حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ

فهرست کتاب

گذر بر آبادی قوم ثمود

گذر بر آبادی قوم ثمود

تبوک از غزوه‌های معروف و آخرین غزوه‌ای است که رسول اکرم جدر آن شرکت داشتند، آن حضرت مطلع شدند که دولت روم قصد حمله بر مدینه منوره را دارد و با سپاه بزرگی از طریق شام عازم مدینه شده است، پس از شنیدن این خبر در پنجم ماه رجب سال نهم هجری روز پنجشنبه، آن حضرت برای مقابله باروم، از مدینه منوره حرکت کردند، و از آنجا که هوا خیلی گرم بود و این جنگ نیز جنگ بسیار مهمی بود، آن حضرت صریحاً اعلام فرمودند: که برای مقابله با دولت روم می‌رویم، آماده شوید و شروع به جمع‌آوری کمک‌های مالی برای این منظور کردند. در هیمن جنگ بود که حضرت ابوبکر صدیق ستمام دارایی‌های خود را به محضر رسول اکرم جتقدیم کرد و هنگامی که از وی سؤال شد که برای اهل خانه چه باقی گذاشته‌ای؟ فرمود: برای آنان الله و رسول او را باقی گذاشته‌ام و حضرت عمر فاروق نصف دارایی‌های خود را آورد، چنانکه در بخش ششم داستان (۴) نیز بیان خواهد شد.

حضرت عثمان سساز و برگ یک سوم سپاه اسلام را مهیا کرد، و بدین طریق هرکس بر حسب توان و وسع خود، در کمک به سپاه اسلام شرکت کرد. با وجود این چون مردم در تنگدستی قرار داشتند به هر ده نفر یک شتر رسید و به نوبت بر آن سوار می‌شدند. به هیمن جهت نام دیگر این غزوه «جیش العسرۀ» یعنی«سپاه تنگدستی» بود. این جنگ بسیار سخت به نظر می‌رسید، سفری طولانی در پیش بود، هوا بسیار گرم و فصل هم فصل برداشت خرما، در مدینه منوره بود، محصولی که تنها درآمد اهل مدینه و وسیله امرار معاش آنان بود. با توجه به تمام این موارد، این جنگ آزمایش بزرگی برای مسلمانان بود. از یک سو ترس و بیم خداوند و اجابت فرمان آن حضرت جمانع از این بود که مسلمان‌ها شرکت نکنند، و از سوی دیگر وجود این موانع و عوارض، شرکت در جنگ را دشوار می‌کرد، مخصوصاً ترک جمع‌آوری محصول خرما که تمام سال را در انتظار آن به سر می‌بردند. با وجود این خوف خدا بر آن‌ها غالب بود و به استثنای منافقین، معذورینی مانند زنان و کودکان و آن‌هایی که از جانب آن حضرت جاجازۀ ماندن در مدینه را دریافت کرده بودند، یا آن‌هایی که بر اثر نداشتن مرکب و وسیلۀ سفر نتوانستند شرکت کنند که در بارۀ آنان این آیه نازل شد: ﴿تَوَلَّواْ وَّأَعۡيُنُهُمۡ تَفِيضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ[التوبة: ۹۲]. «در حالی که اشک از چشمان‌شان جاری بود، برمی‌گشتند». دیگر مسلمانان همگی شرکت کرده و در رکاب آن حضرت جقرار داشتند، البته سه نفر نتوانستند شرکت کنند و داستان آنان نیز بیان خواهد شد. در مسیر راه بر آبادی قوم ثمود گذر کردند، آن حضرتجچهرۀ مبارک خود را پوشاندند و با سرعت مرکب خود را از آنجا عبور دادند و به صحابه نیز دستور دادند تا با سرعت از آنجا عبور کنند و بیمناک و هراسان باشند، از این که خدای نخواسته بر ایشان عذابی نازل شود، چون آن محل، محل نزول عذاب الهی بوده است [۲۱].

ببینیم که پیامبر محبوبج خداوند متعال از محل عذاب چگونه با بیم و هراس گذر می‌کند و به یاران خود هم دستور می‌دهد تا در حالت گریه از آنجا گذر کنند، تا خدای نخواسته در آن محل با عذابی روبرو نشوند. حال اگر در جایی زلزله شود ما آن را سیاحتگاه و محل سیر و سفر خود قرار می‌دهیم، گریستن به جای خود، که خیال گریه هم در دل ما پیدا نمی‌شود.

[۲۱] اسلام، خمیس.