شهادت حضرت سمیهلمادر حضرت عمارس
سمیهلبنت خیاط، مادر حضرت عمارسبود. داستان او در بخش اول بیان شد، حضرت سمیهلنیز مانند پسرش عمار و شوهرش یاسرب، انواع و اقسام رنج و زحمت را به خاطر اسلام متحمل میشد. ولی در محبت اسلام و قرآن که در ژرفای قلب او جا پیدا کرده بود، کوچکترین خللی بوجود نیامد. در سختترین شرایط و در فصل گرما روی سنگ ریزههای داغ در حالی که لباس آهنین بر تن او کرده بودند خوابانده شد، تا گرمی آفتاب در اثر لباس آهنین دو چندان شود. رسول اکرم جروزی او را در همین حالت دیدند تلقین صبر فرمودند و وعده بهشت به او دادند. روزی حضرت سمیهلایستاده بود که ابوجهل از کنار او رد شد، ابوجهل به حضرت سمیهلناسزا گفت و از فرط خشم شرمگاه او را با نیزه مورد اصابت قرار داد. حضرت سمیهلتاب زخمها را نیاورد و به درجه رفیع شهادت نایل آمد و این نخستین شهید در اسلام بود که تقدیم شد [۱۱۹].
صبر و همت بانوان، شایان رشک و غبطه است، اصل این است، که وقتی محبت چیزی در دل پیدا شود، برای حفظ و نگاهداری آن هر مشکل، آسان و هر تلخی شیرین جلوه میکند. امروزه نیز دهها داستان عشق و محبت که روح و جان در آنها فدا میشود وجود دارد، ولی کاش که این جاندادنها به خاطر خشنودی الله و در راه اسلام و قرآن میبود. جاندادن به خاطر دین، در زندگی اخروی که متصل بعد از مرگ شروع میشود، موجب سرافرازی است. جاندادن اگر به خاطر دنیا باشد با دادن جان، دنیا را از دست میدهیم و آخرت نیز از دست ما میرود.
[۱۱۹] اسدالغابة.