال آن به بدن فرد سحر شده برسد ممکن است تأثیر داشته باشد ولی اگر به بدن وی نرسد اثری نخواهد داشت. قدریه گفتهاند: سحر هیچ حقیقتی ندارد». [۸۰]
شیرازی شافعی گفته است: «سحر دارای حقیقت است و بر دردمند نمودن و تلف کردن بدن اثر گذار است. ابوجعفر استرآبادی از یاران ما گفته است: سحر و جادو حقیقت ندارد و اثر گذار نیست ولی دیدگاه اول مطابق مذهب شافعی است». [۸۱]
نووی گفته است: «ابوجعفر استرآبادی از یاران ما گفته است: سحر حقیقت ندارد، بلکه تخیّل است، ولی صحیح این است که سحر حقیقت و جمهور علما هم بر این نظرند و کتاب و احادیث صحیح بیانگر برآن هستند». [۸۲]
ابن حجر هیثمی گفته است: «علما این که آیا سحر حقیقت دارد؟ اختلاف نظر دارند، برخی بر این باورند که سحر تخیل است و حقیقت ندارد، ولی بیشتر آنان معتقدند که سحر واقعیت دارد و به نظر همین صحیحتر است و سنت رسول خدا صبیانگر صحت آن است». [۸۳]
ابن حزم گفته است: «برخی از مردم بر این باورند که سحر ذات و طبیعت اشیا را دگرگون میسازد و جادوگران چیزهایی را به مردم نشان میدهند که قابل رؤیت نیستند، ولی اهل حق بر این باورند که هیچ کس نمیتواند موجودی را تغییر شکل دهد و یا طبیعتی را دگرگون سازد جز خداوند متعال نسبت به پیامبرانش». [۸۴]
از این رو عموم اهل سنت و جماعت بر این باورند که سحر حقیقت دارد، و تعداد منکران سحر بسیار کم هستند، از جمله ابوجعفر استرآبادی شافعی، ابوبکر رازی حنفی و ابن حزم ظاهری و معتزله. [۸۵]
فخررازی پس از بیان انواع هشتگانه سحر میگوید: «معتزله از این هشت نوع سحر تنها سحر منسوب به تخیّل، سحر منسوب به تضریب و سحر منسوب به سخنچینی را قبول دارند و کسانی که پنج نوع اول سحر را پذیرفته و وجود آنها را جایز شمردهاند را تکفیر کردهاند». [۸۶]
[٧٩] قرطبی، تفسیر قرطبی (۲/۴۶) [۸۰] قرافی، الفروق (۴/۱۴٩) [۸۱] امام نووی، المجموع (۱٩/۲۴۰) [۸۲] امام نووی، روضة الطالبین (٩/۳۴۶) [۸۳] ابن حجر، الزواجر (۲/۱۰۰) [۸۴] ابن حزم، الفصل (۲)/ص(۲) [۸۵] امام نووی، المجموع(۱٩/۲۴۰)؛ جصاص، احکام القرآن (۱/۴۳)؛ ابن حزم، المحلی (۱/۳۶)؛ ابن حزم، الفصل (۲/۲) [۸۶] قصه السحر(۴٧)