حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ

فهرست کتاب

همسران رسول الله ج

همسران رسول الله ج

دلم می‌خواهد که از حال و احوال همسران، فرزندان رسول گرامی جاطلاعی داشته باشیم، وجود چنین انگیزه‌ای در هرمسلمان ضروری است. لذا شرح مختصر و کوتاهی، در این باره تقدیم خوانندگان محترم خواهد شد. آنچه میان محدثان و علما و مورخان مورد اتفاق است، این است که رسول اکرم جبا یازده تن از زنان مؤمن ازدواج کردند، در مورد بیش از یازده ازدواج، اختلاف نظر وجود دارد. التبه در این باره که نخستین ازدواجش با حضرت خدیجهلبوده است، هیچگونه اختلافی وجود ندارد. حضرت خدیجهلموقع ازدواج، با حضرت رسول الله جبیوه بود و چهل سال داشت و رسول الله ج۲۵ ساله بودند. تمام فرزندان رسول الله ججز حضرت ابراهیم، از حضرت خدیجهلبودند. حضرت خدیجه لنخست قرار بود، با ورقه بن نوفل ازدواج کند، ولی این تصمیم عملی نشد. بعد با دو شوهر، در زمان‌های مختلف ازدواج کرد. مورخان اختلاف نظر دارند که نخستین نکاح با کدام یک از آن دو صورت گرفته است، اکثر بر این نظرند که با عتیق بن عایذ بوده است.

حضرت خدیجهلاز این شوهر، صاحب یک دختر به نام هند شد، هند به سن بلوغ رسیده، مسلمان و صاحب فرزند شد. بعضی‌ها نوشته‌اند: که علاوه هند یک پسر به نام عبدالله و یا عبدمناف از عتیق داشت، بعد از عتیق حضرت خدیجه با شخصی به نام ابوهاله ازدواج کرد. دو فرزند، به نام هند و هاله از شوهر دوم داشت. اکثر مورخان می‌گویند: هند و هاله هردو دختر بودند و برخی بر این باورند که هند پسر هاله دختر بوده است. هند تا دوران خلافت حضرت علی سزنده بود و بعد از درگذشت ابوهاله، حضرت خدیجهلبا حضرت رسول اللهجازدواج کردند. حضرت خدیجهلبه مدت ۲۵ سال با رسول الله جزندگی کرد و در ماه رمضان در سال دهم بعثت، در سن ۶۵ سالگی در مکه مکرمه رحلت کرد.

رسول اکرم جبا حضرت خدیجهلفوق العاده محبت داشتند و تا حیات ایشان، ازدواجی دیگر نکردند. حضرت خدیجهلقبل از اسلام به «طاهره» شهرت داشت.

در باره فضایل حضرت خدیجهلدر کتب حدیث، بحث مفصلی وجود دارد. فرزندان حضرت خدیجهلبه «بنوطاهره» شهرت پیدا کردند. هنگام دفن، خود حضرت رسول جداخل قبر تشریف بردند و ایشان را دفن کردند، تا آن زمان نماز جنازه مشروع نبود. بعد از او در ماه شوال همان سال حضرت سوده و حضرت عایشهببه عقد نکاح رسول الله جدرآمدند. بعد از حضرت خدیجهلبا حضرت عایشهلو یا با حضرت سودهلازدواج کردند. در این باره اختلاف نظر وجود دارد، حضرت سودهلنیز بیوه بود. اسم پدر حضرت سودهلزمعه بن قیس بود، حضرت سودهلقبلاً در نکاح پسر عموی خود، «سکران بن عمروس» بود. شوهر و همسر، هردو مسلمان شده و به حبشه هجرت کردند. «سکرانس» در ایام هجرت در حبشه رحلت کرد.

بعضی از مورخان بر این باورند که «سکران» از حبشه به مکه برگشته و در آنجا درگذشته است. بعد از درگذشت سکرانسدر سال دهم بعثت، رسول اللهجبا سودهلازدواج کردند. زفاف پیامبر جبا حضرت سودهلبه اتفاق تمام مورخان و محدثان قبل از زفاف با حضرت عایشهلبوده است. عادت مبارک رسول الله جاین بود، که به کثرت نماز می‌خواندند، روزی حضرت سودهلبه رسول الله جعرض کرد: یا رسول الله! شما نمازتان را به قدری طول دادید که نزدیک بود خون از بینی من بیرون آید. (سودهلپشت سر رسول الله جاقتدا کرده بود و چون وزنش زیاد بود، ممکن است از اطاله نماز دچار زحمت شده باشد) روزی رسول الله جقصد طلاق او را کردند، وی عرض کرد: یا رسول الله! نیازی به شوهر ندارم، البته مایل هستم که روز قیامت از جمله همسران پیامبر خداجباشم، لذا تقاضای من از شما این است، که شما مرا طلاق ندهید، من نوبت خودم را به عایشهلواگذار می‌کنم. رسول الله جاین پیشنهاد را پذیرفتند و نوبت ایشان را نزد حضرت عایشهلمی‌گذراندند، در سال ۵۴ یا ۵۵ هجری و طبق بعضی روایات، در دوران خلافت حضرت عمر سرحلت کرد.

یک بانوی قریشی دیگری به نام سودهلبود و رسول الله جقصد ازدواج با او را نیز کردند. ولی سودهلدر جواب عرض کرد: یا رسول الله! از تمام دنیا تو نزد من محبوب‌تر و گرامی‌تر هستی، اما من پنج شش یتیم دارم و برای من فوق العاده سخت و مشکل است که آنان باعث ناراحتی و موجب اذیت و آزار شما شوند. رسول الله جاین سخن او را پذیرفتند و مورد ستایش قرار دادند و از اراده نکاح، با وی منصرف شدند.

ازدواج با حضرت عایشهلنیز در مکه مکرمه صورت گرفت، حضرت عایشهلموقع خواستگاری، شش ساله بود و جز حضرت عایشهل، دیگر همسران پیامبر جدر حال بیوگی به نکاح پیامبر جدرآمدند. حضرت عایشهلچهار سال بعد از بعثت پیامبرجمتولد شدند. بعد از هجرت در سن ۹ سالگی نکاح انجام گرفت، ایشان ۱۸ ساله بودند که رسول اکرم جرحلت کردند.

حضرت عایشه لدر سن ۶۶ سالگی در شب سه شنبه ۱۷ رمضان سال ۵۷ هجری دارفانی را وداع گفت، خود ایشان وصیت کرده بود: که در قبرستان عمومی، جایی که سایر ازواج مطهرات رسول الله جدفن هستند، دفن شود و در حجره شریفه که رسول الله جدفن هستند، دفن نشود. بنابر وصیت ایشان در جنت البقیع دفن شد.

در میان مردم عرب معروف بود که نکاح در ماه شوال موجب خیر و برکت است. حضرت عایشهلمی‌فرماید: خواستگاری من در ماه شوال صورت گرفت و زفاف نیز در ماه شوال! کدام یک از همسران رسول الله جاز من خوش شانس‌تر و پسندیده‌تر بوده است؟ خوله دختر حکیملبعد از درگذشت حضرت خدیجهلبه محضر گرامی رسول الله جفرمودند: با چه کسی؟ او عرض کرد: یا رسول الله! دوشیزه هم هست و بیوه نیز، هرکدام که مورد پسند شما باشد. رسول الله ججویا شدند، عرض کرد: ای رسول خدا! دوشیزه عایشه دختر ابوبکر بهترین دوست شماست و بیوه سوده دختر زمعه هستند. رسول الله جفرمودند: «مانعی ندارد باب گفتگو باز شود تا ببینیم معامله به کجا می‌انجامد».

سپس خولهلبه خانۀ حضرت ابوبکر سرفت و به مادر حضرت عایشهل، ام رومانلگفت: خبر بسیار خوب و خوشی را برای شما همراه دارم، وقتی سؤال شد، گفت: حامل پیام ازدواج رسول الله جبا حضرت عایشه هستم. ام رومان گفت: عایشه برادرزادۀ رسول اللهجاست، چگونه ایشان با وی ازدواج می‌کند؟ پس صبر کنیم تا ابوبکر بیایند. حضرت ابوبکرسدر آن موقع در خانه تشریف نداشت، وقتی به خانه تشریف آورد، خوله جریان پیام خواستگاری پیامبر اکرمجرا با وی در میان گذاشت. حضرت ابوبکر سنیز فرمود: عایشه برادرزاده رسول الله است چطور ممکن است رسول الله با وی ازدواج کنند؟ خوله جواب حضرت ابوبکر و ام‌رومان برا به آن حضرت جرساند. رسول الله جفرمودند: ابوبکر برادر دینی من است، ازدواج من با دختر او مانعی ندارد. خولهلنزد حضرت ابوبکر سبازگشت و جواب رسول الله جرا به ایشان ابلاغ کردند. حضرت ابوبکرسبدون تأمل و تأخیر فرمود: به رسول الله جبگویید تا بیایند. رسول الله جتشریف آوردند و نکاح انجام گرفت. چند ماه بعد از هجرت، حضرت ابوبکرسبه رسول اکرمجگفت: همسرت حضرت عایشه را چرا به مدینه نمی‌آوری؟ رسول الله جعذر عدم آمادگی کالاهای لازم را مطرح فرمودند. حضرت ابوبکرسهزینه لازم را تدارک دید و در ماه شوال سال یکم یا دوم هجری ولیمه و زفاف انجام گرفت.

ازدواج رسول اکرمجبا این سه نفر (خدیجه، سوده و عایشه@) قبل از هجرت صورت گرفت و بقیه ازدواج‌های پیامبر جبعد از هجرت بود.

بعد از ازدواج با حضرت عایشهل، با حفصهلدختر حضرت عمر سازدواج کردند. حضرت حفصهلپنج سال قبل از بعثت در مکه مکرمه به دنیا آمد، نکاح اول در مکه مکرمه با شخصی به نام «خنیس بن حذافهس» انجام گرفت. «خنیس بن حذافهس» نیز از نخستین مسلمانان و در هجرت به حبشه همراه بود و بعد از هجرت حبشه به مدینه منوره هجرت و در جنگ بدر نیز شرکت کرد. در غزوه بدر یا احد، چنان بشدت زخمی شد که همواره در حالت بیماری بود تا این که در سال دوم یا سوم هجری درگذشت، حضرت حفصهلنیز همراه شوهرش به مدینه هجرت کرد. بعد از بیوه‌شدن، نخست حضرت عمرساز حضرت ابوبکر سخواست تا با حفصهلازدواج کند، حضرت ابوبکرسسکوت اختیار کرد. بعد وقتی همسر حضرت عثمانس، رقیهلدختر رسول اللهجوفات کرد، حضرت عمرساز حضرت عثمانسخواست، تا با حفصه بازدواج کند. حضرت عثمانسگفت: من فعلاً قصد ازدواج ندارم. حضرت عمرساز عدم آمادگی حضرت عثمانسپیش رسول الله جشکایت برد و رسول الله جفرمودند: «من برای حفصه شوهری بهتر از عثمان و برای عثمان همسری بهتر از حفصه معرفی خواهم کرد».

سپس خود رسول الله جدر سال دوم یا سوم هجری با حضرت حفصهلازدواج کردند و دخترخود ام کلثوملرا به نکاح حضرت عثمان سدرآوردند. در مورد شوهر اول حفصهل، مورخان، اختلاف نظر دارند که آیا او در اثر زخمی که در جنگ احد برداشته بود به شهادت رسید یا به سبب جراحت جنگ بدر؟ به همین دلیل در مورد تاریخ نکاح حضرت حفصهلنیز اختلاف وجود دارد.

بعد از ازدواج رسول الله جبا حفصهل، حضرت ابوبکر سبه حضرت عمرسگفت: وقتی که تو ازدواج با حفصه را با من در میان گذاشتی و من سکوت اختیار کردم تو حتماً احساس ناراحتی کردی، ولی من به خاطر این سکوت کردم که شنیده بودم رسول الله جقصد ازدواج با حفصه را دارند، لذا من نمی‌توانستم به پیشنهاد شما پاسخ مثبت بدهم و نه مناسب بود که راز رسول الله جرا فاش کنم. بنابراین، سکوت اختیار کردم. اگر رسول الله جمنصرف می‌شدند صد در صد با پیشنهاد شما موافقت می‌کردم. حضرت عمرسمی‌گوید: سکوت حضرت ابوبکر برای من بیشتر ناراحت‌کننده بود تا انکار حضرت عثمان.

حضرت حفصه لزنی بسیار عفیفه، زاهده و عبادت‌گزار بود. شب‌ها اکثر بیدار بود و روزها روزه می‌گرفت. بنابر دلیلی رسول الله جاو را یک طلاق داده بودند. حضرت عمر ساز جریان طلاق حفصهلبسیار ناراحت بود و باید هم ناراحت می‌شد. حضرت جبرئیل÷پیش رسول الله جآمد و گفت: «خداوند می‌فرمایند: که دوباره به حضرت حفصه رجوع شود». حفصهببسیار شب زنده‌دار و عبادت‌گزار است و تسلی خاطر حضرت عمر سنیز مورد نظر است، رسول اکرم جرجوع کردند.

حفصهبدر ماه جمادی الاول در سال ۴۵ هجری در سن ۶۳ سالگی در مدینه رحلت کرد. در بعضی روایات سال ۴۱ هجری، سال وفات او ذکر شده است، طبق این روایت، ایشان در سن ۶۰ سالگی وفات کرد. بعد از وفات حفصهل، رسول اللهجبا حضرت زینبلازدواج کردند، حضرت زینبل دختر خزیمه بود. در مورد نکاح اول او اختلاف نظر وجود دارد. بعضی‌ها بر این باورند که شوهر اولش «عبدالله بن جحشس» بود که در غزوه احد شهید شد، داستان شهادت او در حدیث اول بخش هفتم بیان گردید.

بعضی‌ها می‌گویند: شوهر اولش «طفیل بن حارث» بود و بعد از این که او زینبلرا طلاق داد، برادرش «عبید بن حارثس» با وی ازدواج کرد. عبیدسنیز در غزوه بدر شهید شد و سپس حدود ۲۱ ماه بعد از هجرت، در ماه رمضان سال سوم هجری با رسول الله جازدواج کرد. مدت ۸ ماه در نکاح رسول الله بود و در ماه ربیع الثانی در سال چهارم هجری دارفانی را وداع گفت. از همسران رسول اللهج، حضرت خدیجه و حضرت زینب بدر حیات رسول الله جرحلت کردند و سایر همسران، موقع وفات رسول الله جزنده بودند و بعداً رحلت کردند. حضرت زینبلبسیار سخی بود و به همین خاطر قبل از اسلام معروف به «ام المساکین» بود.

بعد از درگذشت او، رسول الله جبا حضرت ام سلمهلازدواج کردند، حضرت ام سلمهلدختر «ابو امیه» بود. شوهر اولش «ابوسلمه س» پسر عموی او بود، اسمش «عبدالله بن الاسد» و ابوسلمه کنیه‌اش بود. ام سلمه و ابوسلمهبهردو، در ابتدای اسلام مسلمان شدند و در اثر اذیت و آزار کفار هردو به حبشه هجرت کردند. در حبشه فرزند به نام سلمه از آنان به دنیا آمد، بعد از مراجعت از حبشه به مدینه منوره هجرت کردند، داستان هجرت آنان، در همین بخش بیان گردید. در مدینه منوره یک پسر به نام «عمر» و دو دختر به نام‌های «دره» و «زینب» از آنان متولد شد.

ابوسلمهسبه لحاظ قبول اسلام دهمین نفر بود، در جنگ‌های بدر و احد نیز شریک بود و در جنگ احد زخم بسیار شدیدی بر او وارد آمد و بسیار رنج کشید. بعد در ماه صفر سال چهارم در یک سریه، شرکت کرد، زخمی که بر بدنش بود، شدیدتر و موجب مرگ او شد. بدین ترتیب ایشان در هشتم جمادی الاخری در سال چهارم هجری رحلت کرد.

موقع وفات ابوسلمهس، ام‌سلمهلحامله بود و زینبلرا در شکم داشت. با به دنیا آمدن دخترش زینبل، مدت عدۀ وفات، پایان یافت. حضرت ابوبکر صدیقسخواستار نکاح با وی شد ولی او قبول نکرد. سپس رسول الله جقصد ازدواج او را کرد. حضرت ام سلمه لگفت: من چندتا فرزند دارم و در این‌جا سرپرستی هم ندارد و در طبیعت من غیرت زیادی وجود دارد. آن حضرتجفرمودند: «فرزندان در امان خدا هستند و این خصلت تو نیز از بین خواهد رفت». حضرت ام سلمهلبه فرزندش سلمهسگفت: تا او را به ازدواج رسول الله جدرآورد. در روزهای پایانی ماه شوال سال چهارم هجری ازدواج رسول الله جبا حضرت ام سلمهلصورت گرفت. تاریخ ازدواج رسول اللهجبا ام سلمهلدر بعضی از روایات، سال دوم و در بعضی دیگر، سال سوم هجری ذکر شده است.

ام سلمهلمی‌گوید: از رسول اکرم جشنیده بودم: هرکس موقع مشکل و مصیبت چنین گوید: «اللهم أجرني في مصيبتي واخلفني خيراً منها»«پروردگارا! در این زیان و خسارت مرا پاداش بده و نعم البدلی به من عنایت بفرما!». خداوند در برابر مصیبت وارده، بهترین عوض را به او خواهد داد. ام سلمهلمی‌گوید: بعد از وفات ابوسلمه دعای مذکور را همواره می‌خواندم و در عین حال فکر می‌کردم،که بهتر از ابوسلمه به من نخواهد رسید، خداوند زمینه ازدواج مرا با رسول الله جفراهم ساخت و نکاح انجام گرفت.

حضرت عایشهلمی‌گوید: ام‌سلمه به حسن و زیبایی شهرت داشت. بعد از نکاح، من به نحوی موفق شدم تا او را ببینم. حسن و زیباییش بیش از آنچه بود که من شنیده بودم، با حضرت حفصه در باره او حرف زدم، حفصه گفت: خیر، او چنان حسین و زیبا نیست که میان مردم شهرت دارد. از میان همسران پیامبر اکرمجحضرت زینب بعد از همه رحلت کرد. سال ۵۹ یا ۶۲ هجری بر حسب اختلاف روایات، سال وفات اوست و موقع وفات ۸۴ سال داشت. بدین ترتیب سال ولادتش ۹ سال قبل از نبوت بوده است. ازدواج با ام سلمهلبعد از وفات زینب بنت خزیمهلانجام گرفت و ام سلمهلدر خانه او زندگی می‌کرد. ام سلمه لوقتی وارد خانه رسول اکرم جشد، جز مقداری جو در داخل یک کیسه بزرگ، یک آسیاب دستی و یک دیگ، دیگر هیچ کالایی در خانه نبود. حضرت ام سلمهلدر نخستین روز عروسی‌اش، جو را آرد کرد و با دست خود غذایی از آرد جو و روغن درست کرد و به رسول اکرم جداد.

بعد از ام سلمهلرسول اکرم جبا دختر عمه خویش، زینب بنت جحشلازدواج کردند. شوهر اول او زید بن حارثهس، پسرخوانده رسول اکرم جبود. وقتی زید بن حارثهساو را طلاق داد، خداوند حضرت زینبلرا با رسول اکرم جازدواج داد، جریان ازدواج رسول اکرم جبا حضرت زینب بنت جحشلدر سوره احزاب ذکر شده است، حضرت زینبلدر آن موقع ۳۵ ساله بود.

براساس روایت مستند، این ازدواج در ماه ذیقعده در سال پنجم هجری صورت گرفت، در بعضی روایات سال سوم هجری آمده است ولی روایت مستند و صحیح همان سال پنجم هجری است. طبق این محاسبه ولادت ایشان هفده سال قبل از بعثت است. حضرت زینبلاحساس غرور و افتخار می‌کرد از اینکه ازدواج سایر همسران رسول الله توسط اولیای آنان و ازدواج او، تحت ولایت خداوند انجام گرفته است. وقتی رسول الله جپیغام نکاح فرستادند، او در جواب گفت: تا با خدایم مشورت نکنم، از دادن هرگونه پاسخ معذورم. بعد وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و چنین دعا کرد: پروردگارا! پیامبر پاک تو قصد ازدواج با مرا دارند اگر من شایسته او هستم این تصمیم او را جامعه عمل بپوشان. دیری نگذشت که این آیه نازل شد: ﴿فَلَمَّا قَضَىٰ زَيۡدٞ مِّنۡهَا وَطَرٗا زَوَّجۡنَٰكَهَا[الأحزاب: ۳۷]. «وچون زید از زینب جدا شد، این بانو را به ازدواج تو درآوردیم». رسول اکرم جاین خبر خوش را به حضرت زینبلابلاغ کردند و حضرت زینبلبه سجده افتاد و شکر خدا را بجا آورد. رسول اکرم جدر دعوت ولیمه، گوسفندی ذبح و از مردم با نان و گوشت پذیرایی کردند، مردم در قالب دسته‌های متعددی یکی بعد از دیگری در دعوت ولیمه شرکت جستند و بقدر کافی غذا خوردند.

حضرت زینبلسخی الطبع و زن بسیار فعالی بودند، کار دستی انجام می‌داد و پول به دست می‌آورد و بخش عمده درآمد خود را صدقه می‌کرد. در باره حضرت زینبل، رسول اکرم جفرموده بودند: «بعد از من، نخستین فرد از همسران من، آن یکی وفات کرده و به من ملحق می‌شود که دست‌های درازی دارد». ازواج مطهرات حدیث را برای معنی ظاهر آن حمل می‌کردند، لذا بلافاصله شروع کردند به اندازه‌گیری دست‌های خود. دست‌های حضرت سودهلدر ظاهر درازتر از دست‌های دیگران بود، ولی وقتی که حضرت زینبلقبل از همه رحلت کرد، آنگاه روشن شد که درازبودن دست‌ها به معنی کثرت صدقه است. حضرت زینبلبه کثرت روزه می‌گرفت، وی در سال دوم هجری رحلت کرد و نماز جنازه‌اش به وسیله حضرت عمرسخوانده شد، موقع وفات پنجاه سال عمر داشت، داستان مفصل او در همین بخش بیان گردید. بعد از وفات زینبل، رسول اکرم جبا حضرت «جویریه بنت الحارث بن ابی‌اضرارل» ازدواج کردند. جویریهلدر غزوه «مریسیع» به عنوان اسیر جنگی به دست سپاهیان مسلمان افتاد و در تقسیم اموال غنیمت، به ثابت بن قیسسداده شد. قبل از اسارت، در نکاح «مسافع بن صفوان» بود. حضرت ثابتسدر برابر نه «اوقیه» طلا او را آزاد کرد (یک اوقیه برابر چهل درهم است). بعد از آزادی، نزد رسول اکرمجآمد و عرض کرد: یا رسول الله! من دختر حارث هستم و پدرم سردار قبیله خود است. مصیبتی که بر من وارد شده، شما از آن مطلع هستید، اکنون در برابر مقداری طلا آزاد شدم و پرداخت وجه مذکور در توان من نیست، امید به تو بستم و حاضر به خدمت شدم. رسول الله جفرمودند: «راه بهتری را به شما نشان می‌دهم و آن این که وجه فوق را من پرداخت می‌کنم و پس از آزادی تو را به نکاح خود درمی‌آورم». راهی بهتر از این برای او نبود و با طیب خاطر این پیشنهاد را پذیرفت، نکاح انجام گرفت. صحابه وقتی خبر شدند که «بنو المصطلق» از خانواده و فامیل همسر رسول الله جاست، بلافاصله غلامان خود را که از آن قبیله بودند، یکی بعد از دیگری آزاد کردند. این آزادی به خاطر گرامی داشت پیوند این خاندان با رسول الله جصورت گرفت. می‌گویند به خاطر قرارگرفتن حضرت جویریهلدر ردیف ازواج رسول الله جحدود یکصد خانوار مشتمل بر هفتصد نفر آزاد شدند.

تمام ازدواج‌های رسول اکرم مشتمل بر چنین مصلحت‌هایی بودند. حضرت جویریهلفوق العاده زیبا بود، و قیافه جذابی داشت، حضرت جویریهبسه روز قبل از شروع این جنگ در خواب دید که ماهی از مدینه طلوع کرد و در دامن او قرار گرفت. می‌گوید: وقتی به اسارت گرفته شدم، حس می‌کردم که خوابم دارد تعبیر می‌شود. موقع ازدواج با رسول اکرم جبیست سال سن داشت، در ماه ربیع الاول سال ۵۰ هجری در سن ۶۵ سالگی در مدینه منوره رحلت کرد. در بعضی از روایات آمده است: ایشان در سال ۵۶ هجری در سن هفتاد سالگی رحلت کردند.

ام حبیبهلدختر ابوسفیان از ازواج مطهرات است، در مورد نام او اختلاف نظر وجود دارد. از نظر بعضی‌ها «مرحله» درست است و بعضی‌ها «هنده» ذکر کرده‌اند. ام‌حبیبهلنخست با «عبیدالله بن جحش» در مکه مکرمه ازدواج کرد، زن و شوهر هردو مسلمان شدند و در اثر اذیت و آزار کفار، ناچار به ترک وطن شدند و به حبشه هجرت کردند. پس از وارد‌شدن به حبشه عبیدالله اسلام را ترک کرد و مسیحی شد و ام‌حبیبهلبر دین اسلام باقی ماند. ام حبیبهلمی‌گوید: در همان شب شوهرم را که مرتد شده بود در خواب دیدم، فوق العاده سر و صورت خرابی داشت و قیافه‌اش مسخ شده بود و صبح بعد مرتد شد. در این عالم تنهایی و در آن شرایط سخت، بر وی چه گذشته است و چه بر سر او آمده است، خدا بهتر می‌داند. اما در برابر تحمل این رنج‌ها، خداوند این نعم البدل را به او عنایت کرد که رسول اکرم جبه نجاشی شاه حبشه نامه نوشتند و از وی خواستند که ام حبیبه را به عقد او درآورد. نجاشی زنی به نام «ابرهه» را برای همین منظور نزد ام حبیبهلفرستاد، ام حبیبهلاز فرط خوشی تمام زیورآلات خود را به ابرهه داد. نجاشی به عنوان وکیل، از جانب رسول اکرم جعقد نکاح را منعقد کرد، و چهارصد دینار از جانب خویش، به عنوان مهریه نیز به ام حبیبهلهمراه با وسایل زیادی پرداخت کرد. کسانی که در مجلس نکاح حاضر بودند، به آنان نیز مبلغی پرداخت گردید.

در مورد اینکه این نکاح در سال هفتم هجری یا ششم هجری انجام گرفت، اختلاف نظر وجود دارد. اما قول راجح همان هفتم هجری است. صاحب تاریخ خمیس، بر این باور است که این نکاح در سال ششم هجری بوده است و زفاف در سال هفتم هجری. زمانی که حضرت ام حبیبهلقصد رفتن به مدینه منوره را کردند، نجاشی با وسایل جهیزیه و کالاهای زیادی حضرت ام حبیبهلرا به مدینه منوره فرستاد.

در بعضی کتب تاریخ و حدیث آمده است که ابوسفیان پدر ام‌حبیبهل، او را به عقد ازدواج با حضرت محمد جدرآورده است، ولی این قول صحیح نیست، زیرا که ابوسفیان تا آن زمان مسلمان نشده بود، بلکه بعد از این جریان و بعد از فتح مکه یا در جریان فتح مکه مسلمان شد. در مورد تاریخ وفات حضرت ام حبیبهلاختلاف نظر وجود دارد. سال ۴۴، ۴۲، ۵۵ و ۵۰ هـ سال وفات ایشان ذکر شده است و قول راجح، قول اول یعنی ۴۴ هجری است.

ام المؤمنین حضرت صفیهلدختر یحیی از اولاد و دودمان حضرت هارون÷، برادر حضرت موسی ÷است. نخست با «سلام بن مشکم» ازدواج کرده بود. بعد در عقد «کنانه بن ابی‌حقیق» درآمد، ازدواج دوم حضرت صفیهلدر زمان جنگ خیبر صورت گرفته بود، شوهر او در جنگ خیبر به قتل رسید. بعد از فتح خیبر، حضرت دحیه کلبیسکه از یاران رسول الله بود، از رسول الله جکنیزی را تقاضا کرد. رسول الله ج، صفیهلرا که جزو اسیران جنگی بود، به وی بخشید. در مدینه منوره نیز دو طایفه بزرگ از یهود «بنی نضیر» و «بنی قریظه» زندگی می‌کردند و صفیهلدختر سردار یهود خیبر بود. بعضی از یاران رسول الله جعرض کردند: یا رسول الله! این که صفیه دختر سردار خیبر، در اختیار دیگران باشد خوشایند نیست، بهتر است شما او را در عقد خود درآورید. لذا رسول الله جبا پرداخت مبلغ کلانی به دحیه کلبیساو را آزاد و با وی ازدواج کردند، در برگشت از خیبر زفاف در میان راه انجام گرفت. صبح بعد از شب زفاف، رسول اکرم جدر جمع اصحاب اعلام کردند: هرکس هرچه دارد بیاورد. حالت، حالت سفر و جهاد بود. آنچه از زاد و توشه همراه داشتند، روی یک سفره چرمی جمع شد. همه حاضران گرد سفره جمع شده تناول کردند، همین بود دعوت ولیمه رسول اکرم ج.

در روایات آمده است که رسول اکرم جبعد از نکاح اختیار دادند و فرمودند: تو آزاد هستی می‌توانی نزد خانواده خود زندگی کنی و می‌توانی در نکاح من بمانی. او عرض کرد: ای رسول خدا! من در حالت شرک و کفر آرزوی زندگی کردن با شما را داشتم و اکنون که مسلمان شده‌ام چگونه می‌توانم نزد خانواده‌ام برگردم؟ منظورش از این آرزو تقریباً همان خوابی بود که قبل از فتح خیبر دیده بود.

صفیهلوقتی آن خواب را که قبل از مسلمان‌شدن دیده بود با شوهرش کنانه در میان گذاشت، کنانه چنان سیلی محکمی بر او زد که اثرآن بر وی چشمش باقی ماند و به او گفت: تو آرزوی ازدواج با شاه یثرب را داری. حضرت صفیهلروزی خواب دید ،که آفتاب روی سینه او قرار دارد، خواب را با شوهرش در میان گذاشت. شوهرش دوباره گفت: هنوز وسواس ازدواج، با شاه یثرب از سرت بیرون نرفته است. باری دیگر در خواب دید که ماه در آغوشش قرار دارد، خواب را برای پدرش تعریف کرد. پدر نیز یک سیلی به او زد و گفت: نگاهت به سوی شاه یثرب دوخته شده است، در ماه رمضان سال ۵۰ هجری در سن ۶۰ سالگی رحلت کرد. خود او چنین می‌گوید: موقع ازدواج با رسول اکرمجسن من به هفده سال نرسیده بود.

ام المؤمنین حضرت «میمونهل» بنت «حارث بن حزن»، نام اصلی‌اش «بره» بود. رسول اکرم جاسم او را میمونه گذاشتند، قبلاً در عقد شخصی به نام «ابورهم بن عبدالعزاء» بود. بعضی‌ها می‌گویند که قبل از ازدواج با رسول اکرم جدو مرتبه ازدواج کرده بود، در ذیقعده سال هفتم هجری در جریان سفر به عمره به مکه مکرمه در محلی به نام «سرف»، رسول اللهجبا وی ازدواج کردند. رسول اکرم جمی‌خواستند بعد از پایان عمره، در مکه مکرمه زفاف انجام گیرد، ولی اهل مکه اجازه اقامت در مکه را ندادند لذا در برگشت در جایی که نکاح انجام گرفته بود، یعنی در «سرف» زفاف نیز همانجا انجام گرفت. در سال ۵۱ هجری و بنابر بعضی روایات در سال ۶۰ هجری در سن ۸۱ سالگی رحلت فرمود و در همانجا یعنی در «سرف» دفن شد. این از شگفتی‌های روزگار و بسیار پندآموز است که در یک سفر در «سرف» نکاح صورت گرفت و در جریان سفری دیگر در همان محل، زفاف انجام گرفت و مدتی بعد در همان محل دفن شد.

حضرت عایشه لمی‌گوید: حضرت میمونه از همه ما بیشتر متقی و به شدت پایبند صله رحم بود. «یزید بن اصمس» می‌گوید: او همواره مشغول نماز یا انجام کارهای خانه بود. هرگاه از این دو عمل فارغ می‌شد، به مسواک‌زدن می‌پرداخت. همه محدثین در این باره اتفاق نظر دارند که آخرین نکاح رسول اکرم جبا حضرت میمونهلاست، هرچند که در ترتیب ازدواج‌های قبل از ازدواج حضرت میمونهل، اختلاف وجود دارد، از میان یازده همسر، حضرت خدیجه و حضرت زینب بنت خزیمه در حیات رسول اکرم جرحلت کردند و نه همسر دیگر هنگام وفات پیامبر جنیز زنده بودند.

علاوه بر این، یازده همسر، نام همسران دیگری نیز در برخی روایات خبری و تاریخی ذکر شده است که مورد تایید قرار نگرفته است. شرح حال مختصر و کوتاه همسران پیامبرجدر این بحث به میان آمد که متفق علیه بودند.