حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ

فهرست کتاب

نگرانی یک بانو در باره پیامبر ج

نگرانی یک بانو در باره پیامبر ج

در جنگ احد مسلمانان هم دچار اذیت و آزار شدند و هم تعداد زیادی از آنان به شهادت رسیدند. وقتی خبر شهادت و شکست مسلمانان در مدینه منوره پخش شد، زنان مدینه ناراحت شدند و برای تحقیق از خانه‌ها بیرون آمدند. یک زن انصاری وقتی نگاهش به ازدحام جمعیت افتاد، بلافاصله پرسید: رسول الله جدر چه حالی هستند؟ از میان جمع، کسی خطاب به آن زن انصاری گفت: پدرت در جنگ کشته شده است. او «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» خواند و بلافاصله پرسید: رسول اللهجدر چه حالی هستند؟ در جواب گفته شد: همسر، فرزند و برادرت همگی در جنگ کشته شدند. او پرسید: رسول اللهجدر چه حالی به سر می‌برند؟ مردم گفتند: رسول اللهجدر صحت و سلامت کامل به سر می‌برند و تشریف می‌آورند. آن زن از این پاسخ مطمئن نشد و گفت: رسول الله جکجا هستند، او را به من نشان دهید. مردم گفتند: رسول الله جدر این جمع تشریف دارند. او به سرعت تمام به طرف جمع رفت و با زیارت شخص رسول الله جخود را قانع کرد و گفت: یا رسول الله! با زیارت شما هر مصیبت و مشکلی آسان جلوه می‌کند.

در روایتی آمده است: که آن زن دامن رسول الله جرا گرفت و عرض کرد: پدر و مادرم فدای تو شوند! مادامی که شما زنده و سلامت هستید، مرگ و موت هیچ کس برایم ناراحت‌کننده نیست [۱۴۵].

وقایع متعددی شبیه این رویداد در جنگ احد و شهادت مسلمانان پیش آمده بود. مورخان در مورد نام و هویت آن افراد، ختلاف دارند. اما واقعیت این است که این نوع وقایع برای زنان متعدد پیش آمده بود.

[۱۴۵] خمیس.