حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ

فهرست کتاب

فراگیری قرآن در حالت کفر

فراگیری قرآن در حالت کفر

عمرو بن سلمه سمی‌گوید: ما در مسیر راهی که به مدینه منوره منتهی می‌شد زندگی می‌کردیم. کاروان‌ها و افرادی که به مدینه منوره می‌رفتند، از کنار روستای ما می‌گذشتند، ما از آنان حال و احوال مردم مدینه و علی الخصوص، حال و احوال کسی را که ادّعای نبوت می‌کرد، جویا می‌شدیم. به ما گفته شد: که آری، آن شخص می‌گوید: بر من وحی می‌آید و من رسول خدا هستم و فلان فلان آیه بر من نازل شده است. عمرو بن سلمه سمی‌گوید: من کودک خردسالی بودم و هرچه را که این مردم می‌گفتند: حفظ می‌کردیم. بدین ترتیب قبل از مسلمان شدن مقدار زیادی از قرآن را حفظ کردم.

مردم عرب منتظر مردم مکه بودند. وقتی مکه فتح شد هرگروه و طایفه‌ای برای مسلمان شدن به محضر مبارک رسول اکرم جحاضر شد. پدرم نیز همراه با چند تن به عنوان نماینده از طایفه خودش، به محضر ایشان حضور یافت. رسول اکرمجاحکام و مسائل شریعت را به آنان یاد دادند و روش نماز جماعت را به آنان آموختند و فرمودند: «هرکس بهتر و بیشتر قرآن را بلد است، پیشنماز شود». من به دلیل این که آیه‌های قرآن را از زبان کسانی که به مدینه رفت و آمد می‌کردند، یاد گرفته بودم. از همه بیشتر حافظ قرآن بودم، تمام مردم جستجو کردند تا کسی را پیدا کنند که بیش از من قرآن را یاد داشته باشد، پیدا نشد. لذا برای امامت در نماز، مرا برگزیدند. من در آن موقع شش یا هفت ساله بودم، هرگاه اجتماعی تشکیل می‌شد یا کسی وفات می‌کرد مرا برای ادای نماز انتخاب می‌کردند [۱۳۶].

فراگرفتن این مقدار از قرآن، پیش از این که مسلمان بشود، حکایت از رغبت و تمایل طبیعی و فطری به دین دارد. مسأله امامت نابالغ که در این حدیث آمده، از دیدگاه کسانی که معتقد به صحت امامت نابالغ هستند، ایرادی ندارد. اما کسانی که معتقد به صحت امامت نابالغ نیستند، می‌گویند: منظور رسول اکرم جاز کسانی که بیشتر قرآن یاد دارند افراد بالغ بوده است نه کودک.

[۱۳۶] بخاری و ابوداود.